از سوی گروه ” گفتمان حرکت ” به مراسمی دعوت شده بودم . عنوان برنامه ” مضرات ماهواره ” بود و محور بحث روی بنر ” چالش ها و راهکارها ” قید شده بود . سخنران ، همانند مراسمات اینچنینی با ذکر آمار و ارقام شبکه های ماهواره ای موجود در جهان ، به مضرات و مشکلاتی که از ناحیه این گیرنده ها متوجه خانواده ها میشود ، پرداخت و هیچ اشاره ای به راهکار و یا دلایل استفاده گسترده از ماهواره نکرد و صد البته این ضعف سخنران نبوده ، بلکه امروزه همه کسانی که تریبون در اختیار دارند ، چنین رویه ای را درپیش می گیرند .
اینکه این شبکه های ماهواره ای ، خصوصا شبکه های فارسی زبان موجب سست شدن بنیان خانواده ها شده و ناهنجاری های اجتماعی بوجود می آورند ، شکی در آن نیست و حتی خیلی از استفاده کنندگان از این گیرنده ها به امر مضر بودن برنامه های این شبکه ها معترفند و اقرار به ناهمخوانی فرهنگ ایرانی – اسلامی با اینگونه برنامه ها دارند و چون صدا و سیمای ایران اهتمام و توان لازم برای پاسخگویی به همه سلایق را ندارد ، لاجرم درصد بالایی از مردم بناچار به این گیرنده ها روی می آورند .
حلقه مفقوده اینگونه بحث ها ، چرایی استفاده ؟ و یا راهکارهای مقابله با این پدیده هنجار شکن است که در هیچ جلسه و یا سنخرانی بدان پرداخته نمی شود.
به نظر نگارنده ، فراموش شدن اصل موضوع و پرداختن به فرع باعث اقبال خیل عظیمی از مردم جهت استفاده از ماهواره شده ، که در ادامه به استدلالات خود در این زمینه خواهم پرداخت .
عصر امروز عصر ارتباطات است . عصری که در آن رفتار و گفتارهای سلبی و قهری ثمر بخش نبوده و تکرار مکرارات و منع اجباری آن سبب کم ارزش شدن جایگاه ارشادات و راهنمایی های مفید خواهد بود . عقلانیت این مطلب را به ما یادآور می شود که در برابر هر امر منع شده ، بایستی چیز دیگری جایگرین شود و اگر اهتمام لازم برای این امر خطیر وجود نداشته باشد ، راه های غیر قانونی و غیر اصولی در پیش گرفته خواهد شد .
یکی از ابزارهای مهم و قابل توجه در برابر هجمه شبکه های ماهواره ای ، صدا و سیمای پویا و توانمند می باشد . اگر از توان بالقوه این رسانه گسترده و فراگیر در جهت پوشش مناسب برنامه های فرهنگی ، اجتماعی ، ورزشی و سیاسی استفاده بهینه می شد ، امروز کشور شاهد گسترش فزاینده استفاده از شبکه های ماهواره نبود . اگر اصلاحات اساسی در رسانه ملی بعمل نیاید ، انتظار اینکه بحث مضرات ماهواره نتیجه بخش باشد و مردم را اغنا کند ، در حد صفر است . جهت برون رفت از وضع موجود ، صاحب نظرات ، بغیر از بازنگری در روش جاری و عدم گزینش در مخاطب و در نظر گرفتن همه سلایق فرهنگی ، ورزشی ، هنری و سیاسی که عنصر اصلی در برنامه ریزی جامع رسانه یاد شده است ، سه راهکار را بیان می کنند .
اول : با توجه به اصل ۱۷۵ قانون اساسی ، رادیو و تلویزیون خصوصی در کنار رادیو و تلویزیون دولتی قرار گیرد و شورای سیاستگذاری که یک بازوی آن رئیس صدا و سیما و بازوی دیگر آن بخش خصوصی باشد ، تشکیل شود و اجرای قوانین و نظارت را بر عهده بگیرد .
دوم : سازمانی تاسیس شود که فرا قوایی بوده و کارشناسانی از سه قوا ، حوزه های علمیه ، رسانه ها ، اساتید دانشگاه و صاحب نظران حوزه فرهنگ در آن عضویت داشته باشند و مسئولیت دادن مجوز ، نظارت و قانون گذاری را عهده دار شوند .
سوم : در وزارت ارشاد هیئتی تشکیل و همانند مطبوعات بر رادیو و تلویزیون خصوصی مجوز دهد . البته نگاهی که اکنون به رسانه ملی وجود دارد و افراد غیر کارشناس همواره بر روند حرکتی آن تاثیر گذار هستند و مانع جذب مخاطب حداکثری می شوند ، در تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی هم مانع عمده خواهند بود و چون در بخش خصوصی گردش سرمایه حایز اهمیت است و کسب درآمد هم با در نظر داشتن جذب مخاطب حداکثری و پاسخ به سلایق گوناگون مردم محقق میشود ، پس عدم تغییر رویه فعلی و تاکید بر روش نامطلوب گذشته ، طرح خصوصی سازی رادیو و تلویزیون را هم عقیم خواهد گذاشت . اینکه تاسیس رادیو و تلویزیون خصوصی با یک برنامه جامع و خارج از حیطه دولت یک ضرورت اجتناب ناپذیر است ، همه به آن اذعان دارند و تنها راه غلبه بر وضع موجود تشکیل رسانه فراگیر است . ولی آنچه مسلم است تغییرات اساسی در رسانه ملی ضرورت دارد و گذشت زمان علاوه بر اینکه مشکلات را حل نخواهد کرد ، بلکه دامنه این مشکلات را وسیع تر می کند . تنوع برنامه ها ، سلایق مختلف ، چند صدایی و تعدیل انتظارات روحانیت از تلویزیون خصوصی نسبت به صدا و سیما ، می تواند فرصت هایی برای جذب مخاطب وافزایش بیننده بوجودآورد.
مشکلات ناشی از عدم کارایی رسانه ملی از چند منظر قابل بررسی است
اول : جنبه های سرگرمی – با توجه محدودیت های موجود کشور در زمینه تفریح و سرگرمی ، رسانه ملی می تواند با نگرش جامع و کاستن از تنگ نظری های اعمال شده در صدا و سیما ، خلاء ایجاد شده را از بین ببرد . امروزه با توجه به تعدد شبکه های ماهواره ای ، عرصه رقابت های فرهنگی اهمیت فوق العاده ای پیدا کرده است . وجود صدا و سیمای جامع نگر با جذب فعالان تئاتر و سینما و اهالی رسانه از سلایق مختلف اولویت نخست در امر فرهنگ می باشد . متاسفانه طی سالیان گذشته رسانه ملی فقط گستره کار خود را در کمیت قرار داده و از کیفیت غافل شده است . ایجاد شبکه های متعدد با برنامه های تکراری و همگون و بدور از جذابیت ، خلاقیت و رقابت ، فقط می تواند بیلان کاری این سازمان را ارتقا داده و در گزارش دهی و دریافت بودجه مثمر ثمر واقع شود ، ولی رضایت مخاطب را به همراه نخواهد داشت ، کما اینکه این اتفاق بطور ملموس رخ داده است . برخی تنگ نظری ها در جهت ارائه برنامه های متنوع در زمینه فیلم ، سریال ، موسیقی و …. ، نه از ناحیه شارع مقدس ، فرهنگ و عرف جامعه ، بلکه زایده تفکر عده ای است که خواست خود را منطبق بر دین و اخلاق می پندارند و هیچگونه روشی را برنمی تابند ، صورت میگیرد .
دوم : اخبار و اطلاع رسانی – اطلاع رسانی دقیق ، صحیح و بهنگام از وظایف ذاتی رسانه است و فرقی نخواهد داشت که این رسانه ، دیداری ، شنیداری و یا نوشتاری باشد . چنانچه این وظیفه با اعمال سلیقه عده ای خاص مخدوش شود ، از مخاطب سلب اعتماد خواهد شد و مردم راهی را برای دستیابی به اطلاعات صحیح جستجو می کنند و این رویه ریزش مخاطب را در پی خواهد داشت و فرصتی مغتنم برای کسانی است که در تدارک همسو کردن افکار عمومی با اهداف فرهنگی ، هنری ، اجتماعی و سیاسی خود هستند . سانسور اخبار و بازگویی گزینشی رخدادها ، سالهاست که فاصله ای عمیق بین مردم و رسانه ملی ایجاد کرده است . به جرات می توان گفت درصد بالایی از استفاده کنندگان از شبکه های ماهواره ای ، نخست برای کسب اطلاعات و اخبار کشور به سراغ این گیرنده ها رفته وسپس در کنار اخبار و سیاست ، به دیدن فیلم و سریال و یا موزیک ویدئو روی آوردند . وقتی مردم اطلاعات و اخبار کمتری از رخدادهای کشور را از صدا و سیمای داخلی دریافت کنند ، پر واضح است که خلاء ایجاد شده را شبکه های بیگانه پر خواهند کرد .
جاذبه شبکه های ماهواره ای در ” دو مورد ” جالب توجه است . ” مورد اول ” اطلاع رسانی و اخبار است که به دلیل عدم پوشش آن از سوی صدا و سیمای ایران ، موجب بی اعتمادی نسبت به این رسانه شده و شبکه های ماهواره ای با استفاده از این نقطه ضعف ، و ایجاد جذابیت در شبکه های خود ، نگاه مردم را به فرا سوی مرزها کشانده و از این رهگذر به ” مورد دوم ” که حیطه فرهنگی است ، ورود پیدا کرده اند و معضلات آن نیز بر همگان روشن و قابل درک است . به دیگر سخن ، از عامل سیاسی و خبری به حوزه فرهنگی و تهاجم مرتبت با آن روی آوردند.
اخبار ساده ، سالم و درست در رسانه ملی می تواند مستمعینی را که به شبکه های مغرض و ضد فرهنگ ایرانی – اسلامی پناه می برند ، جذب کند . دروغگویی و سانسور خبری ، اعتماد را از بین می برد و حرف راست هم در جامعه ارزش خود را از دست می دهد و اخلاق تنزل می یابد و باور مردم به گفته های مسئولین سست شده و هر آنچه از دیگران حتی به دروغ بشنوند ، باور خواهند کرد . باید در حوزه اطلاع رسانی عطش مردم را برای دانستن حقایق کاهش داد و محدودیت های بلاوجه ایجاد شده که در خبر رسانی مضر است ، برداشت مانند : برخی اخبار داخلی ، سوریه و …..
سوم : بی طرفی در جریانات سیاسی – آنچه همواره واضح و مبرهن است ، جانبداری رسانه ملی از یک طیف و جریان خاص است و دلسوزان نظام و انقلاب سالهاست که نسبت به این پدیده زشت و ناصواب هشدار می دهند ، ولی چندان تاثیری در روند حرکتی این سازمان عریض و طویل نداشته است . باید پذیرفت که در جامعه تنوع سلایق سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد و اگر این تنوع در چارچوب توان رسانه ملی پوشش داده نشود ، رسانه های غیر رسمی و بیگانه تامین کننده و ارضا کننده این سلایق خواهند بود . چند صدایی لازمه یک رسانه ملی است . اگر در کشوری همه صداها شنیده نشود ، صاحب صدا و تفکر در پی محلی برای بیان نقطه نظرات خود خواهد بود و این بهترین شرایط برای رسانه های بیگانه برای جذب مخاطب است و البته این موضوع نه در اخبار و سیاست ، در هنر و موسیقی هم صادق است . انحصار نه به نفع نظام است و نه به نفع مردم ، و رسانه ملی بخاطر تفکر انحصارگرایانه ، تا کنون نتوانسته انتظارات مردم و نیروهای سیاسی را محقق سازد و اگر تلویزیون خصوصی با ساز و کار مناسب و با فضای باز ایجاد شود ، می تواند هم توانمندی ها را ارتقا دهد و هم پاسخگوی نیازهای مردم و جریانات سیاسی باشد . اگر یک رسانه بخواهد حضور انحصاری داشته باشد ، امکان رقابت از آن سلب می شود و مزیت رقابتی را از دست خواهد داد ، در چنین شرایط مخاطب رسانه انحصارگر ریزش خواهد کرد . چنانچه عرصه رقابت تنگ شود ، رسانه ای هدایت افکار عمومی را بدست خواهد گرفت که جذابیت بیشتری دارد .
تغییراتی که در فناوری ، گسترش ارتباط جمعی و ذائقه مردم بوجود آمده ، حرکت به سمت تنوع و تکثر و اتکا به منابع گوناگون را به امری واجب و ضروری تبدیل کرده است . اگر درصدا و سیما تحول اساسی صورت نگیرد و این رسانه جوابگوی همه نیازهای مردم نباشد و از ایجاد رادیو و تلویزیون خصوصی نیز به دلایل واهی ممانعت بعمل آید ، دیگر نه سخنرانی و نه نصب بنرهای متعدد در خیابان ها و نه تهدید ، ارعاب و ایجاد وحشت در بین مردم و همچنین قانون گذاری در مجلس شورای اسلامی و وضع قوانین سختگیرانه تر برای آحاد ملت ، نمی تواند متضمن عدم استفاده از شبکه های ماهواره ای گردد ، همانگونه که سالهاست این اتفاق افتاده است .
چهارم : ورزش – رسانه ملی در زمینه ورزش گام های موثری برداشته است . از آن جمله ایجاد شبکه تخصصی ورزش و پخش فوتبال روز دنیا به صورت زنده است . گر چه این بخش با هزینه های زیاد امکان پذیر شده است ، اما با توجه به جمعیت جوان کشور، اینگونه سرمایه گذاری ها می تواند نتیجه مثبت در پی داشته باشد . دست اندرکاران رسانه ملی می توانند موفقیت این بخش را به کل بدنه رادیو و تلویزیون تسری دهند .
یادآوری این نکته ضروری بنظر می رسد که مخاطب امروز گزینشگر است و با توجه به گستره اطلاعات ، فضای مجازی و سایر کانال های ارتباط جمعی ، رسانه ای که نتواند پاسخگوی نیازهای مخاطب خود باشد ، تاثیرگذاری آن محدود خواهد بود . درصد بالای استفاده از شبکه های ماهواره ای ، علارغم ممنوعیت و محدودیت های اعمال شده در سال های گذشته ، نشان از عدم تحقق اهداف نظام در خصوص نفوذ رسانه ملی در لایه های مختلف جامعه و خانواده است .
One Comment
Pingback: رسانه ملی ، پرهیز از انحصارگرایی ، مخاطب حداکثری / یادداشتی از حسن دشتی • پایگاه اطلاع رسانی تبریز ما