حسن دشتی / روزنامه نگار
– تصویب ( سی اف تی ) در مجلس شورای اسلامی و موضع گیری احساسی و متعصبانه برخی افراد و جریانات در مقابل آن ، که اغلب ناآگانه و بدور از واقعیت بود ، زمینه ساز این نگارش شده است . راقم این سطور در پی آنست ، بطور اجمال شاخصه هایی از چهره غیر واقعی تعصب و متعصبان را که در پشت پرده عقاید به اصطلاح ” مقدس ” پنهان شده ، را برای مخاطبان ارائه نماید . اهمیت طرح موضوع از آن جهت است که همواره متعصبان برای تزریق فکر خود به جامعه و قبولاندن آن به احاد ملت ، معمولا به خواسته های خود لباس ” تقدس ” می پوشانند تا از رهآورد آن به نتایج دلخواه برسند .
در ادبیات دینی که از ” تعصب ” به عنوان ” جاهلیت ” یاد می شود ، شایع ترین بیماری فکری در جوامع عقب افتاده است . در کشوری که در آن ، سخن از عقیده ، بیش از قانون و حقوق باشد ، آن کشور بهشت متعصبان است . متاسفانه جامعه دینی و خصوصا جامعه ما ، آماده و مستعد تعصب مداری است . تعصب همانند جهل مرکب درمان بردار نیست ، زیرا هیچکس خود را متعصب نمی داند و دیگری را بدان صفت توصیف می کند .
هر جا عقلانیت فدای تعصبات خشک مقدس مآبانه شده ، کشور و ملت گرفتار خسرات گردیده و تاوان سنگینی پرداخته است .
شاخصه های متعصبان
برای شناخت متعصبان ، شاخصه هایی لازم است تا آنرا راحت تر تشخیص داد . از جمله آن شاخصه ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
الف – کنش گرانی هستند که سرا پا غیرت اند و اراده قوی برای به کرسی نشاندن خواست خود دارند
ب – هیچ نیرویی در برابرشان تاب مقاومت ندارند ، مگر اینکه حکومت برای جلوگیری از افراط گرایی آنان ، قانون محکمی اتخاذ نماید
ج – در کوتاه مدت هیچ راهی برای کنترل آنان وجود ندارد ، جز تقویت قانون و استوار سازی پایه های آن
د – تعصب ، تا آنجا که قانون را نقض نکند ، خطر چندانی برای جامعه ندارد ، ولی مصیبت از زمانی آغاز می شود که قانون در برابر متعصبان و خشونت طلبان کوتاه بیاید
م – زنان و مردان متعصب ، قانون گریزترین مردمان روزگار هستند و خودشان را تافته جدا بافته می دانند
و – افراد متعصب عقیده خود را فراتر از هر عقیده دانسته و آنرا مقدس می شمارد و در برابر نقد عقایدشان ، خشونت را تجویز می کنند
ی – متعصبان زمانی از قانون تبعیت می کنند که به نفع شان بوده وپشتیبانشان باشد
نشانه های انسان های متعصب
۱ – باورهای انسان متعصب بر آگاهی او غلبه دارد
انسان متعصب بیش آنکه بداند ، بشناسد و بخواند ، باورمند است . به عبارت ساده تر ، کاسه دانش افراد متعصب پر از دانش نیست و بدون آنکه عقیده شناس باشد ، گرایش مند است و این نقطه آغاز انحراف اوست . شخص متعصب عقیده پرست است و حاضر است در راه عقیده اش جان بدهد ، ولی حاضر نیست در باره عقیده اش مطالعه کند . فردوسی بزرگ ، توانایی را در دانایی می داند ( توانا بود هر که دانا بود ) ، اما انسان متعصب ، دانایی را در توانایی می بیند
۲ – عدم آشنایی با باورهای دیگران
شخص متعصب شناخت عمیقی از باورهای دیگران ندارد و این سبب می شود قضاوت نادرستی داشته باشد . آشنایی دقیق و جزیی تر با اندیشه و باورهای دیگران ، می تواند برای درمان درد مزمن تعصب نتیجه بخش باشد
۳ – همه متعصبان در روش و منش همسانی دارند
متعصبان ، هر دین و آئینی داشته باشند ، در روش و منش همپوشانی دارند ، یعنی یهود به یهودیت ، مسیحی به مسیحیت و مسلمان به اسلام تعصب خاص دارند و آنرا کامل تر و بهتر از بقیه می دانند . آنان هیچگاه نمی توانند در نظر و عمل دیگران همدلانه بنگرند
۴ – متعصبان شجاعت درونی و ترس بیرونی دارند
متعصبان همان قدر که در مواجهه با دیگران و اوضاع بیرونی ، شجاع و خطر پذیرند و از تغییر درونی و دگرگونی درون زاد می هراسند . شجاعت و بی پروایی شخص متعصب ، در تغییر دیگری است ، نه در تغییر خود .