با اینکه اتحادیه اروپا یک پیمان اقتصادی فراگیر است اما پشت پرده آن دو موضوع را می توان به وضوح مشاهده کرد . موضوع اول : نحوه عضوگیری است که نشان می دهد اتحادیه اروپا یک کلوپ مسیحیت است . موضوع دوم : نامتجانس شدن اعضاء از نظر قدرت اقتصادی . هدف از نگارش این چند سطر معرفی اتحادیه اروپا نیست بلکه اثبات دو موضوعی است که بدان اشاره شد . قبل از پرداختن به بحث اصلی ، دلایل تشکیل اتحادیه ، روند توسعه و گسترش آن به صورت خلاصه بیان میشود .
دلایل تشکیل اتحادیه : در دهه ۱۹۵۰ اروپاییان با پشت سر گذاشتن دومین جنگ جهانی که به کشته شدن میلیونها انسان و ویرانی کشورها انجامید ، به این نتیجه رسیدند که یک اتحادیه اقتصادی می تواند موقعیت رقابتی اروپا را در جهان بهبود بخشد ، با این هدف زمینه انسجام و وحدت اروپا فراهم شد . تاسیس جامعه فولاد و ذغال سنگ در اروپا به سال ۱۹۵۱ اولین گام برای رسیدن به وحدت برداشته شد و فرایند این توافق حذف موانع بازرگانی داخلی و ایجاد سیاست های تعرفه ای مشترک بود .
با گذشت بیش از شصت سال ، اتحادیه اروپا نه تنها از نظر اقتصادی توسعه یافته بلکه نقش خود را در اروپا از موضوعات اقتصادی به مسائل دیگری مانند فرهنگ ، سیاست و امنیت نیز تعمیم داده است .
روند توسعه و گسترش اتحادیه : شش کشور فرانسه ، آلمان غربی ، ایتالیا ، هلند ، بلژیک و لوگزامبورگ در تاریخ ۱۹۵۷ در کاخ رنسانس ، اتحادیه ای را پایه گذاری کردند که بعد از گذشت شصت سال با پذیرش اعضاء جدید و با ۲۶ کشور به یکی از بزرگترین پیمانها تبدیل شده است . اتحادیه اروپا از زمان تاسیس ۵ بار گسترش پیدا کرده است . در گسترش اول که در تاریخ ۱۹۷۳ روی داد ، کشورهای انگلستان ، دانمارک و ایرلند به اتحادیه پیوستند . در مرحله دوم گسترش به سال ۱۹۸۱ تنها کشور یونان به جمع اتحادیه اضافه شد . در تاریخ ۱۹۸۶ کشورهای اسپانیا ، پرتغال و در سال ۱۹۹۱ چهار کشور سوئد ، فنلاند ، اتریش و نروژ عضو اتحادیه اروپا شدند . حساسترین گسترش اتحادیه در سال ۲۰۰۴ بود که ۱۰ کشور دیگر که اکثرا از اروپای شرقی بودند به جمع اتحادیه پیوستند ، و عبارت بودند از : لتوانی ، لتونی ، استونی ، لهستان ، مجارستان ، جمهوری چک ، اسلواکی ، استوونی ، قبرس و مالت .
حال به دو موضوع مورد اشاره در اول این نگارش می پردازیم . موضوع اول : چرا اتحادیه اروپا یک کلوب مسیحیت است ؟ برای پاسخ به این سؤال میتوان به دو دلیل اشاره کرد . دلیل اول : عدم پذیرش کشور ترکیه در اتحادیه اروپا . هر چند دولت ترکیه سکولار است ، ولی یک کشور مسلمان بشمار میرود و راهیابی یک کشور مسلمان به اتحادیه ، مطلوب نظر سران کشورهای اروپایی نخواهد بود . این کشور سالهاست تغییرات اساسی در قوانین خود از جمله اصلاحات در روابط ارتش و دولت ، حقوق بشر ، حقوق فرهنگی و اجتماعی ، اصلاحات قضایی ، اصلاحات اقتصادی و رشد آن ، آزادی و دمکراسی و ….به وجود آورده اما هنوز نتوانسته اروپاییان را برای عضویت خود در اتحادیه مجاب کند . با توجه اذعال روسای کشورهای اروپایی به موقعیت استراتژیک ترکیه که از آن بعنوان دروازه ورود به خاورمیانه ، قفقاز و آسیای میانه یاد میشود ، هنوز اراده ای برای پذیرش آن کشور در اتحادیه اروپا دیده نمی شود . بنابه گفته برخی سران اروپایی ، ترکیه تا پانزده سال آینده نمیتواند عضو اتحادیه شود . دلیل دوم : پذیرش قسمت یونانی نشین قبرس در اتحادیه و عدم پذیرش قسمت ترک نشین آن که اغلب مسلمان هستند ، گواه بر این ادعاست .
موضوع دوم : که در اول نگارش حاضر بدان اشاره شد نامتجانس شدن اعضاء اتحادیه اروپاست . چنین به نظر می رسد که آمریکا در آینده رقیب اصلی خود را اروپای واحد می داند ، لذا سعی دارد با افزایش تعداد اعضاء و همچنین نامتجانس کردن آن ، رقیب اصلی خود را تضعیف کند . آخرین گسترش اتحادیه اروپا که با عضویت ۱۰ کشور همراه بود ، این فرضیه را تایید می کند . ورود کشورهای اروپای شرقی به اتحادیه که از اقتصاد ضعیفی برخوردارند ، استراتژی و خواست آمریکا در دراز مدت ارزیابی میشود .