تدبیروامید ؛ چند روزی است خبر و عکس دیدار فائزه هاشمی با یک شهروند بهایی ، صدر اخبار و تنش های داخلی کشور قرار گرفته است . اینکه کار فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درست بوده یا غلط ، هدف این نوشتار نیست و آنرا به کارشناسان اموری که در این حیطه تخصص لازم را دارند و می توانند فارغ از حب و بغض های جناحی و سیاسی و بدور از تعصبات دینی اظهار نظر کنند ، وامیگذاریم .آنکه دراین بین بسیار مشهود است و زاویه دیگری به ماجرا می دهد فرصت طلبی تندروهای مخالف آیت الله هاشمی است که با تحریک احساسات ضد بهائیت مردم ایران ، سعی کردند موجی هاشمی ستیزی به راه انداخته و هجمه های بی سابقه ای علیه ایشان روا دارند . البته دلواپسان بهره چندانی از فضا سازی علیه هاشمی عایدشان نشد و تناقضگویی ها علنی گردید .
آنچه مسلم است و باید مد نظر داشت ، فائزه هاشمی نه اولین فرزند یک شخصیت بلند پایه کشور است که به زعم برخی سنت شکنی کرده و نه آخرین آن خواهد بود و در گذشته نیز چنین رفتارهای ساختار شکنانه از فرزندان دیگر مسئولین نیز شاهد بودیم . اما چرا لغزش فرزندان آیت الله هاشمی برای انحصار طلبان و تمامیت خواهان فرصت مغتنمی است و آنان را به صحنه تنش می آورد و برای کسب موقعیت روی ارزش های اخلاقی هم پا می گذارند ؟
اشاره به موارد ذیل پاسخ این سوال خواهد بود .
۱ – یکی از دلایل عصبانیت اصولگرایان تندرو و پایداری ها از آیت الله هاشمی ، شکست آنان در دو انتخابات اخیر است که در آن نقش آیت الله کاملا مشهود و تاثیرگزاربود . گر چه حملات تندروها به یار دیرین امام راحل مختص مورد فوق الشاره نیست و سالهاست که افرادی از قبل هجمه به هاشمی به جایگاهی رسیده اند ، اکنون نیز با تمسک به عکس یک دیدار ، شدیدترین هجمه ها را به ایشان می آورند .
۲ – دلیل دیگر حملات گسترده تندروها به آیت الله هاشمی را باید در مجلس خبرگان آینده جستجو کرد . چهارم خرداد مجلس خبرگان جدید آغاز به کار خواهد کرد و بایستی رئیس و هئیت رئیسه آن انتخاب شود . حال چنین به نظر می رسد مخالفان آیت الله هاشمی با استفاده از فرصت پیش آمده سعی دارند جو روانی علیه ایشان به راه انداخته و مانع انتخاب او به ریاست مجلس خبرگان شوند . با آنکه شایسته ترین فرد برای چنین جایگاهی آیت الله هاشمی است و همانگونه که بارها اثبات شده ، وی یکی از ستونهای انقلاب و یار صدیق رهبر است ، اما به دلیل برخی ملاحظات او اعلام کرده قصد کاندیداتوری برای ریاست مجلس خبرگان را ندارد ، اما مخالفین ایشان هنوز احساس خطر کرده و حاضر به پذیرش رسیک آن نیستند .
۳ – این هجمه ها نشان می دهد علارغم شکست مفتضحانه تندروها در انتخابات اخیر ، اتاق فکر و پدر معنوی آنان کما فی سابق فعال بوده و مترصد فرصتی هستند تا هاشمی ستیری را در جامعه گسترش داده و شکست تحقیر آمیز خود را از اذهان پاک کنند .
۴ – تناقض گویی در رفتار تندروها عمق عصبانیت آنان را از آیت الله نشان می دهد . وقتی دختر یکی از روحانیون در اسرائیل با شیمون پرز دیدار کرد ، کسی ندای ” وااسلاما ” ، ” وامصیبتها ” سر نداد و توجیه شان این بود که : که گناه فرزند را پای پدر نباید نوشت ، حال چگونه است با آنکه آیت الله هاشمی رفتار دختر خویش را اشتباه خوانده و از وی خواسته باید آنرا جبران کنند ، باز هم دلواپسان به سیره و روش تخریبی خود ادامه داده و راهپیمایی علیه این انقلابی اصیل راه می اندازند . این تناقض آشکار دلیل دیگری ، می تواند داشته باشد ؟
اگر از تدین و تعقل خود صرف نظر نکرده و انصاف را مد نظر داشته باشیم آیت الله هاشمی هیچگاه به خاطر مشکلات فرزندانش ، حاکمیت را مورد حمله قرار نداده و آرامش جامعه را بر هم نزده است . چنانچه فائزه هاشمی قبلا نیز در دادگاه محکوم و همانند یک شهروند عادی دوران محکومیت خود را سپری کرد و در هجمه های فراگیر به محسن هاشمی ، وارد فاز تقابل با نظام نشد و حتی در پرونده مهدی هاشمی که منجر به محکومیت وی شد و کماکان در حبس بسر می برد ، هرگز عکس العملی نشان نداد که موجب وهم نظام ، جایگاه روحانیت و مسئولین گردد .
شایان ذکر است ، علارغم این همه بی تقوایی از جانب عده ای تندرو ، جای بسی خرسندی است که آیت الله هاشمی همچنان نزد مردم جایگاه ویژه ای دارد و انتخابات اخیر این ادعا را به اثبات رسانده است و ترس مخالفین آیت الله نیز ، ازمقبولیت روزافزون ایشان در پیشگاه ملت شریف ایران سر چشمه می گیرد .