او هم رفت، بی سرو صدا و بی هیاهو ، با دردی جانکاه که ذره ذره او را آب می کرد ولی دم نمی زد و هرگز شکوه و شکایتی نمی کرد. نه تنها شکوه ای نمی کرد که حتی آن را از دیگران هم پنهان می کرد.
چه بسیار کسانی که سالها با وی همکاری داشتند بر سر یک میز و در کنار هم نشستند و قلم زدند و هرگز نفهمیدند که او یک جانباز شیمیایی است و راز تک سرفه های خشک و عمیق و گاه سرفه های طولانی و مداومی که کبودی لبانش را بیشتر می کرد و امانش را می برید، چیست. ندانستند که آن یادگار زخم های جنگ است و شیمیایی شدن وی در آن دوران. او را می گویم، جانباز شیمایی، خبرنگار و سردبیر خوش فکر و متعهد خبرگزاری ، تحلیلگر و اهل قلمی که دیروز به خیل شهدا پیوست، «عباسعلی عظیمی زاده».
نوشتن در باره مردی بزرگ از تبار راست قامتان کاری ساده نیست. جانباز شیمیایی که سالها درد جانبازی را تحمل کرد بدون اینکه هرگز بخواهد از آن به عنوان پلی برای پیشرفت و ترقی خود و یا دست یابی به موقعیت های بالای اداری استفاده کند.
رک و صریح اللهجه بود و شاید بعضی ها این را در او نمی پسندیدند و با او به مجادله می پرداختند.
به سلامت قلم و صحت اطلاع رسانی بیش از سلامت جسم خودش اهمیت می داد و همواره تلاش می کرد به آرمانها و ارزش های انقلاب و اسلام وفادار بماند و علیه سوء استفاده کنندگان از موقعیت و جایگاه اداری و متظاهران به پایبندی به اصول همواره موضعی تهاجمی داشت وشاید همین خصوصیات بود که برخی برنمی تافتند به طوری که سرانجام زودتر از زمان بازنشستگی از سازمان رفت.
وی که در اوایل جنگ به سپاه پیوسته و سالها در عرصه دفاع مقدس فعالیت داشت در اوایل دهه ۷۰ به ایرنا پیوست.
مدت زیادی در اخبار خارجی ایرنا و مدتی نیز در بخش پژوهش فعالیت داشت وبه رغم اینکه بارها به او پیشنهاد پست های بالا شده بود از پذیرش آن امتناع می کرد. در اواخر دهه ۷۰ در اخبار خارجی با کمک چند تن دیگر از دوستان، یک صندوق قرض الحسنه برای رفع نیازهای اولیه همکاران راه اندازی کرد و چندی بعد با همفکری چند تن دیگر از دوستان، انجمن صنفی کارکنان و خبرنگاران ایرنا را تشکیل داد که پس از یک دوره فعالیت به خاطر بروز برخی مشکلات فعالیت آن متوقف شد.
وی در دهه ۸۰ دو دوره دبیر جشنواره اخبار ومقالات ایرنا در حوزه جنک و دفاع مقدس و یادواره سوم خرداد پیروزی خرمشهر بود.
او سالها دبیر میز خاورمیانه در بخش اخبار خارجی و نیز سردبیر گروه تحلیل و تفسیر بود.
قلمی شیوا و روان و نگاهی تیز و دقیق به مسائل داخلی و خارجی داشت و با نقادی به تحلیل رخ دادهای داخلی و خارجی می پرداخت.
او به مدت ۳ سال مسئولیت دفتر ایرنا در کوالالامپور را برعهده داشت. وی که همواره دغدغه کار فرهنگی و رسانه ای داشت علاوه بر همکاری با مطبوعات کتابی هم در باره خبر نویسی تحت عنوان ( آشنایی با خبرنگاری با بررسی ۴۰ خبر ) را در سال ۱۳۷۴ تالیف کرد. هم چنین در سال ۱۳۹۰ کار ویراستاری کتاب ( اژدهای شیبا: چین دیروز ،امروز و فردا) را انجام داد.
وی که همواره دغدغه سلامت و شرافت قلم و رسانه را برعهده داشت به رغم نامهربانی که در پاره ای از مواقع از سوی برخی از مسئولان دید، هرگز سلامت قلم را فدای هیچ چیز دیگر نکرد.
روانش شاد و یادش گرامی باد.