تاریخ تکرار میشود؛ این جملهای است که برخی به آن باور دارند و باید گفت دستکم در تخریب آیتالله هاشمی، شاهد تکرار تاریخ هستیم. برای کسانی که با جریانهای مبارزه قبل از انقلاب آشنایی دارند، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، شناختهشده است، این سازمان را در اواخر دهه ۴٠، نیروهای مذهبی مبارز تشکیل دادند و بسیاری از شخصیتهای انقلابی آن را تأیید و حمایت کردند، بهتدریج طیف غیرمذهبی و متمایل به مارکسیسم – اپورتونیسم، در این سازمان قدرت را به دست گرفتند و با بهشهادترساندن شهید شریفواقفی، اعلام تغییر ایدئولوژیک کردند. با این اقدام، شخصیتهای انقلابی و مبارز برجستهای مانند مرحوم طالقانی، شهید مطهری، مرحوم منتظری و هاشمیرفسنجانی، با موضعگیری علیه این سازمان، هرگونه حمایت روحانیت و انقلابیون را از سازمان ممنوع کردند. هرچند امامخمینی(ره) از ابتدا به انگیزه و عقاید رهبران سازمان نظر منفی داشت، یادگار امام در رنجنامه خود اینگونه شرح میدهد: «آقا (امامخمینی) گفته است آقایان منتظری، طالقانی و مطهری هم مرا تشویق به دفاع از آنان کردند، ولی شماها متوجه نیستید. اینها شماها را بازی دادهاند، آنها به اسلام ما معتقد نیستند». اقدام سازمان در تغییر ایدئولوژی و تحریم سازمان از سوی شخصیتهای انقلابی، باعث شد نیروهای التقاطی سازمان، کینه شخصیتهای انقلابی را به دل بگیرند و در پی انتقامگیری از آنان باشند. این موضوع با پیروزی انقلاب اسلامی، وارد فاز جدیتری شد؛ شایعاتی سازمانیافته علیه شهید بهشتی و هاشمیرفسنجانی طراحی و منتشر میشد. روزی شایعه کردند که هاشمی در خانه اسداله علم، نخستوزیر شاه، زندگی میکند؛ خبرنگاران از هاشمی درباره این شایعه سؤال میکنند و او میگوید: «من در قلهک خانهای اجاره کردهام، خانه ملکی خودم را اجاره دادهام، بهخاطر اینکه از نظر امنیتی صلاح نبود. بعد از اینکه به من سوءقصد شد، پاسدارها گفتند آنجا را نمیتوانیم حفاظت کنیم، آنجا را ماهی دوهزارو ۵٠٠تومان اجاره دادم و بهخاطر اینکه هفت پاسدار به زندگی ما اضافه شدهاند، خانه بزرگتری با ماهی پنجهزارو ۶٠٠ تومان در قلهک اجاره کردم…، خانه علم سرجایش است، هرکس میخواهد برود ببیند». در اوج درگیریهای سازمان به طرفداری از بنیصدر با خط امام(ره)، بهویژه بهشتی و هاشمی، افشاگری علیه وی صورت گرفت. آیتالله هاشمیرفسنجانی در خاطرات فروردین ١٣۶٠ مینویسد: «پاکتی آوردند که در آن یک صورتحساب جعلی بهعنوان حساب من، در یکی از بانکهای اروپا بود که مبلغ کلانی موجودی نشان میداد. خوشبختانه من در خارج از کشور ابدا و اصلا حساب بانکی و غیربانکی ندارم. ظاهرا این جعل، توطئهای برای بدنامکردن روحانیون مسئولاست.
خوشبختانه جاعل، فامیل واقعی من را نمیدانسته و به اسم مشهور من جعل کرده است. باید تحقیق کنیم و بهموقع توطئه افشا شود. راستی که ضد انقلاب چه بیوجدان و بیاخلاق است». سند جعلشده که چند روز بعد، تصویر آن در روزنامه کیهان هم چاپ شد، حسابی بانکی را نشان میداد که متعلق به هاشمیرفسنجانی است، حال آنکه نام خانوادگی رسمی هاشمی، هاشمی بهرمانی است. حدود هشت سال قبل و در اوج موضعگیریهای تخریبی دولت گذشته علیه آیتالله هاشمی، بانک دولتی ملی، وامی را باعنوان توصیه مؤسسه تنظیم، حفظ و نشر آثار آیتالله هاشمیرفسنجانی بدون گرفتن وثایق لازم پرداخت میکند. این مؤسسه بدون استعلام و اطلاع آیتالله هاشمیرفسنجانی یا منسوبان ایشان، توسط اداره ثبت شرکتها ثبت شده و بلافاصله نیز پس از دریافت وام، نام مؤسسه به «تنظیم و حفظ و نشر آثار و ارزشهای انقلاب اسلامی» تغییر میکند. نکته جالب تاریخی در اینجاست که تخریبگران هاشمی، همیشه روشهای مشابهی را بهکار میگیرند، یکبار درستکردن حساب جعلی به نام هاشمی در بانکهای سوئیس و بار دیگر ثبت مؤسسهای جعلی به نام هاشمی.
طنز تاریخی آنجاست که این تخریبگران چه از جنس سازمان منافقین باشند و چه از طیف افراطیون فعلی، با اشتباهاتی ناشیانه توطئه خود را نقشبرآب میکنند، ٣٠ سال قبل با اشتباهنوشتن نام هاشمی در حساب جعلی و امروز با اشتباه ثبتکردن نام مؤسسه جعلی نشر آثار هاشمی.
درحالیکه دفتر نشر معارف انقلاب که ربعقرن از تأسیس آن میگذرد، متولی انحصاری نشر آثار آیتالله هاشمیرفسنجانی محسوب میشود و تاکنون بالغ بر صد جلد از آثار ایشان توسط این دفتر آمادهسازی و منتشر شده است. و شاید بهترین پاسخ به تخریبگران هاشمی همان بود که امام خمینی پس از ترور آیتالله هاشمیرفسنجانی در پیام تاریخی خود تصریح کردند: «جناب حجتالاسلام مجاهد متعهد آقای هاشمی عزیز، مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: به رضاخان بگویید من زنده هستم. مدرس حالا هم زنده است. مردان تاریخ تا آخر زنده هستند. بدخواهان باید بدانند هاشمی زنده است، چون نهضت زنده است…، اینان با این تلاشهای احمقانه نمیتوانند انقلاب اسلامی ما را ترور کنند، نمیتوانند شخصیت انسانی –اسلامی مطهری و هاشمی را ترور کنند؛ … پاسداران انقلاب و رؤسای آنان موظفند از این شخصیتهای ارزنده انقلابی حفاظت کنند…، من به آقای هاشمی فرزند برومند اسلام، تبریک میگویم که در راه هدف تا نزدیک شهادت به پیش رفت و سلامت و ادامه خدمت ایشان را از خدای تعالی خواستارم».
تخریبگران بدانند، همانگونه که ترورهای فیزیکی و شخصیتی نزدیکان امام در ابتدای انقلاب نتیجه عکس داد و منجر به جدایی و طرد منافقین از جامعه شد، ترورهای شخصیتی امروز در قالب شبنامه، شایعه، جعل، افترا و تهمت نیز، نتیجه مشابهی بههمراه خواهد آورد و فقط بر محبوبیت شخصیتهای انقلابی در میان مردم خواهد افزود و جای تعجب است که نتیجه تخریبهای سنگین هشتساله علیه هاشمی را در افزایش محبوبیت ایشان در سال ١٣٩٢ مشاهده کردند و باز بر مسیر خطا میروند. نکته آخر اینکه تخریبگران امروز بدانند، با وجود کمال ناجوانمردانگی که در تهمتزدن و افترابستن به آیتالله هاشمیرفسنجانی بهکار میبرند، ایشان کینهای از آنان به دل ندارد، آنها را فرزندان این خاک میداند و جز خیر و رستگاری برایشان آرزو ندارد.