مصطفی فقیهی: مشتی خزعبل و هذیان و افاضاتی تعفن برانگیز و بویناک! گوینده اما، چندان که مسبوق به سابقه است، هیچ خط قرمز شرعی و اخلاقی در برابر دشمنانش ندارد، چنان از ماجرای فوت آیت الله هاشمی سخن بر زبان می آورد که بعید است مشابهش در تاریخ معاصر و حتی پیش از آن، سابقه داشته باشد . و چه شیرین که انسانی چون او با قامتی دون و چنین سست ایمان و همخانه ابلیس، چنان در خیال خامش خود را مقید به شرع و دین می پندارد که آرزو می کند در هیات اباعبدالله بمیرد! اما وهن دین نیست که چنین شود؟
شگفتا که بر پیکر بی جان آیت الله هاشمی نیز لگد می زنند! سعید قاسمی را می گویم، شبه مردی که زیرقولش زد و ریش هایش را نتراشید! وقتی سالیانی قبل در ماجرای صدور حکم برای فائزه هاشمی، در جمع دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد گفته بود: «اگر این خانم [فائزه هاشمی] نصف روز زندان رفت، من ریشم را میتراشم!»
او اخیرا در سخنانی تکاندهنده که بخش هایی از آن به دلیل شدت تعفن گفتار گوینده، قابل نشر نیست، گفته است:
«سیاست اصلاحطلبان پدربزرگی داشت که قسمت است دیگر،… گفتهاند خدایا زیر تریلی بروم در این مسیر در این جادهها صاف بشوم اما اینجور نشود که ٢٠٠ تا بادیگارد داشته باشم یک ماشین آمبولانس با چهارتا، پنجتا دکتر ویژه که ضربان قلبم رفت بالا آمد پایین بدوند. یک بیمارستان حضرت امامی که چهارتا خانه با خانه من فاصله داشته باشد و آن کادر بیمارستان ناراحتند میگویند هر هفته که این خانواده میآیند آنجا چکاپ نهایی میشوند آمرانه برخورد میکنند مثل ارباب رعیت. این را هم داشته باشید. یکدفعه آخر کاری در استخر «ویآیپی» فرح در سعدآباد سکته بزنی که … و بعد بدوبدو نیمساعت هم طول بکشد که لباس تنت کنند ببرندت بیمارستان شهدای تجریش. معروف است، بیمارستانی که سرما بخوری بروی آن تو شکلاتپیچ برمیگردی. وقتی ببرندت آنجا میگویند یکساعت است دیر آوردهای و قیافه…………. خدایا برای من یک فرصتی بده یک مدلی که وقتی لا اله الا الله میگویند در مسجد یا هیئت. نمیخواهم.نخ تسبیح جریان انحرافی پاره شد. هرچی بخواهند بدوند اینها الان آدم بتراشند، دیگه ما به آن مسیر برنمیگردیم».
همانطور که می بینید، مشتی خزعبل و هذیان و افاضاتی تعفن برانگیز و بویناک! گوینده اما، چندان که مسبوق به سابقه است، هیچ خط قرمز شرعی و اخلاقی در برابر دشمنانش ندارد، چنان از ماجرای فوت آیت الله هاشمی سخن بر زبان می آورد که بعید است مشابهش در تاریخ معاصر و حتی پیش از آن، سابقه داشته باشد . و چه شیرین که انسانی چون او با قامتی دون و چنین سست ایمان و همخانه ابلیس، چنان در خیال خامش خود را مقید به شرع و دین می پندارد که آرزو می کند در هیات اباعبدالله بمیرد! اما وهن دین نیست که چنین شود؟!
در این مورد کوتاه عرض کنم:
اول آنکه او روایت را سراسر دروغ و دغلکارانه نقل می کند. اینجانب موفق نشدم پیکر آیت الله هاشمی را خارج از تابوت ببینم، اما با معدود کسانی که پیکر بی جان ایت الله را لحظاتی پس از مرگ دیده اند، صحبت کرده ام. همه ی آنان به اتفاق، از چهره ی خندان و نورانی تر شده ی آیت الله سخن می کنند. گویی هاشمی نیز از رفنش رضایت تام و تمام داشته است…
اما جای سئوال از این ” سلسله جنبانان غصب و نفرت” است که به واقع، او و معدود حامیان سخنانش، تا چه حد دچار باد دماغ و کیش شخصیت شده اند که خود را فراتر از شرع و آداب اسلامی – ایرانی و اصول اخلاقی مورد تاکید رهبری معظم انقلاب پنداشته، به سادگی آب خوردن، دست به کار ساخت و پرداخت “تسلسل” دروغ و “دور” باطل، خبر دروغ و تحلیل بر پایه دروغ شوند ؟ این جماعت از کدامین قماش اند که نه شرع می شناسد و نه انسانیت؟! به خدا پناه می برم.
جنجال تازه شبه مردی که ریش هایش را نتراشید!/ شگفتا که بر پیکر بی جان آیت الله هاشمی نیز لگد می زنند!/ چه حق گفت آیت الله جوادی آملی که «هاشمی چه در حیات و چه در زمانی که از دنیا رفته، مظلوم است»
تصویر فوق، شوخی فتوشاپی شبکه های اجتماعی با سعید قاسمی در همان سال ۹۱ است
ثانیا شرع مقدس و همینطور اخلاق ایرانی از دیرباز، احترامی ویژه برای مردگان قائل است. شبه مردی با ادعای دینمداری که از قضا ریش هایش را از ترس ریا (!) نتراشید تا شاید مورد تمسخر نیز قرار نگیرد، به یقین نه دانشش را دارد که بداند و نه سیاهی درونش توان فهم این قاعده ساده فقهی را دارد که «حرمه المیت کحرمه الحی» . حتی اسلام در برابر غیرمسلمان نیز توصیه به آداب اسلامی – انسانی می کند و دایره احترام به آنها نیز همه انسانها را در برمیگیرد . از جای برخواستن و احترام پیامبر اسلام(ص) هنگام عبور دادن جنازه یک فرد یهودی دلیل این سخن است.
سخت و شاید محال است توقع رعایت آداب ناب اسلامی از چنین فردی که به واسطه فحاشی رکیک به افراد و برخی نیروهای انقلاب و طرح ادعاهای شرم آور و غیرمستند ، نامی برای خود دست و پا کرده است. بی شک هواهای نفسانی باعث شده فراموش کنند یا تمایلی ندارند به یاد آورند که پیامبر، مظهر اخلاق و ادب بود و … و سوگمندانه برخی طوری رفتار کرده اند که این دست افراد تأثیر گذارتر و مقربتر و عزیزتر شده اند!
گوآنکه قاسمی امروز از تیتر شدن در رسانه ها (که هدف غایی او بوده) نهایت لذت را برده است، اما بد نیست بدانید که از منظر دینی، او با چنین سلوک و رفتاری در دسته ای قرار می گیرد که چون با کسی درافتند، می خواهند او را از ریشه براندازند، می پندارند که دشمنی و مخالفت، حدودی ندارد ، چون ایمانی ندارند و اگر دارند پایه های غیرشرعی دارد، لذا به حقوق مخالفان تجاوز می کنند. او عقیده دارد که می تواند برای زمین زدن رقیب از هر صناعت جعل و ابزار تهمت و افترایی استفاده کند تا پیروز میدان شود!
قران در برخی آیات، تعدی کنندگان را ستمگر می خواند و می فرماید: فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌالیم: پس از این، هر که تعدی کند، عذابی دردناک در پیش خواهد داشت
نکته ی اساسی اما این است که این هجمه و هتاکی های بی سابقه علیه آیت الله هاشمی (که حتی در مورد شهید بهشتی پس از شهادتش متوقف شد) اینک حکایت از آن دارد که هاشمی، این یار امام و رهبر معظم انقلاب، زنده تر از سابق، جاوید است و تاریخ ساز. کمتر از ۲۰ روز از فوت هاشمی می گذرد و او چونان دوران حیات، آماج حمله و تیرهای غیبی است، آیا جز این است که حیات هاشمی تداوم دارد و همچنان خار چشم بدخواهان است و خناسان؟
اما به واقع، این چگونه کینه و عداوتی است که پس از مرگ نیز خاموش نشده است؟ چه حق گفت آیت الله جوادی آملی که «مظلوما حیا و میتا» .. «هاشمی چه در حیات و چه در زمانی که از دنیا رفته، مظلوم است».