دموکراسی در عصر غیبت خیرالموجودین حاکمیت های سیاسی و محصول عقل و تجربه بشر است و مانند بسیای از اختراعات و نوآوری های دیگر بشری دارای حسن و ضعف هایی میباشد که در طول حیات اش از نقاط ضعف خود کاسته و به نقاط قوت اش افزوده است. بزرگان دین که عقل کل و عالم به غیب و شهود بودهاند، رای مردم را محترم میشمردند و حتی در تاریخ صدر اسلام تنها شخصیتی که بی واسطه و با خواست عموم مردم به حکومت میرسد شخص امام علی (ع) است.
اینترنت، هواپیما، اتومبیل و رادیو و تلویزیون هم ساخته عقل و تجربه بشری هستند اما آیا منافاتی با دین دارند!؟ بسیاری از کسانی که در روزگاری و بنا به هر دلیلی از مخالفان تلویزیون، اینترنت و مظاهر مدرنیته بوده اند در نهایت برای منافع خود هم شده به ناچارا از آنها استقبال کرده و حتی بهره برداری و استفاده میکنند. مظاهر مدرنیته خوب مطلق نیستند اما بد مطلق هم نیستند. نمی شود برای تخریب و رد یک چیزی، علی الدوام شرع مقدس را بهانه کرد. گالیله با هزاران مکافات و شب بیداری و تلاش و تحقیق و با استفاده از بزرگترین نعمت الهی یعنی “عقل” ثابت میکند که زمین به دور خود میچرخد و آنوقت همان زمان عدهای میگویند که او کافر شده است!
شرع مقدس به محدودیت های اخلاقی که تماما ریشه در سرشت و فطرت نوع بشر دارد معتقد است و آشکارا به آن توصیه میکند اما برای تنها چیزی که هیچ نوع از محدودیتی را قائل نمی شود حق آزادی بیان، انتخاب حاکمان و در یک کلام آزادی سیاسی است. در عصر حکومت انسان کامل نیز مصادیق فراوانی از آزادی اندیشه و نقد حاکمان وجود دارد و مردم سالاری کشور ما نیز نباید هیچ منافاتی با آن داشته باشد.
برخی طبق عادت با هر چه از تمدن غرب به سرزمین های اسلامی میآید مخالفت میکنند و آن را به حساب دین میگذارند. اختراعات و نوآوری های بسیارِ صنعتی و پساصنعتی در ممالک توسعه یافته یک دلیل محکم دارد و آن دلیل بی شک دموکراسی است. دموکراسی به این معنا که قدرت سیاسی توزیع شده است و قدرت مطلق یا شبه مطلقی در جامعه وجود ندارد و این توزیع قدرت سیاسی انحصار را از بین برده است، فساد را کاهش داده، بوروکراسی زائد را فلج و در نهایت بستر مناسب جهت بروز خلاقیت و نوآوری را با رعایت حقوق مالکیت خصوصی فراهم میکند، بنابراین دموکراسی از ارکان توسعه میباشد.
استاد شهید مرتضی مطهری در باب مردم سالاری میگوید: “جمهوری اسلامی یعنی حکومتی که شکل آن، انتخاب رئیس حکومت آن از سوی عامه مردم است برای مدت موقت. (پیرامون انقلاب اسلامی، ص ۶۳)” حضرت امام خمینی نیز در جایی جمله ای دارند که همه را مخاطب قرار میدهد. ایشان جمهوری اسلامی و مشی کارگزاران آن را تابع آراء ملت میدانند: “ما تابع رای ملت هستیم (صحیفه امام، ج ۵، ص۳۸۷)”
حالا ممکن است عده ای در مقام عینیت، مردم سالاری در کشورمان را نقد کنند. نگارنده معتقد است که از زاویه جهان بینی دینی و حتی احترام انسان کامل به رایِ و نظر ولو اشتباه مردم نمی توان مردم سالاری را با محدودیت های بسیار چه در مقام ذهنیت و چه در مقام عینیت تعریف و اجرا کرد. رئیس حکومت اسلامی یعنی علی ابن ابی طالب (ع) مردم را به مشورت دادن و حق گفتن به خود دعوت میکند و میفرمایند: “من برتر از خطا نیستم.” عصر غیبت، عصر مردم سالاری در خلق مسلمان است و این قابلیت را دارد تا بسیاری از تندروی ها را خنثی و بلا اثر کند.