دستهایش چه مجنون وار قنوت رهایی می خواند بر ماشه تفنگ . لبهایش از خشکی ترک خورده بود . راستی که گاهی آفتاب ، چه بی مرام است و می سوزاند ….. وقت اذان ، سفره افطاری در کار نبود .... ادامه نوشته
دستهایش چه مجنون وار قنوت رهایی می خواند بر ماشه تفنگ . لبهایش از خشکی ترک خورده بود . راستی که گاهی آفتاب ، چه بی مرام است و می سوزاند ….. وقت اذان ، سفره افطاری در کار نبود .... ادامه نوشته
طراحی و پشتیبانی از : گروه فناوری اطلاعات پایگاه اطلاع رسانی تبریز ما