او که بیاید همه جانداران روی زمین طعم عدالت را خواهند چشید و خدا به واسطه او دروغ را ریشه کن مى کند و خوى ستمگرى و درندگى را محو مى سازد…/ آغاز امامت آخرین ولی بشریت
مصلحی که مردم جهان را از آشوبی بزرگ و همه گیر نجات می دهد
استاد محمدرضا حکیمی در کتاب «خورشید مغرب» روایاتی درباره سیرت امام زمان(عج) پس از ظهور را به قلمی ادیبانه نقل کرده است. گزیده ای از متن این کتاب را در ادامه می خوانید.
«به هنگام رستاخیر مهدی، آنچه هست، دوستی و یگانگی است تا آنجا که هر کس هر چه نیاز دارد، از آن دیگری بردارد، بی هیچ ممانعتی. در زمان او مومنان در معاملات از یکدیگر سود نگیرند، کینه ها از دل ها بیرون رود و همه جا را آسایش و امنیت فراگیرد.
مهدی، بخشنده است و بی دریغ مال و خواسته به این و آن دهد.نسبت به عمال و کارگزاران و ماموران دولت خویش بسیار سختگیر باشد و با ناتوانان و مستمندان بسیار دلرحم و مهربان.
در زمان حکومت مهدی به همه مردم حکمت و علم بیاموزند، تا آنجا که زنان در خانه ها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت کنند. در آن روزگار قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد. مهدی به تایید الهی، خردهای مردمان را به کمال رساند و در همگان فرزانگی پدید آورد.
چون مهدی درآید، ظلم و ستم را براندازد و سراسر زمین را از عدل و داد بپا کند. هیچ جای زمین باقی نماند، مگر این که از برکت عدل و احسان او فیض برد و زنده شود، حتی جانوران و گیاهان نیز از این برکت و عدالت و نکویی بهره مند گردند. و همه مردمان در زمان او توانگر و بی نیاز شوند.
عدالت مهدی چنان باشد که بر هیچ کس در هیچ چیز به هیچ گونه ستمی نرود. همه اموال جهان در نزد او گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه به مردمان بگوید: بیایید و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایی است که برای به دست آوردن آنها، قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خون های ناحق ریخیتید و مرتکب گناهان شدید. بیایید و بگیرید.
پس دست به عطا بگشاید، چنان که تا آن روز کسی آن چنان بخشش اموال نکرده باشد.
مهدی فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد. در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بی مانند دست یابند، حتی چهارپایان فراوان گردند و دیگر جانداران خوش و آسوده باشند. زمین گیاهان بسیار رویاند. آب نهرها فراوان شود. گنج ها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد.
مهدی، مردم جهان را از آشوبی بزرگ و همه گیر و سردرگم نجات دهد. در جهان، جای ویرانی نماند نگر آن که مهدی آنجا را آباد سازد.
علی (ع) در نهج البلاغه درباره فرزندش می گوید: «چون مهدی درآید، هوا پرستی را به خدا پرستی بازگرداند، رای ها و نظرها و افکار را به قرآن بازگرداند. او عمال و کارگزاران را مواخذه کند. زمین آنچه را در اعماق خویش دارد برای وی بیرون دهد و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد. آنگاه است که مهدی به شما نشان دهد که سیرت عدل کدام است و زنده کردن کتاب و سنت چیست.»
آری هنگامی که جهان را فتنه و آشوب آکنده سازد و همه جا را غارتگری و فساد و ستم بپوشد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد تا دژهای ضلالت و گمراهی را از هم فروپاشد و فروغ توحید و انسانیت و عدالت را در دل های تاریک و سنگ شده بتاباند.»
نشانه هایی که امام یازدهم برای نشان دادن حضرت مهدی مطرح کرد
در کتاب منتهی الامال درباره اثبات حجت بودن امام زمان روایتی از امام حسن عسکری(ع) را به شرح زیر نقل کرده است:
«ابوالادیان یکی از خدمتگزاران و یکی از دوستان نزدیک امام عسکری (ع) بود. ابن بابویه (ع) به نقل از ابوالادیان می گوید: امام عسکری (ع) به من مأموریتی داد که به مدائن بروم و نامه هایی را به آنجا برسانم. امام عسکری (ع) به من فرمود: ابوالادیان! وقتی بعد از پانزده روز از مدائن برگشتی، شهر سامرا را پر از شیون و غوغا خواهی یافت، زیرا که من به شهادت خواهم رسید. من نگران شدم و از امام راجع به جانشین شان پرسیدم: وقتی شما به شهادت رسیدید، چه کسی باید امامت امت را به عهده بگیرد؟ امام عسکری در جواب به من سه نشانه داد؛ نشانه اول: آن کسی که بر بدن من نماز بگزارد. دوم: آن کسی که جواب نامه ها را از تو طلب کند و نشانه ی سوم: کسی که بگوید در همیان و کیسه ها چه چیزی وجود دارد.
حیا مانع شد که راجع به کیسه از آقا بپرسم، نپرسیدم و با نگرانی سفرم را آغاز کردم و به مدائن رفتم. مأموریت را انجام دادم و وقتی برگشتم همان گونه که امام عسکری گفته بود، ایشان به شهادت رسیدند. آن گاه چیزی که برای من مهم بود این بود که بدانم چه کسی جانشین امام یازدهم و به عنوان امام دوازدهم و حجت بر حق خداست وارد بیت امام عسگری شدم، دیدم برادرش جعفر بر جایگاهی نشسته است و همه ی واردین به اوتسلیت می گویند. گویی این گونه وانمود می شود که او به عنوان جانشین امام عسکری است، در حالی که من او را می شناختم و می دانستم انسانی است بد سابقه و بد عمل که مرتکب محرمات می شد. مطمئن بودم که او لیاقت امامت را ندارد اما الان در چنین جایگاهی قرار گرفته؛ چرا که دستگاه بنی عباس تلاش می کرد او را به عنوان جانشین امام عسکری به مردم معرفی کند. در همین حال خبر آوردند که او بیاید و بر پیکر امام عسکری (ع) نماز بگزارد.
او از جای خود حرکت کرده، به سمت پیکر مطهر امام عسکری رفت تا نماز بگزارد، دیدم نوجوانی با جمیع شیوه ها و شمایل زیبایی که دلربا بود آمد و دامن عمویش را گرفت و گفت: ای عمو! کنار برو که من بر نماز گزاردن بر پیکر پدرم شایسته ترم. او را کنار زد و بر پیکر امام عسکری نماز گزارد. با این صحنه مطمئن شدم که یکی از نشانه هایی که امام عسکری داده بود تحقق یافت و این شخص بر بدن امام عسکری نماز گزارد.
منتظر بودم که نشانه های دیگر هم تحقق پیدا کند. در این حالت بود که وقتی نماز تمام شد به من اشاره کرد که جواب نامه ها را بده. این هم نشانه دوم؛ چون نامه ای که امام عسکری به من سپرده بود و آن را به مدائن بردم، به دوستانی که باید می دادم سپردم و جواب نامه های آن ها را به همراه بیت المال و سهم امامی که داده بودند با خودم آورده و منتقل کرده بودم. منتظر بودم نشانه ی سوم هم تحقق پیدا کند، در همین حال جمعی از مؤمنین قم آمدند و در میان جمعیت عزادار قرار گرفتند و گفتند: جانشین امام عسکری کیست؟ آن ها را به سمت جعفر هدایت کردند.
آن ها وقتی پیش جعفر رفتند، پرسیدند: شما جانشین امام عسکری هستید؟ پاسخ داد: آری. گفتند: بگویید که ما حامل چه چیزی هستیم و نامه ای که با ماست چه کسی و برای چه کسی نوشته است و چیزی که به همراه ماست آن متاع چیست و چقدر است؟
جعفر با کمال عصبانیت گفت: عجب! مردم را ببینید که از من چه چیزی را در خواست می کنند، علم غیب از من طلب می کنند؟ من فهمیدم که او امام نیست و جمعیتی که از قم آمده بودند هم با این پاسخ او مطمئن شدند که او امام نیست و جانشین امام عسکری شخص دیگری است. در همین حال فرستاده ای از درون خانه آمد و گفت که حجت خدا ( امام زمان ) فرمودند: نامه هایی که شما اهل قم از فلان شخص و فلان شخص برای امام عسکری آورده اید، آن نامه ها را بیاورید و به همراه شما همیانی است که هزار اشرفی در آن قرار دارد که از میان هزار اشرفی که به عنوان سهم امام است، ده اشرفی قلابی است که روکش طلا شده و اصل نیست.
آن ها باز کردند و دیدند هزار اشرفی سفید هست و آن ده اشرفی را هم شناسایی کردند. ابوالادیان می گوید: من دقیقا به همان نشانه هایی که امام حسن عسکری به من داده بود رسیدم و یقین کردم که او امام امت اسلامی و آخرین وصی پیغمبر اکرم (ص) است و آن پیامی که فرستاده شده از ناحیه امام زمان است و آن فردی که نماز بر پیکر امام عسکری گزارد امام زمان و آخرین امام شیعیان است.
انتظار در عصر غیبت به چه معناست؟
آیت الله علی کورانی عاملی، از علمای برجسته لبنان و ساکن شهر قم است که در ایران بیش از هر چیز، با کتاب «عصر ظهور» شناخته میشود. آیت الله کورانی در گفت و گو با خبرآنلاین درباره تعریف «انتظار» در عصر غیبت و تفاوت نگاه ها در تشکیل حکومت به نکات زیر اشاره کرده است.
«انتظار دو بُعد دارد: گاهی انتظار یعنی منتظر بمانید، دولت تشکیل ندهید تا امام مهدی بیاید. یعنی صبر کن و دست نگه دار. زیرا شما نمیتوانید دولتی عادل تشکیل دهید. پس هیچ دولتی تشکیل ندهید [و مسئولیت آن را به عهده نگیرید]. بعضی از فقهای ما قائل به این رأی هستند و تشکیل دولت را قبل از ظهور امام زمان قبول نمیکنند. میگویند تکلیف ما نیست. بعضیهایشان حرام میدانند، بعضیهایشان میگویند جائز است ولی وظیفه نیست.
اما بعضیها هم تشکیل حکومت را جایز میدانند. بعضی از باب حِسبه، یعنی أحیاناً برای نظم جامعه جایز میدانند، مانند آیتالله عظمى خویی؛ و بعضی هم از باب ولایت فقیه، نه تنها جایز، بلکه وظیفه و واجب میدانند، مانند امام خمینی. پس نظر اینها دربارۀ انتظار با هم فرق دارد. از نظر امام خمینی یعنی انتظار داشته باشید ولی در عین حال فعالیت کنید و در خط امام مهدی(ع) دولت تشکیل بدهید، اما بعضی میگویند نه وظیفه ما این نیست.
پس انتظار دو معنی دارد. انتظار با انقلاب و تشکیل حکومت، و انتظار بدون تشکیل حکومت که میگوید نه ما نمیتوانیم دولت عدل تشکیل دهیم، پس با حکومتهایی که هست میسازیم تا امام زمان بیاید. البته همزمان میکوشیم تا به حکومت جهت دهیم و راهنماییاش کنیم تا از ظلمش بکاهیم. اینها مماشات، مدارا و همزیستی را قبول دارند. ولی در عین حال، میگویند که دفاع از میهن واجب است، امر به معروف و نهی از منکر هم واجب است. یعنی اصلاح.
وامر به معروف و نهی از منکر را به معنی اصلاح طلبی میدانند، اصلاحات اجتماعی و مطالبات اصلاحی. یعنی وقتی دولتی روی کار است، ما دولت را نمیخواهیم بگیریم، ولی مطالباتی از دولت داریم. [یعنی] حرکت اصلاحی. میگویند فقها باید حرکت اصلاحی بکنند، نه حرکت انقلابی که دولت را بگیرند.»
متن کامل مصاحبه خبرآنلاین با آیت الله کورانی را اینجا بخوانید.
حضرت مهدی(عج) علم و خلق حسنه پیامبر را دارد
آنچه در ادامه می خوانید، گفتاری از آیت الله وحید خراسانی درباب شناخت و معرفت نسبت به امام زمان(عج) است.
پیامبر را بشناسیم تا امام زمان را بشناسیم
«عمری گذشت اما هنوز نفهمیدیم رعیت چه امامی هستیم؟! وقتی امام زمان شناخته می شود که خاتم انبیاء، شخص اول عالم شناخته بشود. چرا؟ حدیث صحیح است، معنای حدیث صحیح این است که تمام فقهاء عظام مذهب- بلا استثناء- بر طبق سند این حدیث در اعظم و ادق مسائل احکام خدا فتوا می دهند. فقهاء مذهب، مبانی شان در حجیت خبر مختلف است. عده ای کثیر خبر ثقه را حجت می دانند، عده ای مثل فقیه نحریر، صاحب مدارک، به خبر ثقه هم فتوا نمی دهد، به خبر صحیح فتوا می دهد.
این مطلب در خبر صحیح است و آن خبر این است : رسول خدا فرمود: «المهدی من وُلدی اسمه اسمی وکنیته کنیتی أشبه الناس بی خَلقا وخُلقا ». عقل این جا دیگر کمیتش لنگ است؛ اولا پیغمبر خاتم کیست؟
او کسی است که در قرآن یک سوره هست ، اسم آن سوره، «سوره بلد» است. بعد به قرآن رجوع کنید، اسم سوره ها مختلف است: سوره یس، سوره صافات، سوره مُلک؛ آن عمود سوره نقطه اسم سوره می شود. این سوره اسمش «سوره بلد» است. بلد یعنی چه؟ شهر. مشهد شهر است. تهران شهر است. مدینه شهر است. مکه شهر است. خدا، ذات قدوسی که میلیاردها کهکشان به اراده او می گردد و می چرخد و تمام عالم امکان به امر «کُن» از او «فیکون» است، همچو خدایی به آن شهری که پیغمبر خاتم در آن شهر است، قسم یاد می کند: « لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ، وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ »، چون تو دراین شهری من به این شهر قسم یاد می کنم.
عظمت خاتم این است، کیست او؟ آن کسی است که یک سوره در قرآن است به اسم « سوره اسراء» مبدأ سوره این است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آَیَاتِنَا». مثل شیخ انصاری دیگر اینجا مبهوت می شود. خدا خودش را تسبیح می کند : سبحان الذی که او را آن شب به معراج برده. عظمت پیغمبر خاتم این است. « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آَیَاتِنَا ». آن شب او را بردیم که آیات مان را به او نشان بدهیم. حالا آن آیات چیست؟!
ستارههای شب معراج
باز یک سوره در قرآن است به اسم سوره نجم: « وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى، مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى، وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى». قسم به نجم و ستاره یاد می کند بر شرح حال این پیغمبر. آن وقت مدح این است، مداح کیست ؟ مداح خدا، مدح «سوره والنجم»، مدح هم این است: « وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ، عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى، ذُو مِرَّهٍ فَاسْتَوَى، وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ، ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى، فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى… تا می رسد به آنجا: « لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى».
این آیات چیست؟ آن وقت آن شب چه دید؟ شبی که به معراج رفت آن معراجی که خدا خودش را به آن معراج تسبیح می کند، پرده از مقابل چشمش برداشته شد، نگاه کرد دوازده ستاره دید. ستاره اول امیرالمومنین، بعد دید یک ستاره باز بین این ستاره ها مثل ستاره صبح می درخشد، پرسید پروردگارا! این کیست؟ خدا معرفی کرد: این مهدی آل محمد است. امام زمان این است. بعد حدیث صحیح این است: « المهدی من ولدی …». آن خاتم که مداحش خداست باز شده مداح امام زمان، مقام ولی عصر این است. «المهدی من ولدی إسمه إسمی کنیته کنیتی …». در عالم اسم پیغمبر خاتم و کنیه او برای احدی جائز نیست، فقط یک نفر است که هم اسم خاتم اسم اوست و هم کنیه خاتم کنیه اوست.
اسامی پیامبر(ص) مختص مهدی(عج) است
دو اسم پیغمبر دارد: اسم آسمانی احمد است؛ اسم زمینی محمد است. هر دو اسم را خود پیغمبر خاتم به امام زمان هدیه کرد: هم اسمش را، هم کنیه اش را. اسم، اسم خاتم؛ کنیه هم ابوالقاسم. این اسم و این کنیه برای هیچ امامی نیست الا ولی عصر.
این است که امام زمان را بشناسید. آنجایی که عقل مبهوت است این است: اشبه الناس، شبیه ترین تمام مردم عالم هم در خَلق، هم درخُلق به من، آنچه پیغمبر دارد همه در وجود او منعکس است.
آنچه پیغمبر خاتم دارد چیست؟ علمی است که خدا در قرآن می فرماید: « وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا». علم او به حدی است که آیه الکرسی را بخوان : «العلی العظیم»، آن وقت آن «علی عظیم» به علم پیغمبر خاتم که می رسد تعبیرش این است: « وَکَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظِیمًا»، علمش به عظمتی است که خدای علی عظیم آن علم را عظیم شمرده است. می رسد به خُلقش، می فرماید: « إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ» هم آن علم، هم آن خُلق، هر دو به مهدی آل محمد داده شده. امام زمان این است.