روزنامه سرخاب تبریز – برای درک درست و واقعی از قدرت منطقه ای و فرامنطقه ای یک کشور ، لازم است قدرت نظامی ، توان اقتصادی ، نفوذ فرهنگی و ایدئولوژیکی آن بدرستی سنجیده شود . اگر پیشرفت در موارد گفته شده ، متوازن و همسان نباشد ، یقینا قدرت منطقه ای شدن با چالش روبرو خواهد شد و تحقق پیدا نخواهد کرد . برای تعریف قدرت یک کشور بایستی هم جنبه های ژئوپولیتیکی را در نظر گرفت و هم جنبه های ژئواکونومیکی را . بعبارت دیگر ، پیشرفت ، بایستی هم در ژئوپولیتیک اتفاق بیافتد و هم در ژئواکونومیک . اگر قدرت یکی از آن دو بر دیگری تفوق پیدا کند ، نقص در قدرت تلقی خواهد شد .
توان نظامی بدون در نظر گرفتن قدرت اقتصادی یک کشور ، اگر دارای برتری هم باشد ، یقینا مقطعی و ناپایدار خواهد بود ، چرا که بنیان های قوی اقتصادی ، متضمن و تکمیل کننده قدرت نظامی است .
در ژئوپولیتیک برعناصری چون سرزمین ، جمعیت ، شمار نظامیان قابل بسیج ، کمیت و کیفیت جنگ افزارها و عوامل دیگری از این قبیل تاکید میشود ، اما برای بررسی ژئواکونومیک یک کشور ، بازرگانی و سرمایه گذاری بین المللی ، تولید ناخالص داخلی ، سطح رفاه مردم ، وزنه پول ملی ، شمار بنگاههای بزرگ ، توانایی تکنولوژیک ، وغیره مد نظر قرار میگیرد . این دو جنبه مکمل یکدیگر بوده و در ارزیابی قدرت یک کشور مورد سنجش قرار می گیرند و پیشرفت توامان ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک مفید به فایده خواهد بود و توجه کامل به یک جنبه ( ژئوپولیتیک ) و غافل شدن از جنبه دیگر ( ژئواکونومیک ) ، کشور را دچار خسارت مادی و معنوی خواهد کرد .
ایران به دلیل کثرت جمعیت ، تاریخ کهن و ابعاد جغرافیایی ، یکی از مهمترین کشورهای خاورمیانه است و نقش آن در رویدادهای معاصر منطقه با شتابی زیاد رو به افزایش گذاشته است . با توجه به تحولاتی که هم در درون و هم در پیرامون ایران رخ می دهد ، ارزیابی قدرت واقعی آن از یکسو برای سران کشور و از سوی دیگر برای دیگر کشورهای منطقه ای و جهانی اهمیت فراوان دارد.
در تعریف مفهوم «قدرت» در روابط بین المللی، بر تعریف ریمون آرون فرانسوی، یکی از پر آوازه ترین نظریه پردازان روابط بین المللی در دوران جنگ سرد تکیه می شود . به گفته وی : «قدرت در صحنه بین المللی عبارت است از توانایی یک واحد سیاسی (کشور) به تحمیل اراده خویش بر دیگر واحد ها» .
اما ابزار هایی که کشورها برای تحمیل اراده خویش در صحنه بین بین المللی مورد استفاده قرار میدهند طیف وسیعی را در بر میگیرد ، از قدرت نظامی گرفته تا قدرت اقتصادی و حتی قدرت ایدئولوژیک و فرهنگی ، که ضعف یکی ، قدرت دیگری را خنثی می کند و ازتوان و تاثیر آن می کاهد .
اگر تعریف ریمون آرون را ملاک قرار دهیم ، برای اندازه گیری قدرت ایران در خاور میانه نیز باید به تاثیری که این کشور تا امروز بر رویدادهای آن گذاشته توجه کنیم، و نیز به درجه توفیق یا عدم توفیق در تحمیل ارادهاش بر دیگر کشورهای منطقه ، نظر اجمالی داشته باشیم .
از دیدگاه نظریه پردازان داخلی ، جمهوری اسلامی ایران تنها قدرت منطقهای است که می تواند قواعد تازه بازی را در خاور میانه تعریف کند . حضور و نفوذ ایران در «چهار پایتخت» (بغداد، بیروت، دمشق و صنعا) این نظریه را تایید می کند .
اما در پس این قدرت نمایی ، که تاکید قاطعانه بر اوجگیری قدرت ایران در منطقه خاورمیانه دارد ، نقص بزرگی وجود دارد و آن ، نادیده گرفتن اصولی است که در قرن بیست و یکم میلادی در تعریف قدرت مورد توجه قرار میگیرد . در این تعریف، باید هم برداشت ژئوپولیتیک را در نظر گرفت و هم برداشت ژئواکونومیک را.
نظریه پردازان داخلی ،( که مبلغ اوجگیری قدرت ایران در خاورمیانه هستند) ضعفهای عظیم ایران را در زمینه ژئواکونومیک به کلی از یاد می برند و، بر عکس، در مورد بعضی از جنبههای ژئوپولیتیک پیشروی جمهوری اسلامی ایران ، آنهم به گونهای مقطعی و بدون توجه به پیآمدهای دراز مدت آن ، اغلب به صورتی سطحی بزرگنمایی میکنند.
در دنیای امروز ، قدرت واقعی را زیر بناهای اقتصادی تعیین می کند و صد البته این عامل اصلی قدرت ، از طرف نظریه پردازان قدرت منطقه ای ایران فراموش میشود .
به عنوان نمونه ، ایران در زمینه آب ، که سرچشمه اصلی بقای یک کشوراست ، مشکل بنیادی دارد . عیسی کلانتری، وزیر سابق کشاورزی و رییس تازه سازمان حفاظت محیط زیست، اخیرا گفت :«بررسیها نشان میدهد بیش از هفتاد در صد مشکل محیط زیست کشور در حوزه آب است و تداوم روند موجود تا پانزده سال آینده موجب از بین رفتن تاریخ چند هزار ساله ما خواهد شد.» او پیش از این گفته بود که با توجه به بحران آب در کشور، اگر چاره اندیشی نشود، بخش بزرگی از جمعیت باید فلات ایران را ترک کند . این یکی از دهها مشکل اساسی کشور در بعد ژئواکونومیک است که در سایه توجهات بیش از حد به توان نظامی و نفوذ منطقه ای ، با بحران جدی مواجه است .
چنین به نظر می رسد ، کشوری که در درون خود با این مشکلات بزرگی روبرو است ، نمی تواند به قدرتی پایدار در مقیاس خاور میانه بدل شود .
البته تردیدی نیست که در منطقه ای با ویژگیهای خاورمیانه ، ایران نمی تواند و نباید از توان نظامی نیرومند محروم باشد . ولی بهترین راه دستیابی کشور به قدرت پایدار ، ایجاد یک زیر بنای اقتصادی نیرومند از راه آزاد کردن انرژیها و رفع تنش در داخل و در روابط بین الملل است .
عوامل دیگری چون نفتی بودن اقتصاد ، ضعف شدید بخش صنعت ، بیکاری ، فساد و اختلاس ، محروم بودن از زیر بناهای اقتصادی از جمله شبکه بانکی واقعی، بازرگانی خارجی متمرکز بر کالاهای سطح پایین ، پول ضعیف و غیره ، راه را بر تبدیل شدن ایران به یک قدرت واقعی منطقه ای می بندند .
برخی تحلیلگران عقیده دارند که ، ایران به دلایل ژئواکونومیک نه تنها نمی تواند به یک قدرت واقعی بدل شود ، بلکه حتی از درون نیز با خطر فروپاشی روبرو است . ملاک آنان برای بیان این دیدگاه ، تحریمهای مربوط به پرونده هسته ای است که توان اقتصادی ایران را بکلی تحت تاثیر خود قرار داده بود . این نکته ای است که حسن روحانی، رییس جمهوری ، در برنامه انتخاباتی خود زیر عنوان «دوباره ایران» برای دوره دوم زمامداری اش ، بر آن تاکید داشت و گفته بود : «کم تر کسی می تواند منکر این حقیقت شود که در سال ۱۳۹۲ کشور در استانه ورشکستگی مالی قرار داشت و اگر صادرات نفت به صفر میرسید دولت در اداره امور جاری کشور و تامین نیازمندیهای اولیه مردم (مانند پرداخت حقوق کارمندان و تامین کالاهای اساسی) دچار مشکلات جدی میشد . هم زمان نرخ تورم به طور بیسابقه و سرسام آوری افزایش می یافت و ارزش پول ملی تا بیش از چهار برابر یا بیشتر سقوط میکرد.»
حسن روحانی چنین ادامه داده بود : «اگر چنین شرایطی بر کشور حاکم میشد دیگر نیازی به حمله نظامی گسترده از سوی دشمن وجود نداشت بلکه کشور به طور خود به خود و از درون به مرحله فروپاشی میرسید».