عتدال واژه دوست نداشتنی برای برخی اصولگرایان است هر چند خودشان چند سال پیش به عنوان اصولگرای میانه رو شناخته میشدند اما دیگر برچسب اعتدال طلبی به پیشانی آنها نمیچسبد و خصلت هایی را به خود هدیه کردند که به تندروها نزدیکتر است، یکی از شاخصهای این تندروی هم هجمه به میانهروهاست و برخی اوقات آنقدر خود را صاحب صلاحیت در هجمه میبینند که اجازه میدهند به علی لاریجانی هم انتقادات غیرمنصفانه کنند. علی لاریجانی همواره یکی از ستون های اصلی در تصمیمگیریهای جریان اصولگرایی بوده است و هیچ گاه اصولگرایی به خود اجازه نمیداد که برای او مرزی تعیین کند اما یک گروه که خود را اصولگرا مینامند به دلایلی به خود این اجازه را میدهند که از جمله آنها وزیر ارشاد دولت احمدینژاد است. سید محمد حسینی در پاسخ به سوالی درباره جایگاه لاریجانی در بین اصولگرایان پس از مسائلی که درباره برجام پیش آمد، اظهار داشت: «این مساله بستگی به این دارد که ایشان برای انتخابات چه تصمیمی بخواهد بگیرد. آیا با اصولگرایان همراه شود یا با اعتدال یا اصلاحطلبان. اگر بخواهد با این گروهها ائتلاف کند به طور طبیعی با اصولگرایان نخواهد بود.» نکته جالب اینجاست که سیدمحمد حسینی که مشخص نیست عضو کدام حزب و گروه است که به خود اجازه میدهد از جانب همه اصولگرایان تصمیم بگیرد و علنی هم اعلام کند که این رویکرد شاید میراث به جا مانده از دولت احمدینژاد است که نامی جز اعتماد به نفس کاذب ندارد! اصولگرایان در سالهای قبل علی لاریجانی را یک همراه با خود و رقیب اصلاحطلبان میدانستند اما این برداشت آنها در زمانی بود که رقیب سیاسی در صحنه حضور نداشت و نیازی نبود تا رئیس مجلس به موضعگیری سیاسی درباره جناح غیر اصولگرا بپردازد اما پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ که فضای سیاسی برای حضور اصلاحطلبان فراهم شد مشی اعتدالی لاریجانی هم پررنگتر از همیشه شد و زنگ خطر اعتدال برای تندروها به صدا درآمد. اگر تا دیروز آنها در مقابل لاریجانی از صندلی خود بر میخواستند و میخواستند او بر کرسی آنها بنشیند اما امروز برخی از این دلواپسان به ساماندهی طیف جوان خود میپردازند تا علیه لاریجانی شعار دهند که دلیلش واضح و مبرهن است: «انتخابات مجلس».
هراس نتیجه غفلت!
اصولگرایان بیم دارند؛ بیم آنکه علی لاریجانی در هنگامه انتخابات مورد حمایت دو طیف دیگر یعنی اصلاحطلبان و اعتدال طلبان قرار بگیرد و از همین رو است که برای بازنده نشدن از هماکنون اعلام میکنند که او اگر به این دو طیف چراغ سبز نشان دهد در اردوگاه اصولگرایی جایگاهی نخواهد داشت و به عبارتی حکم اخراج او را صادر خواهند کرد. اما از این موضوع غافل هستند که اعتدال طلبی لاریجانی تضادی با اصولگرایی او ندارد و رئیس مجلس بارها نشان داده که یک اصولگرای میانه رو است. تندروها آن اندازه نگران هستند که اخبار مربوط به لاریجانی را با دقت بررسی نمیکنند و هنوز نمیدانند اگر اصلاحطلبان سخنی از لاریجانی به میان میآورند برای ریاست مجلس است و نه سرلیستی اصلاحات! در میان هیاهوهای تندروهای اصولگرا برای صدور حکم اخراج لاریجانی از اردوگاه اصولگرایی باید به این نکته توجه داشت که چه زمانی آتش تندروها بیشتر شد. برای پاسخ به این سوال تنها یک گزینه وجود دارد و آن هم تصویب برجام است. نمیتوان منکر نقش بیبدیل لاریجانی در تصویب طرحی شد که تندروها برای تصویب نشدنش از تمام راهها استفاده کرده بودند اما لاریجانی با تدبیر خود راه آنها را سد کرد و مهر تایید بر تصویب برجام در مجلس زد. این تندروها انتظار داشتند که رئیس مجلس با آنها همسو شود اما دریغ که تصورشان اشتباه بود و علی لاریجانی تنها به منافع ملی میاندیشید. در این راستا یکی از نمایندگان اصلاحطلب مجلس میگوید: همکاری آقای لاریجانی در مسیر تصویب برجام، ناشی از سوابق تخصصیشان در این خصوص بود. به هرحال آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی هم به عنوان دبیر و هم به عنوان نماینده مقام معظم رهبری در این شورا حضور داشته، نسبت به مسائل کلان کشور، آسیبها و نابسامانیهای اجتماعی و مشکلاتی همچون اعتیاد و اشتغال آشنایی و اشراف کامل دارد و در خانوادهای با سابقه اخلاقمداری بسیار پرورش یافته و در نتیجه نمیتواند همچون جبهه پایداری این بداخلاقیها را اعمال کند. با این همه، در مرحله آخر ممکن است آقای لاریجانی برای آینده سیاسی خود نیز جلب نظر کند که از آنجا که این مساله ای طبیعی در عالم سیاست است، نمیتوان ایرادی بر آن وارد کرد. وی در پاسخ به این سوال که آیا عملکرد لاریجانی در تصویب برجام در یارگیری اصلاحطلبان تاثیرگذار خواهدبود، اعلام کرد: تا زمانی که بخواهیم در این خصوص صحبت کنیم، فرصت زیادی باقی مانده است. با این وجود، برای اینکه بتوانیم اکثریت کرسیهای مجلس را از آن خود کنیم، به حرکتی اخلاقی و منطقی در جبهه اصلاحات نیاز داریم و بر این اساس، افرادی که میخواهند از سوی اصلاحطلبان در انتخابات نامزد شوند، باید مصالح ملی را بر مسائل فردی ترجیح دهند و افرادی کارآمد، متخصص و دلبسته به نظام باشند و هرجا به این نتیجه رسیدند که فرد دیگری صلاحیت بیشتری دارد، میدان را برای او خالی کنند که چنین کاری بسیار سخت است.