رقص جزء جدانشدنی هر فرهنگ و شاید ابتداییترین دستاورد ارتباطی بشر باشد، چرا که نه مانند سخن گفتن به آگاهی از پیچیدگیهای حرکات زبان و تارهای صوتی نیاز دارد و نه مانند خط، نیازمند حدی از پیشرفت ساختار مغز است. انسانها با رقـص پیامشان را به دیگران انتقال میدهند؛ حس شادی، هیجان و حتی شوق جنسی.
رقص علاوه بر کارکردهای فردی، پیامدهای اجتماعی دارد، کارکردهایی مثل شور جمعی، اتحاد، همبستگی و زندهکردن حس تعلق قبیلهای و حتی تعلقات پایگاه اجتماعی.
از دیگر ویژگیهای رقصیدن این است که به ابزار خاصی نیاز ندارد و هرکس کمی تسلط بر بدنش داشته باشد میتواند برقصد. به همین دلیل میتوان انتظار داشت که اگر یک ایرانی به آمریکای لاتین سفر کند، نتواند سریع و راحت به زبان آنها سخن بگوید اما به احتمال زیاد میتواند رقصیدن آنها را تقلید کند.
تجربهی رقص در دوران معاصر ایران هم جالب است. در دوران معاصر گروههای مختلف اجتماعی صاحب نوعی رقص شدند. لاتها و لوتیها، دختر و پسر بچهها، بازاریها و شاطرها و گروههایی هم از قبل صاحب رقص بودند که به رقصهای لری، کردی، ترکی، عربی و… شهرت دارند. شاید بشود دهها گروه اجتماعی دیگر را هم به این لیست اضافه کرد اما حتما باید گروهی را به طور مجزا نام برد و آنهم گروه رقاصهای تلویزیون قبل از انقلاب است.
لات و لوتها که مولود تحولات ساختاری جامعه بودند نمنمک رفتارهایی را بنام خود زدند! لباس و منشی منحصر بفرد پیدا کردند و هویت خاصی برای خود انتخاب کردند و به همین ترتیب صاحب رقص شدند.
دختر و پسر بچهها هم به دلیل تساهل علما در خصوص رقصیدنشان در جمع بالغها نوعی خاصی از رقص را تصاحب کردند و در جمعهای خانوادگی، محلی و بعضا درباری حضور پیدا کردند.
برخی اصناف نیز رقص ویژه خود را داشتند، در حقیقت حرکات لازمهی شغل آنها به انضمام نوعی طنازی رقص خوانده میشد و در جمعهای عمدتا مردانه اجرا میشد. چیزی که شاید استراتژی فرار از آلوده شدن به گناه رقص برای جامعهی متدین بود. حرکات آنها شبیه حرکات و ادا و اطواری بود که آنها در ساعات کار خود انجام میدادند تا رقص به معنای دقیق کلمه. به بیانی دیگر مثلا رقاصان شاطری به نوعی کارهای نانواها را به نوعی طنازی تقلید میکردند.
انقلاب ۱۳۵۷ ارادی یا غیر ارادی تاثیر جدی بر گروههای فوق، جز رقاصهای تلویزیون نداشت و این تحول سیاسی-اجتماعی نتوانست این عادت را از جمعهای خانوادگی برچیند و همچنان بسیاری از گروههای اجتماعی فوق رقصیدن را از نسلی به نسل دیگر انتقال میدهند.
به نظر آنچه که صدا و سیما از آن غافل بوده نفوذ عمیق رقـص در فرهنگ جامعه است و دقیقا به همین دلیل این برنامهی تلویزیونی هیچگاه نخواهد توانست مخاطب را با خودش همراه کند بلکه بعکس بسیاری از مخاطبان این اعتراف تلویزیونی با دختر رقصنده همراه و همدل خواهند شد! چرا که از نظر آنها او همان کاری را میکرده که خیلی از اعضاء خانوادهشان و شاید طایفهشان میکنند، حالا شاید با کیفتی متفاوت.