نگاهی به رویکرد جناح اصولگرا و اصلاح طلب در قبال حوادثی چون کوی دانشگاه و پس از انتخابات ۸۸ نشان می دهد که اصلاح طلبان قائل به رویکرد تعاملی و غیر حذفی در قبال مطالبات هستند. رویکرد حذف محور دلواپسان تنها اصلاح طلبان را شامل نمی شود بلکه اصولگرایان میانه رو را که دغدغه رسیدگی به خواست و مطالبات مردم را دارند را نیزدر بر می گیرد. از همین رو بود که اسفندماه سال گذشته علی مطهری نماینده مجلس در شیراز شد با برخورد موتور سواران مواجه شد و آنان شیشه های خودروی حامل او را شکستند.
“ملت ایران یکپارچه است در یک مسابقه فوتبال ۵۰ هزار، ۷۰ هزار تماشاچی می روند آن کسی که تیمش باخته عصبانی است و به هر دری می زد در ایران در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین کننده اصلی بودند حالا چهار تا خس و خاشاک در این گوشه یک کاری می کنند. بدانید که این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آن ها نخواهد گذاشت”. این ها بخشی از سخنرانی محمود احمدی نژاد در تاریخ یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم در میدان ولیعصر بود. احمدی نژاد در همان روز و قبل از برگزاری جشن پیروزی اش در گفت و گو با خبرنگاران درباره معترضین به نتایج انتخابات گفته بود:”این افرادی که آمده اند در خیابان ها حتی به اندازه شرکت کنندگان در یک شعبه اخذ رای نبودند چرا که شعبه اخذ رای ۵ هزار نفری در تهران داشته ایم. حالا دو سه هزار نفر می آیند مثل مسابقات فوتبال شلوغ می کنند این که دلیل نمی شود”.
رویکرد احمدی نژاد قائل به حذف دیگری و هر منتقد و مخالفی بود. احمدی نژاد در فیلم تبلیغاتی خود پیش از برگزاری انتخابات نیز کدهای معناداری را به سوی رقبای سیاسی اش ارسال کرد. او که با شلوار گرمکن و تیشرت آستین کوتاه در فیلم تبلیغاتی اش به کارگردانی شمقدری در حیاط خانه ایستاده بود مشغول کندن علف های هرز لابلای سبزی هایی بود که خودش در باغچه کاشته بود و رو به دوربین در دست شمقدری گفت:”این علف های هرز را باید کند خودشان را لای ریحان ها قاطی می کنند” علف های هرزی که اتفاقا سبزرنگ هم بودند.
نقطه اوج رویکرد قائل به حذف مخالفان از سوی احمدی نژاد در مصاحبه سردار “احمدی مقدم” فرمانده وقت نیروی انتظامی در زمان حوادث پس از انتخابات ۸۸ عیان تر شد. سردار احمدی مقدم در گفت و گویی که در تابستان سال ۱۳۹۴ با نشریه “رمز عبور” نزدیک به آیت الله مصباح یزدی و با مدیر مسئولی “کاوه اشتهاردی” مدیر مسئول سابق روزنامه ایران و از نزدیکان احمدی نژاد انجام داده بود با اشاره به رویکرد قائل به حذف احمدی نژاد می گوید:” آدمی چالشی بود و حداقل دو جور شکاف درست کرده که یکیاش شکاف نخبه – توده بود. از اول هم اعتقادی به نخبگان خاص نداشت و بارها به من گفته بود اینها دو هزار نفرند که اگر بیرونشان کنیم، مشکلات نظام حل میشود. این کار را هم کرده بود و وزیر، معاون وزیر، استاندار و درشتها را عوض کرده بود و میگفت اینها فرسوده و پوسیدهاند و باید عوض شوند. بعد از سال ۸۸ و در دور دوم نگاهش عوض شد. دقیقاً خاطرم نیست چه سالی بود، ولی بعد از ۸۸ بود با او که صحبت میکردم، متوجه شدم خیلی تغییر کرده است. آن سالها به من میگفت اگر آن دو هزار نفر را بریزیم بیرون، بالا شهریها، دانشگاهیها و تریبوندارها همیشه از این حرفها میزنند، باید ببینیم مردم چه میگویند، از دور دوم به بعد میگفت رأی در روستا و شهرستان است، ولی آنکه اثر میگذارد و بوق و بلندگو دارد، در تهران است”.
احمدی مقدم با اشاره به حوادث روز ۲۵ خرداد می گوید:” روز اول فتنه ۸۸ (احمدینژاد) با آقای مشایی رفت مسکو و برگشت… از ساعت شش در دفترش جلسه بود. رفتم دیدم هیچکس نیامده است و فقط من بودم. بعد از من، آقای حسین طائب رسید. قبل از آمدن آقای طائب، ایشان گفت: “چه خبر؟” گفتم: “خیابان این جوری بود». گفت: “خیلی خوب شد. دایره را تکان دادیم و اضافات و آشغالها رو آمد. با آنها برخورد کنید و همه را جمع کنید ببرید. بروید رییس جمهوری اصلاحات و بقیه را دستگیر کنید و شر همه را کم کنید و بروید”. گفتم: “مرد حسابی! چه میگویی؟ میروی مصاحبه و سخنرانی میکنی و میگویی خسوخاشاک و آتوآشغال. الان همه به خیابانها ریختهاند و بحران است و نمیشود قضیه را به این سادگی جمع کرد و حالا میگویی بگیرید ببرید و تمام؟!” خیلی ناراحت و تند شدم و گفتم: “حالا اینها به کنار، برای چه میروی آنجا مشایی را با خودت میبری؟” پرسید: “چرا؟” گفتم: “علما نسبت به او موضع دارند و با این کارت، انگشت در چشم علما میکنی. چرا حالا که او را میبری وسط این فتنه، جلوی دوربین میبریش که همه او را ببینند؟ باید الان اوضاع را آرام کنیم و داری برعکس عمل میکنی”.
این تصمیمات تحریک آمیز در حالی از سوی احمدی نژاد بیان شده بودند که مقام معظم رهبری درباره نه دی ماه ۱۳۸۸ فرموده بودند که باید از غبارآلوده کردن فضا خودداری کرد.
رویکرد قائل به حذف دیگری محدود به احمدی نژاد نمی شود بلکه نمونه بارز آن را می توان در بدنه جریان اصولگرایی در حوادث مهم دیگر نیز دید.
حوادث کوی دانشگاه شاید پیش از حوادث پس از انتخابات ۸۸ آزمون خوبی برای اصولگرایان بود که از آن نیز سربلند بیرون نیامدند. علیرغم تلاش های رییس جمهوری اصلاحات برای پیگیری عاملین تعرض به دانشجویان و تاکید بر لزوم برخورد با نیروهای خودسر، اظهارات حسن روحانی رییس جمهوری در مناظره تلویزیونی خرداد ۱۳۹۲ درباره نوع نگرش “محمد باقر قالیباف” فرمانده وقت نیروی انتظامی در زمان وقوع حوادث کوی دانشگاه نشان داد که چه دیدگاهی بر تفکر اصولگرایان در مسند قدرت در قابل مواجهه با مطالبات غالب بوده است. او گفت:” از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است هیچوقت پادگانی فکر و عمل نکردم. جزو افرادی هستم که حقوق خواندم، من سرهنگ نیستم. حقوقدان هستم. حواسمان باشد چگونه حرف میزنیم. هرچه اطلاعات لازم باشد در ذهنم دارم که بگویم. همیشه روبروی افراطیون ایستادم و طرفدار آزادی بیان و مخالف افراط و تفریط بودهام.چرا اینطوری بحث میکنید؟ اگر بنا به این باشد که حرف زیاد داریم برای گفتن”. روحانی اشاره کرد که قالیباف در آن زمان گفته بود که اگر دانشجویان بیایند ما برنامه گاز انبری داریم. او افزود: “سینه ام پر از مسائلی است که نمی شود گفت باید رقابت کنیم ولی نه اینجوری”.
این موضوع ناشی از دو نگاه متفاوت به مسائل و مطالبات اجتماعی و سیاسی و اعتراضات احتمالی برآمده از آن است. در سویی اصلاح طلبان قرار دارند که در مواجهه با مطالبات اقشار و اصناف از جمله کارگران، دانشجویان و زنان قائل به برخورد “تعامل محور” می باشند. نمونه این موضوع را در نوع نگرش دولت اصلاحات و دولت تدبیر و امید در قبال مسائل مرتبط با اقلیت های قومی نیز می توان دید همان گونه که حجت الاسلام یونسی معاون رییس جمهوری وزیر پیشین اطلاعات تاکید کرده بود که باید برای حفظ نظم و آرامش و ثبات در کشور نسبت به مطالبات اقلیت های قومییتی پاسخگو بود، به رفاه و آبادانی مناطق در حاشیه مانده کشور توجه کرد و و آنان را در قدرت و مناصب اداری و سیاسی سهیم و شریک ساخت. این در حالیست که جناح مقابل (اصولگرایان) در تجارب دهه های گذشته نشان داده که در بزنگاه های تاریخی در مقابل مطالبات سیاسی (به خصوص پس از کوی دانشگاه و حوادث انتخابات ۸۸) و اجتماعی (برای مثال، در موضوع حجاب ونحوه عملکرد گشت ارشاد) قائل به رویکرد حذف محور، اعمال سخت گیری های بیش تر و عدم تعامل با منتقدان و مخالفان است.
تداوم رویکرد خطرناک حذف محور را در حال حاضر می توان در جریان دلواپس و نوع مواجهه آن با منتقدان و رقبای سیاسی دید. برای مثال، حمله به حجت الاسلام موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات از سوی دلواپسان در قرچک ورامین در آبان ماه سال جاری که برای شرکت در مراسم سخنرانی سفر کرده بود یکی از چندین نمونه واکنش خشونت آمیز کلامی و فیزیکی اصولگرایان تندرو که از آنان تحت عنوان دلواپسان یاد می شود بوده اند. پس از آن دومین حمله به آذر منصوری فعال اصلاح طلب در یاسوج به منظور مختل کردن جلسه سخنرانی او روی داد. در جریان حمله دلواپسان دو نفر مضروب و یک نفر مجروح شدند. علت جراحت استفاده دلواپسان از چاقو اعلام شده بود.
رویکرد حذف محور دلواپسان تنها اصلاح طلبان را شامل نمی شود بلکه اصولگرایان میانه رو را که دغدغه رسیدگی به خواست و مطالبات مردم را دارند را نیزدر بر می گیرد. از همین رو بود که اسفندماه سال گذشته زمانی که علی مطهری نماینده مجلس وارد فرودگاه شیراز شد و قصد عزیمت به سمت دانشگاه شیراز را داشت با برخورد موتور سواران مواجه شد و آنان شیشه های خودروی حامل او را شکستند.
خطرناک ترین عناصر و جریانات در هر کشوری عناصری هستند که اجازه طرح نظرات مختلف و تضارب آرا را نمی دهند. اگرچه دلواپسان از نظر تعداد در اقلیت هستند اما سر و صدای بلند آنان و اقدامات تهاجمی شان می تواند به ضرر امنیت کشور و ثبات نظام تمام شود. در این میان به نظر می رسد وظیفه اصلی بر دوش اصولگرایان میانه روست تا با درایت و تدبیر جریان دلواپس را مهار کرده و به حاشیه برانند / پژمان پارسی پور