روزهای نزدیک به معرفی کابینه است؛ هر روز خبری میآید از مذاکرات دولت با حاکمیت. شایعه پشت شایعه … رحمانی فضلی؟ گفتهاند بماند … صالحی امیری؟ گفتهاند نباشد … وزیر دفاع ارتشی؟ گفتهاند نمیشود … فرجی دانا؟ گفتهاند نمیشود … میلی منفرد؟ نمیشود … توفیقی؟ نمیشود … نیلی احمد آبادی … نمیشود! آقای علوی؟ گفتهاند بماند … قاضیزاده هاشمی؟ موافقند که بماند … ستاری؟ حتما باید بماند.
مدام اینجا و آنجا میشنویم که ۴ وزیر حتما باید هماهنگ شود… روی وزرای فرهنگی که خیلیها نظر دارند … این بار همهی کابینه باید هماهنگ شود… هماهنگ نشود که نمیشود … یعنی نمیگذارند … یعنی اعلام جنگ …
صحت و سقم هیچ یک از اخبار قابل تشخیص نیست … هیچ منبع رسمی هم از این موارد سخن نمیگوید… نه تاییدی در کار است و نه ردی … پچ پچها اما ادامه دارد … در انبوه کانالهای تلگرامی…
نتیجه اما واضح است …
اول: دولت در مواجهه با اصلاح طلبان: میبینید چه قدر تحت فشاریم؟ به خدا گزینههای ما همینها بود که شما میخواستید … اما نمیگذارند … دلمان میخواهد … اما نمیشود …
در مواجهه با مجلس: همهی گزینهها هماهنگ شدهاند … میخواهید به هماهنگ شدهها رای ندهید؟
در مواجهه با اصولگرایان: دیدید ما از همه هماهنگتریم … همه را هماهنگ کردیم …
بعد از معلوم شدن ناکارآمدیهای کابینه:
دولت در مواجهه با اصلاح طلبان: میدانید که اینها گزینههای ما نبودند … وقتی گزینه، گزینهی ما نباشد طبیعتا کار هم نمیشود کرد، به خدا ما از شما هم ناراحتتریم
دولت در مواجهه با اصولگرایان: ما که گزینههای هماهنگ شده گذاشتیم … دیگر چه باید میکردیم؟ مسوولیت به عهدهی خودتان است… میخواستیم کار بکنیم شما نگذاشتید …
امروز فارغ از میزان صحت و سقم اخبار منتشر شده کابینهای در حال شکل گیری است که دست کم در برخی از مهمترین بخشهایش، اینگونه نمایانده میشود که مسوولیت نه بر عهدهی دولت که بر عهدهی حاکمیت است.
هیچ چیز برای دولت بهتر از معاف شدن از پاسخگویی نیست؛ اینگونه کابینهای بسته میشود که پیشاپیش «نقد» آن بیمعناست. شاید دولت این وضعیت ناتوانی در چینش کابینه را زیاد هم دوست نداشته باشد، به هر حال اما تهدید را برای خود به فرصت بدل کرده است. اگر تا دیروز، برای حاکمیت هم نوعی دخالت معاف از پاسخگویی در چینش کابینه متصور میشد، اکنون دیگر اینگونه نیست. لذا بازی برای دولت آنقدرها هم بد نیست. اصلاح طلبان، اصولگرایان، از همه مهمتر مردم و از همه بیشتر حاکمیت بازندهی این بازیاند. بازیای که در آن کابینه هست؛ اما مسوول نیست. دولت روحانی همهی مسوولیت را یکجا به گردن حاکمیت انداخته و نه تنها حاکمیت را از امکان دخالت معاف از پاسخگویی محروم ساخته بلکه مسوولیت همه را یکجا به حاکمیت حواله میکند.
حرفهای چند روز گذشتهی علی مطهری و مطلب امروز عزت الله ضرغامی که هر دو بر این مضمون تاکید کرده اند «رهبری در چینش کابینه دخالت نمیکند» متوجه تبعات سنگین عدم شفافیت مسوول اصلی چینش کابینه برای «مردم»، «گروه های سیاسی» و «رهبری» است….
این وضعیت محصول عدم شفافیتی است که در این سالها شبح لابیهای پنهان بر سیاست ایران تحمیل کرده و به همان اندازه دموکراسی را بیمعنا کرده است. اگر دولت تعیین کنندهی واقعی کابینه نیست، پس دموکراسی بیمعناست و اگر دولت کابینه را تعیین میکند باید روی تک تک اعضای ان مسوولیتپذیر باشد. نامعلوم بودن حد و حدود «حاکمیت» مهمترین علت این عدم شفافیت است. شاید زمان آن رسیده باشد که رابطهی میان «دولت» و «حاکمیت» آن هم در مورد حساسی چون انتخاب کابینه شفاف شود تا همگان بدانند چه کسی باید در قبال کابینه به مردم پاسخگو باشد.
پی نوشت: در شرایط فعلی تنها معرفی افرادی نظیر رضا فرجی دانا به مجلس و رای آوری آنهاست که میتواند نشان دهد که دولت واقعا خودش در حال بستن کابینه است و نه هیچ دست پنهان دیگری!