پس از سال ۸۴ و رسیدن قالیباف به صندلی ریاست شهرداری تهران وی توانست در بازهی بین سالهای ۸۴ تا ۹۲ چهرهای از خود بروز دهد که به الگویی از مدیران جمهوری اسلامی تبدیل شد. چهرهی مدیری کاری، توانمند، غیر سیاسی و فراجناحی که توسعه را برای شهر به ارمغان میآورد. این چهره از قالیباف بود که منجر به ایجاد سرمایه اجتماعی حضورش در رقابتهای سیاسی شد.
قالیباف به خوبی توانست چهره غیرسیاسی خود را حتی در یکی از بحرانیترین موقعیتهای سیاسی ایران یعنی حوادث ۸۸ حفظ کند. اما وقتی در ۹۲ وارد رقابت جدی با اصلاح طلبان شد آن وقت بود که چهرهی دیگری از قالیباف نمایان شد، مدیری به شدت سیاسی که نقشش در برخوردهای خیابانی دههی گذشته پرابهام بود. در ۹۲ همان یک جملهی گازانبر کار قالیباف را تمام کرد اما قالیباف که بخشی از سرمایهی خودش را در ۹۲ از دست داده بود به قمار بر روی دارایی باقیماندهی خود دست زد؛ شهردار تهران بعد از ۹۲ به صورت جدی در مقابل اصلاح طلبان و دولت قرار گرفت اما این رؤیایی منجر به حساسیت نهادهای مدنی چون رسانهها بر عملکرد قالیباف شد، حساسیتی که درستی آن در ادامه مشخص شد.
پیگیری اصحاب رسانه و سیاست نشان داد قالیباف نه تنها مدیر کارآمدی نبوده بلکه نهاد تحت مدیریت وی آمیخته به ناکارآمدی شدید و گسترده بوده است، مانند ماجرای املاک نجومی، استخدامهای نجومی و …
قالیباف بیشتر از هر چیزی نماد و الگو مدیرانی بود که با هر وضعیتی میز خود را حفظ میکنند، نماز را با اصلاح طلبان میخوانند، شام را با اصولگرایان میخورند و اسم آن را مدیریت فراجناحی میگذراند. اما قالیباف به خوبی در فاصلهی سالهای ۹۲ تا ۹۶ بخش زیادی از اعتبار سیاسی خود را از دست داد تا جایی که انتخابات ۹۶ تیر خلاصی بر شخصیت سیاسی وی زده شد.
با این حال متاسفانه شاهد این هستیم که هنوز رگههایی از این الگو و کلیشه در مورد برخی مدیران وجود دارد. به طور مشخص برخی موارد مطرح شده در مورد انتخاب شهرداران در برخی کلان شهرها که اصلاح طلبان پیروز شدهاند نشان میدهد هنوز برخی با اتکا به این کلیشهی مدیرکارآمد غیرسیاسی (شما بخوانید مدیر بندباز) سعی میکنند تا گزینههای غیراصلاح طلب خروجی شوراهای شهر اصلاح طلب باشد تا جایی که برخی از اعضای شورای شهر تهران و مشهد را به واکنش واداشت که شهردار قطعاً اصلاح طلب خواهد بود.
امروز بیشتر از پیش این وظیفه بر دوش رسانههاست تا مردم را با مدیریت به سبک قالیباف آشنا کنند تا یک بار برای همیشه این کلیشه و الگو از بین رود.