کسی در جایی نوشته بود «چه … میگوید» این حضرت محمود!
گفتم حبسش را یکی میرود، حصرش را یکی میکشد، کتکش را یکی میخورد، ستارهاش را یکی میگیرد، از کار و زندگی یکی میاُفتد، اموال ملتی به غارت میرود، هاشمی در دل آرزوهایِ “توسعه” غرق میشود، آیت ا… منتظری دق میکند، خاتمی ممنوع میشود، دانشجویان به کهریزک میروند، ستّار و ندا [آن طور] میشوند، قیافه و پُزش به مافیایی که در همهی آن بلاها آتش بیار معرکه بوده، میرسد؟
جل ّالخالق!
در اعماق سیاهِ فتنهها باید احتیاط کرد و به قول امام علی(ع) وقتی ابرهای سیاه فتنه در میرسند، باید “کُرّه شتر” بود: نه شیر داد و نه سواری!
یک بار دیگر نیز عرض کردهام: هنگ پابرهنگان دیگر پشت احمدی سازماندهی نمیشود؛ خبرِ اشتلمهایش نیز به روستاها و حاشیه نمیرسد؛ اما او و طرّاحانِ جنگ روانی، طمع در حواس بدنۀ اصلاحی بستهاند. درست در همان حال که دارند راست و دروغ، و از چپ و راست، دولت روحانی را مینوازند، محمودیان میروند در «مود و نمودِ خوشمزۀ» قهرمان مبارزه با بی عدالتی در قوّۀ قضا!
مگر قوّۀ قضا [با این] صدارت تازه پا به عرصه نهاده است؟ مگر همین قوّه، فوج فوج اصلاح طلبان را چنانکه اُفتاد و دیدید، محاکمه نکرد!؟ مگر همین قوّه برای قاضی مرتضوی ۲۰۰ هزار تومان جریمه تعیین نکرد!؟ مگر اتّهام غصبِ زمینهای ورامین و کوفت درّه، بتازگی نشر شده؟ مگر همین آقا نبود که در دادگاه روزنامۀ سلام شاکی بود، و نقش مدّعی العموم را بازی کرد؟ مگر همین حضرت محمودی نبود که برای به ریاست بردنش، همین مثلاٌ دشمنان امروزش یقه چاک دادند؛ و مگر هم این نبود که «سازمانِ ثبت و ربط و برنامه و بودجه و حساب کشی از اموالِ کشور» را بر باد داد تا کسی سر در نیاورد که چه ایلغاری بر این ملت بی پناه رفت؟
شما امروز کلیک میکنید و در مییابید که بودجهی “شیعه سازی” جهان چقدر است! بروید سرچ کنید و ببینید بودجۀ «ارادت چاوز و پوتین و چکمه به آخرالزمانِ صلیبی و احمدی» چقدر بوده است! اگر یک ریالش را کشف کردید، من دماغم را از مشهد تا ورامین روی زمین میکشم!
خوب معلوم است؛ دارد اشتلم میزند تا ما مردم یادمان برود مرغ و خروسهامان را امثال “محصول نژاد” و انصار و اعوان، در کجا پنهان کردهاند؛ این یک. دوّم نیز اینکه در این “بزن در رو”، و زیر فشار ترامپ دیوانه، و سلطانِ حجاز، و نتانیاهوی فلان و بهمانه، و بحران اقتصادی، و بی آبی و خشکسالی، و زلزله، و خوابیدن صندوقهای نزولخواریِ شرقیِ شرعی (!) و پدیدۀ غربی، و بالا آوردن ته صندوقهای بازنشستگی در دوران مشعشع محمودی، میتوان حسابی روحانی را آچمز کرد، و چهارتا نمیدانم سیبیلیتی یا سلبریتی را در تله نهاد که ای واویلا دارند عوارض سفر به تایلند و ینگه دنیا را میافزایند و بر قیمت پورشه میافزایند و خدای نکرده از این رهگذر، حاشیۀ شهرها میرود بر باد!
ببینید دوستان؛ این محمودیان یا پشتشان به همان “انجمن مخفیِ میرزاملکمی سابق” گرم است که چنین رگ گردن کلفت میکنند، یا در دستشان خبرهایی است که فقط دُردانههای هفت خطّ از آن باخبرند، یا همچنان مثل صهیونیستهای مسیحی در انتظار ظهور چاوزند؛ و لابد با خود میگویند برگه را برمیگردانیم، پیش از آنکه ورق برگردد! وگرنه چه دلیل دارد حالا و در این وانفسا به فکرِ درنوردیدن ساختار اُفتاده باشند؟!
آخر یکی نیست بپرسد ای پدرآمرزیدهها! اگر پشتتان به همان “انجمن مخفی” گرم نیست، و اگر اسنادی در اختیار دارید، و اگر در فکر مردم و مصالحِ این مردم اید، و آن اسناد نیز مربوط به منافع و مصالح ایران است، چرا آنها را به گروگان امنیتِ کذاییِ خود درآوردهاید؟
به دَرَک که شما را به زندان ببرند. مگر کم آزادیخواهان [پیش از این] به حبس و حصر [رفتهاند] و مگر خون شما رنگین تر از بقیه است؟
بعلاوه، – اگر فرض آخر صحیح باشد – شما را سَ نَ نَ با آن زنبیل سوراخ، که بخواهید ورق برگردانید؟
“انقلاب سفید هشت سالهتان” مملکت را به این روز سیاه انداخت؛ کدام بلانسبت ابلهی حاضر است پای انقلاب زردتان سینه بزند؟