به پیشنهاد دوستان یکی از سخنان مهم امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۶۳ در دیدار با اعضای شورای نگهبان که در آن توصیه های صریحی به عدم دخالت ائمه ی جمعه در امور دولت شده، در زیر مرور می شود:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
مکلف بودن به آینده نگرى
من تذکراتى دارم که باید به شما آقایان عرض کنم. ما باید آینده را در نظر بگیریم و این گونه فکر نکنئیم که وضع فعلیمان بگذرد، آینده هر چه باشد، باشد. ما مکلفیم تا علاوه بر اینکه وضع فعلى را حفظ کنیم، نگهبان آینده نظام و اسلام باشیم. ما باید پایه گذار خوب آینده باشیم. از موضوعاتى که باید در فکر آینده اش باشیم، وضع روحانیت است، وضع درسى روحانیت است. در مورد وضع درسى آنچه پرسیدم، گفته اند خوب است. البته خوب داریم تا خوب، یک موقعى خوب است که صاحب جواهر و شیخ مرتضى تربیت مى شود، و یک موقعى خوب است که ماها به وجود مى آییم، بین این دو خیلى فاصله است. براى اینکه افرادى مثل صاحب جواهر تربیت شود باید دسته بسیارى مُمَحَّض بر تحصیل شوند، خود را مهیا کنند تا فقه را به صورت قدیم تحصیل نمایند.
نگرانى از تشریفات در حوزه ها
مسأله دیگر، مسأله تشریفات حوزه هاى روحانیت است که دارد زیاد مى شود. وقتى تشریفات زیاد شد، محتوا کنار مى رود. وقتى ساختمانها و ماشینها و دم و دستگاهها زیاد شود، موجب مى شود بنیه فقهى اسلام صدمه ببیند، یعنى با این بساطها نمى شود شیخ مرتضى و صاحب جواهر تحویل جامعه داد. این موجب نگرانى است و واقعاً نمى دانم با این وضع چه کنم. این تشریفات اسباب آن مى شود که روحانیت شکست بخورد. زندگى صاحب جواهر را با زندگى روحانیون امروز که بسنجیم، خوب مى فهمیم که چه ضربه اى به دست خودمان به خودمان مى زنیم. یک قصه هم قصه بعضى ائمه جمعه و بعضى از علماى بلاد است که با دخالتهاى بى مورد خود در امور دولت، اسباب این مى شوند که مردم از آنها کنار گیرند. اگر مردم از روحانیون کنار گیرند، موجب مى شود که روحانیون شکست بخورند، و اگر روحانیون شکست بخورند، جمهورى اسلامى شکست مى خورد. این مطلب را بارها گفته ام که روحانیون باید وضعى ارشادى داشته باشند، نه اینکه بخواهند حکومت کنند. کارى نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایى نمى رسید، حالا که رسید دیدید این طور شدند. استبداد دینى خود تهمتى است که از کنارش نباید گذشت. رادیوها مرتب از آن سخن مى گویند و ما را به خودکامگى متهم مى کنند. روحانیون نباید کارى کنند که شاهد دست دشمن بدهند. دخالت ما باید نهى از منکر و امر به معروف باشد، و الّا به استاندار بگوییم تو باید این کار را بکنى، و الّا بگوییم از اینجا برو، این اولًا تضعیف دولت است و از آن گذشته موجب مى شود که مردم از روحانیون متنفر شوند. این موضوعات را باید کاملًا در نظر داشته باشیم.
صیانت شوراى نگهبان در گِرو عملکرد اعضاى آن
اما مسئله شما. من با نهاد شوراى نگهبان صد در صد موافقم و عقیده ام هست که باید قوى و همیشگى باشد، ولى حفظ شورا مقدارى به دست خود شماست. برخورد شما باید به صورتى باشد که در آینده هم به این شورا صدمه نخورد. شما نباید فقط به فکر حالا باشید و بگویید آینده هر چه شد، باشد. شیاطین بتدریج کار مى کنند. امریکا براى پنجاه سال آینده خود نقشه دارد. شما باید طورى فکر کنید که این شورا براى همیشه محفوظ بماند. رفتار شما باید به صورتى باشد که انتزاع نشود که شما در مقابل مجلس و دولت ایستاده اید. اینکه شما یکى و مجلس یکى، شما یکى و دولت یکى، ضرر مى زند.
شما روى مواضع اسلام قاطع بایستید، ولى به صورتى نباشد که انتزاع شود شما در همه جا دخالت مى کنید. صحبتهاى شما باید به صورتى باشد که همه فکر کنند در محدوده قانونى خودتان عمل مى کنید، نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم. در همان محل قانونى وقوف کنید، نه یک کلمه این طرف و نه یک کلمه آن طرف. گاهى ملاحظه مى کنید که مصالح اسلامى اقتضا مى کند که به عناوین ثانوى عمل کنید. به آن عمل کنید گاهى مى بینید که باید نخست وزیر در کارى دخالت کند که اگر دخالت نکند به ضرر اسلام است، به او اجازه دهید عمل کند. ضرورت اقتضا مى کند که نخست وزیر فلان کار را انجام دهد که از کس دیگرى بر نمى آید. شما باید سعى کنید که نگویند مى خواهید در تمام کارها دخالت کنید، حتى در مسائل اجرایى. البته خود این مسائل را مى دانید و عمل مى کنید، ولى من تذکر مى دهم. شما باید توجه داشته باشید که اگر مباحثات به مناقشات تبدیل شود و جلوى یکدیگر بایستید، اسباب این مى شود که شوراى نگهبان تضعیف شود و در آتیه از بین برود. و آن کسانى که علمایى را که قبلًا کار شوراى نگهبان را مى کردند، کنار گذاشتند، به این خاطر بود، که کم کم آنها را مخالف خود احساس کردند و کنار گذاشتند و بتدریج این شیطنت صورت گرفت. پس همه ما باید بیدار باشیم.
به فکر مردم بودن و سخت گیرى نکردن
مسأله دیگر رفتار نهادها با مردم است. باید حرکت ما به صورتى باشد که مردم بفهمند که اسلام براى درست کردن زندگانى دنیا و آخرت آمده ما است تا ملت احساس آرامش کند. اینکه آمده است: «الاسْلامُ یَجُبُّ ما قَبْلَهُ» این یک امر سیاسى است. اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانى که تازه مسلمان شده اند سختگیرى کند، هیچ کس به اسلام رو نمى آورد. «جُبّ ما قَبل» کرده است و از آنچه در قبل کرده اند گذشته است. در جایى دیدم کمیته صنفى گفته است تمام اصنافى که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشى کرده اند باید بیایند و مجازات شوند. این بر خلاف اسلام و رضاى خداست. ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم. مردم ما خیلى زحمت کشیده اند. مردم عادى غیر از طبقه مرفه هستند. مردم عادى ما اسلام را پیاده کرده اند و تمام زحمات حکومت را متحمل مى شوند. پس ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند. البته فاسدین را رها نکنیم، اما اینکه این فرد با کى عکس انداخته است یا اسمش در کجاست و یا به استقبال چه کسى رفته است، نباید به این سببها براى مردم ناراحتى درست کرد. در قرآن هم کارها بتدریج انجام گرفته است. ما چهل و چند میلیون هستیم که اگر با هم باشیم، مطمئناً نه شوروى و نه امریکا هیچ کارى نمى توانند بکنند. پس باید مردم را حفظ کرد. مجلس، دولت، شوراى نگهبان و بقیه باید دست در دست یکدیگر بگذاریم تا ایران و این جمهورى را حفظ کنیم.
و السلام علیکم و رحمه اللَّه
(صحیفه امام، ج ۱۹، ص: ۴۲-۴۵)