درد فراق یار را من به بیان و گفتگو
شرح نمی توان دهم نکته به نکته ، موبه مو
جامه صبر بردرم چند در انتظار او
قطعه به قطعه ، نخ به نخ ، تار به تار ،پو به پو
می طلبم نشانه از هرکه ،رهم نمی دهد
گفته به گفته ، دم به دم ، دسته به دسته ، سو به سو
تا که کنم سراغ از او می گذرم به هر طرف
خانه به خانه ، جابه جا ، کوچه به کوچه ، کو به کو
اشک به دامن آورم روز وشبان به یاد شه
دجله به دجله ، یم به یم ، نهر به نهر ، جو به جو
درد جنون عشق او می کِشدم به بحر و برّ
شهر به شهر و ده به ده ، درّه به درّه ،کوه به کوه
خیز و بریز ساقیا ساغر غم ز خون دل
جام به جام و دَن به دَن ، خمّ به خمّ و سبو سبو
تا که کنم نثار شه جان عزیز خویش را
ز آتش هجر پی به پی و ز غم و رنج تو به تو
کشته عشق شاه را بلکه برند عاشقان
دست به دست و پا به پا، سینه به سینه روبرو