حسن دشتی / روزنامه نگار
–/ آن شبی که دکتر رضا رحمانی ردای وزارت بر تن کرد و بر کرسی حساس ترین وزارت خانه کشور نشست ، حال و هوای دوگانه ای داشتم . هم شاد بودم و هم غمگین . از یک طرف خیلی خوشحال و مسرور بودم که دوست قدیمی ام و غیور مردی از خطه آذربایجان به شایستگی به مقام والای که هم در خور شان خویش و هم مردم آذربایجان بود ، دست می یافت . اما از جهتی غمگین و ناراحت بودم ، چرا که این شادی یادآور روزهایی بود که ایشان برای اولین بار بعنوان وکیل مردم تبریز راهی مجلس شورای اسلامی شد .
در آن سالهای خاطره انگیز که از جهات مختلف هرگز قابل فراموشی نیست ، همراه دوستان عزیزی که به لیاقت و شایستگی دکتر رحمانی ایمان قلبی داشتیم ، بی هیچ چشمداشتی
، تمام همت و توان خود را بصورت شبانه روز بکار گرفته و با بسیج دوستان همفکر و توده های علاقه مند ، توانستیم سهمی هم بعنوان دوستان قدیمی در پیروزی ایشان داشته باشیم ، تا او بتواند با سرافرازی راهی مجلس شود . اتفاق میمون و مبارکی بود و مایه خرسندی و مباهات .
اما آنچه سبب شد تا این خواب شیرین به بیداری تلخ گرایش پیدا کند ، اتفاقات بعد انتخابات بود . جایی که غیر خودی ها
، خیلی زود و بصورت برق و باد ، با شگردهای خاص شناخته شده ، جای خودی ها را در اطراف وکیل تازه انتخاب شده گرفتد و فضا را چنان قرق کرده و عرصه را بر دیگران تنگ کردند ، که گویا این افراد سالها با رضا رحمانی رفیق گرمابه و گلستان بودند .
آنها ، هیچگاه با رحمانی قرابتی نداشته و حتی در کوران انتخابات هم سهمی از خود در پیروزی وی بجا نگذاشتند ، اما فردای انتخابات و با انحای مختلف ، نه از رهگذر شایستگی و لیاقت خویش ، بلکه از طریق مدح و ثنا و تملق گویی و چاپلوسی و صد البته چک های میلیونی کمک به هزینه های انتخاباتی ، چنان زمام امور را در دست گرفتند که جای بازیکن (فعالان ستادهای انتخاباتی رضا رحمانی ) ، با تماشاگر ( کسانی که کوران انتخابات فقط نظاره گر بودند و برای فردای انتخابات ایده های چرب و چیله داشتند ) عوض شد .
بله ، آنان باسیمای منفعت طلبی وارد بازی شدند و با شتاب وصف ناپذیر سهم خود را از خان سفره بر نعمت ستاندند و یک شبه راه صد ساله پیموده و از سفره پهن شده رنگین ، مطنعم گردیدند و خودی ها ماندند با هزار افسوس . افسوس نه از آن جهت که سهمی بدست نیاوردند (سهم خواهی هرگز در مرام آنان جایی نداشته و ندارد ) بلکه دریافتند که ، صداقت و خلوصیت فقط برای آنان است که منفعت طلبانه به اتفاقات نگاه نمی کنند و همواره نیت پاکشان مهم جلوه می کند ، و آن هم ، در فضای تزویر آلوده ایام ، چندان کارایی ندارد .
البته ذکر این نکته لازم است ، که درد ما سهم خواهی نبوده و نیست و اصلا چنین انگیزه ای در بین دوستان فعال موضوعیت نداشت ، اما وقتی کانون توجه فردی در قواره دکتر رحمانی از اصل به فرع معطوف شود و یاران دیروز به تاریخ سپرده شود و یاران جدید نقل محافل گشته و گرامی داشته شوند ، موجب دلخوری و آرزده خاطری دوستان صدیق ، که هیچ انگیزه ای جز رساندن حق به حقدار نداشتند ، قابل تامل است .
امیدواریم دکتر رحمانی همانند عرصه های گذشته ، در این عرصه هم توفیق خدمت پیدا کند و وجود ایشان در وزارت صمت ، سبب رونق صنعت آذربایجان شود . موفقیت ایشان همواره آرزوی ماست ، اما دغدغه های مذکور همچنان پا برجاست . این درد دل خیلی از دوستان است ، که حقیر جسارت بازگویی آنرا توفیق فرض کرده و سخن حق بر زبان راندم ، باشد که برداشت دیگران از این دلنوشته به اشکال مختلف باشد .