دو اتفاق در این روزها دولت و افکارعمومی را درگیر خود کرده است. در یک طرف ماجرا دولت حسن روحانی قرار دارد و در طرف دیگر دو کشور مهم منطقه یعنی ترکیه و عربستان. اول اظهارات مقامات ترکیه در ادعای دادن «هشدار» به ایران و تاکید وزیرخارجه این کشور بر این موضوع که «سیاستهای طائفهگری ایران بسیار خطرناک است.»(واحد مرکزی خبر، ۱۶/۹/۹۴) و دوم مسئله پایین آمدن بیسابقه بهای نفت خام است.
هر دوی این مسائل سبب انتقادات به دولت روحانی شده است. اگرچه نوبخت پاسخ درخور و شایستهای به ادعاهای دولت ترکیه داد، اما نباید از این واقعیت چشمپوشی کرد که برخی سیاستها موجب شده تا دولتهای عربستان و ترکیه «جسارت» روبهرو شدن با ایران را پیدا کنند و در مقام حرف هم که شده ادعای «تهدید» ایران را داشته باشند.
مقامات این دو کشور راه تقابل با ایران را پیشگرفته و در اظهاراتی به دنبال جریحهدار کردن احساسات ایران و در نتیجه خروج ایران از جاده «تدبیر و امید» هستند تا به واسطه آن بار دیگر بتوانند از کنار انزوای ایران در جهان، منافع سرشار خود را تامین کنند. مسئولیت جسارت در این تقابل، برعهده همان کسانی است که با سیاستهایشان این کشورها را ثروتمندتر و وقیحتر کردهاند. همچنین نباید از نقش رسانههای مخالف دولت که منافع ملی را قربانی مطامع سیاسی و جناحی میکنند نیز غافل بود.
بعد از آخرین نشست نفت اوپک بهای نفت پنج درصد سقوط کرد و حالا عربستان حاضر نیست تولید خود را کاهش دهد. اما سوال اینجاست که سیاستهای غلط و عدم آگاهی و هوشیاری مسئولان دولت قبل باعث شد تا سهمیه نفت ایران کاهش و عربستان جایگزین آن شود تا به اتکای پولهای بادآورده، امروز حتی زیربار کاهش تولید هم نروند. از سوی دیگر با برداشته شدن تحریمها و افزایش تولید نفت ایران، احتمال کاهش بیشتر بهای نفت هم دور از ذهن نیست. این در شرایطی است که اتفاقا زمستان سختی در پیش رو داریم که قاعدتا باید با توجه به این شرایط بهای نفت بالاتر میرفت.
نزدیکان دولت قبل و رسانههای آنها، تلاش میکنند مقصر اصلی این دو اتفاق را دولت روحانی معرفی کنند و این در حالیاست که اتفاقا آنها باید در جایگاه متهم قرار بگیرند نه جایگاه شاکی.
رستم قاسمی، وزیر نفت دولت قبل در دی ماه ۹۰ در گفتوگویی مدعی شده بود تحریم نفت ایران باعث افزایش قیمت نفت شده و آن را به بیش از ۲۰۰ دلار میرساند. همچنین بد نیست نظر او را در مورد تحریم بانک مرکزی مرور کنیم که گفته بود: قانونی در دنیا وجود دارد که براساس آن حتی کشورهای در حال جنگ هم مجاز نیستند بانک مرکزی کشوری را تحریم کنند. این یک قانون بینالمللی است و به همین دلیل است که تا الان بانک مرکزی را تحریم نکردهاند و در آینده هم تحریم نمیکنند. (هفته نامه آسمان۱۰/۱۰/۹۰) فروش نفت یک ماه بعد از این اظهار نظر تحریم شد.
یک پیش بینی دیگر هم درباره نفت ۲۰۰ دلاری مربوط می شود به سال گذشته که حال ملک عبدا… پادشاه عربستان وخیم بود. کیهان در تیتر اول خود نوشت: پادشاه عربستان به کما رفت/ کارشناسان: پس از ملک عبدا… نفت به ۲۰۰ دلار میرسد.» این روزنامه در ابتدای متن گزارشخود هم نوشت: «در حالی که آلسعود یک قمار نفتی را به راه انداخته است و با افزایش تولید نفت خود قیمت آن را تا ۵۵ دلار پایین آورده است، کارشناسان پیشبینی کردهاند که در صورت مرگ ملک عبدا… قیمت نفت افزایش مییابد.»
جالبترین اظهار نظر را سردار سعید قاسمی داشت که خطاب به دولت روحانی گفته بود: «با یک حرف احمدینژاد قیمت نفت ۲۰دلار بالا میرفت؛ ثمره کار شما چیست؟»
همانطور که میبینیم مشکل دقیقا در همین ساده بینی به مسائل مهمی است که سرنوشت کشور و نسلهای آینده را درگیر خود میکند. اگر نبود بیتدبیریها گذشته امروز نه عربستان اینقدر وقیح شده بود و نه ترکیه توانایی سخن گفتن داشت. فراموش نکنید که ترکیه باتوجه به نزدیکی احمدینژاد به مسئولان آن توانست از قبل – به اصطلاح دور زدن تحریمها – منابع مالی سرشاری کسب کند. درحالی که ایران نتوانست از ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتیاش بهره چندانی ببرد، ترکیه با تقویت بنیه اقتصادی حالا به یک مدعی در منطقه تبدیل شده است. کشوری که سابق بر این برای دریافت سرمایهگذاری حاضر بود به هر کاری تن دهد.
به علاوه باید به نقش مخرب رسانهها و گروههایی که مرتبا «وادادگی» و «سازشکاری» دولت را تکرار میکنند، اشاره کرد. کسانی که «انشاءا… ناآگاهانه» منافع ملی را فدای مطامع حقیر سیاسی کرده تا تحلیلگران و مشاوران کشورهای منطقه بر همان مبنا به دولتهایشان مشاوره بدهند. حرف آخر این است: فاکتور این هزینهها به نام شما باید ثبت شود، نه دولت روحانی.