سلام
گفتم وقتی برگشتم از زیبایی های سفرم به سرزمین نور، دیار شهدا و معراج عاشقان راه سید الشهدا بنویسم.
میخواستم بنویسم از پادگان شهید باکری دزفول
از سه راهی شهادت
از غروب دلگیر شلمچه
و از میشداغ و ابهتش و لرزیدن دلم از ترس
از رمل های فکه و از کانال کمیل
از فتح المبین
از اروند خروشان
از برج دیده بانی و از دهلاویه و چمران
آنجا که بودیم دلمان کربلایی شد
پرچم سرخ قمر بنی هاشم (ع) به سرمان کشیدند و عاشقان شهادت دست در دست ابوالفضل العباس (ع) نهادند.
دیشب که برمیگشتیم شهدا باز گلچین کردند.
بهترین ها پرکشیدند و آسمان شدند .
آری!!!
به قول آوینی:هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد.
اونایی که خوب امتحان پس دادند ، آزموده شدند به بلای کربلا و دعوت حق را لبیک گفتند و بالهایشان را باز کردند و پرکشیدند به سوی شهدا…
دلاوران شهادتتان مبارک
قلمم خسته تر از آن است که بنویسد از سفر
آن ها رفتند و مهمان سید الشهدا(ع)شدند و ما جامانده های غریب میسوزیم از داغشان و فراقشان خاکسترمان میکند…
( به یاد شهید تفحص ابراهیم احمدپوری )