«حجاب و عفاف» این روزها بیش از هر زمان دیگری تبدیل به دغدغهی جدی برخی مسوولان فرهنگی و فقهای سنتی و صاحب تریبون شده است؛ خبرنگار انصاف نیوز در این باره با حجت الاسلام «هادی سروش» مدرس حوزه به گفتوگو نشسته است که متن آن به تفضیل در پی آمده است:
_ با توجه به مبانی و منابع فقهی نظرتان دربارهی ماهیت و کیفیت حجاب زنان چیست؟
در این رابطه با دو موضوع مواجه هستیم؛ حجاب و عفاف. متأسفانه مقولهی حجاب با برخی موضوعات دیگر خلط شده است تا جایی که ممکن است خواننده یا شنوندهای که وارد بحث حجاب میشود، تصور کند موضوع چیز دیگری است.
باید توجه داشت که در فقه و حقوق اسلامی، «حجاب» با معاشرتهای تحریک آمیز زنان و مردان، آرایش زنان، نگاه کردن مردان به زنان و سخن گفتن زنان با مردان تفاوت میکند و در واقع حجاب ارتباطی با عناوین بیان شده ندارد؛ برای نمونه آرایش کردن زنان با مقولهی حجاب متفاوت است و یا معاشرتهای تحریک آمیز از دیدگاه عقل و شرع اشکال دارد. نگاه کردن مردان به زنان یک حرکتی است که از نظر روانی در فرد توفان به پا میکند و مورد تأیید عقل و شرع در حالتهای غیرعادی نیست و تنها در صورت ضرورت جایز شمرده شده است. موضوع صحبت با خانمها نیز مقولهای جداست. در فقه شیعی صحبت کردن با خانمها در حد امورات اجتماعی و خانوادگی بهطور قطع جایز است.
به این ترتیب و با توجه به مواردی که در بالا به آن اشاره شد، محل بحث در حجاب، کمیت و مقدار پوشش بانوان در اجتماع است و در این رابطه، مرحوم استاد مرتضی مطهری (ره) عنوان میکند که حجاب زنان یک بحث تأسیسی در اسلام است و در جاهای دیگر از پوشش به این شکل مطلبی نداریم. پس فلسفهی وجودی این پوشش، صیانت فرد و جامعه از مفاسد است و اگر جامعهای فاسد نباشد و به سمت فساد حرکت نکند، ضرورتی ندارد که در مسألهی حجاب جدیتی به خرج داده شود.
در زمینهی پوشش بانوان در اسلام، دو نظریهی افراطی و تفریطی وجود دارد. نظریهی تفریطی از هر نظر، زن را محصور در خانه میخواهد و در این رابطه، کسانی که کمترین آشنایی با مبانی فقهی داشته باشند تصدیق میکنند که ما در فقه چنین چیزی نداریم و این نظریه پردازی تفریطی یک حرکت فکری متحجرانهی جامدی است مربوط به بخشی از افراد که شاید در فقه و حقوق اسلامی هم درسی خوانده باشند.
در فقه، زنان میتوانند و مستحب است برای نماز عید از خانه خارج شوند، حتی در فقه شیعه والدین میتوانند دخترانشان را برای نماز عید به بیرون از خانه ببرند. خانمها میتوانند به عیادت مریض بروند؛ در تشییع جنازه و مراسم عزاداری شرکت کنند یا در جاهایی که احقاق حقی وجود دارد، میتوانند در اجتماع حضور یابند. این نمونهها جزء مباحث جدی فقه شیعه بوده و حاکی از این امر است که در فقه تشیع ضرورتی ندارد برای حفظ پوشش زن، او بهطور کامل در خانه باشد و نه کسی را ببیند و نه او کسی را ببیند.
موضوع بعدی این که در بین فقها، فقیه بزرگی چون علامه حلی (ره) ادعای اجماع کردند که دست و صورت زن میتواند نمایان باشد و در این باره، نباید بین نمایان بودن دست و صورت و نگاه مرد نامحرم خلط شود و به نظر میرسد ادعای اجماع علامه حلی خیلی مهم و غیرقابل چشم پوشی است. در نتیجه میتوان گفت کسانی که به زن نگاه تفریطی، بسته و دگمی دارند، نمیتوانند در مورد حجاب، نظریه پردازان معتدل و متکی بر ادلهی فراگیر فقهی در این موضوع باشند.
در مقابل، یک نگاه افراطی هم وجود دارد که در زمینهی پوشش، آزادی وسیعی برای زنان و مردان قائل است؛ این نظریه نه تنها با مبانی دینی ما مغایرت دارد بلکه میتواند مخالف عقل هم باشد. هر دو دیدگاه افراطی و تفریطی در نگاه محققان و اندیشمندان اسلامی مردود است.
_ ارزیابی شما دربارهی نظر برخی فقیهان نواندیش در استحباب پوشش سر و گردن بانوان چیست؟
این کارشناسان دینی در نظریه پردازی و استنباط خود به این نتیجه رسیدند که ادلهی فقهی پوشش سر و گردن نه بر وجوب بلکه بر استحباب دلالت میکنند. این محققان هرچند برخلاف نظریهی مشهور فقها که بر ضرورت پوشش غیر از دست و صورت نظر دارند، تئوری پردازی کردند ولی در عین این که نظریهای تمام نبوده و قابل مناقشه است اما از چهارچوبهای روش شناسی و دانش استنباط کلاسیک فقه شیعه پیروی میکنند.
در روش استنباط احکام شرعی از متون دینی، ادلهی جواز یا حرمت یک مطلب را با دیگر ادلهی موجود مقایسه میکنند و مقایسه یا به اصلاح فقهی جمع ادله، اگر به تعارض ادله برسد موجب اسقاط هر دو طرف تعارض میشود و یا یکی از دو طرف مطلب ترجیح داده میشود یا راه سومی برگزیده میشود که در آن ترجیح داده نمیشود و در اصطلاح علوم حوزوی جمع عرفی نامیده میشود. جمع عرفی که امکان تئوری برخی محققان را در استحباب پوشش سر و گردن موجه میکند؛ یعنی ادلهای که ظاهرش بر وجوب است را به این علت که دلیلی از بیرون وجوب را تأیید نمیکند و وجوب پوشش سر و گردن را جز خود این ادله در جای دیگری نداریم، حمل بر استحباب میکنند.
_ با توجه به مبانی و منابع اخلاق اسلامی نظر خودتان را دربارهی ماهیت و ارزش فضیلت عفاف بفرمایید؟
خیلی متأسفیم که توجهات بیشتر معطوف به حجاب است و روی عفاف نه حرفی میزنیم و نه کاری کردیم. حجاب مربوط به حوزهی بیرونی انسان است. ما به ظاهر افراد بیشتر از باطنشان توجه میکنیم و از درون افراد که مربوط به عفاف است، غافل شدهایم. عفاف نشأت گرفته از یک ریشهی درونی به نام «عفت» است که علمای اخلاق ما عفت، عدالت و حکمت را کنار هم قرار دادند و اینها را منشأ ساختار زیبای باطن یک فرد میدانند.
«عفت» یک بخش خودش را در حجاب نشان میدهد؛ ما بخشهای مهمی در عفت داریم که به آن توجه نداشتیم مانند: نوع حرف زدنها، نگاه کردنها، قدم برداشتنها، شوخی کردنها و…. که گرایشهای عفیفانهی افراد را نشان میدهد. حجاب بخش کوچک و جزئی عفت است و هرکسی که بیشتر دارای عفت است، میتواند در رعایت حجاب موفقتر باشد. همان طور که حجاب بی تأثیر از عفاف نیست، عفاف فرد هم بی تأثیر از عفاف جامعه و مسوولان جامعه و شرایط اقتصادی جامعه نیست، پس نمیتوان به رعایت حجاب زنان و دختران حساس بود اما از اخلاق زمامداران، اقتصاد جامعه و خانوادهها و نیز روش رفتاری مردان در جامعه غافل بود.
اگر همهی روحانیون که در عرصهی فقاهت هستند، مبلغان، روشنفکران، حقوقدانان و… در بحث عفت کار میکردند، موفقتر بودند و ما متأسفانه این حلقهی مفقوده را داریم.
_ نگاه شما دربارهی اجبار و اکراه بانوان به رعایت پوشش چیست؟
واقعیت این است که در نگرش دینی، اصول بنیادینی داریم که باید به آنها احترام بگذاریم و آنها را در رفتار خود پیاده کنیم و بدین جهت چون حجاب از سوی اسلام تأسیس شده است، باید به این اصل پایبند باشیم که به منابع دینی رجوع کنیم و حد وحدود و معیارها را از آن بگیریم و باورهای شخصی و یا قومی خویش را به آن تحمیل نکنیم و به آنچه دین مشخص کرده، پایبند باشیم و فقط جایی که راهکارها را به عهدهی ما قرار داده است، ورود کنیم.
تعبیر قرآنی لاتقدموا بین یدی الله و رسوله که این اصل را بیان میکند که جلوتر از خدا و رسول خدا (ص) حکم نکنید، اصل مهمی است و اصل دومی که مقدمه میشود برای بحث اجبار در حجاب و در حوزههای علمیه دینی هم میان متفکران مطرح است، نبود اکراه در دین است. دین مجموعهای از دستوراتی است که از ناحیهی وحی به پیامبر (ص) و بعد هم به ما رسیده است. در همهی اینها فرموده شده که در حوزهی دین اکراه و اجبار وجود ندارد. این اصل با دهها آیه و صدها روایت تأیید شده است، پس در اعتقادات، اخلاقیات و احکام دین هیچ گونه اکراهی وجود ندارد و جایز هم نیست اکراهی در دین انجام دهیم.
آنچه ما از منابع اسلامی دریافتیم این است که اسلام به قول شهید مطهری با محیطهای کامیابی جنسی مخالف است و وقتی ببیند محیط جامعه فاسد شده است و کار، زندگی، اشتغال، ازدواج، رشد و تعالی مردم به سراغ کامیابی جنسی رفته است، همه موظف به جلوگیری هستیم و این به معنای اجبار بر حجاب نیست، بلکه به معنای حفاظت از جامعه در برابر توفانهایی است که میتواند در مسیر جامعه قرار گیرد.
من در برخی منابع دیدم که مرحوم استاد مطهری هم با حجاب اجباری مخالف بوده و جایی هم شنیده بود که این موضوع را به امام راحل منسوب کردهاند و به همین دلیل به قم میروند تا با حضرت امام صحبت کنند که مگر میشود حجاب در جامعه اجباری باشد؟! علاوه بر این، نبود اجبار بر حجاب در آثار آیت الله بهشتی و آیت الله طالقانی نیز آمده است.
خوشبختانه برخی محافظه کاران رادیکال که سالهای قبل داعیهی بهشت اجباری را برای مردم داشتند و معتقد بودند مردم را باید به زور وارد بهشت کنیم، به تازگی در رسانهها دیدم که آنها هم قائلند که حجاب اجباری نیست!
برای بنده جالب بود که این محافظه کاران صاحب تریبون چگونه میتوانند این دو منظر متعارض را باهم جمع کنند! از طرفی می گویند بهشت اجباری و مردم را باید به زور به بهشت ببریم و وجود یک کنسرت در یک استان و شهری را برنمی تابند، اما از سوی دیگر میگویند حجاب اجباری نیست!
_ نظریات فقهی که اجبار پوشش شرعی برای بانوان را از جهت دینی موجه میدانند را چطور ارزیابی میکنید؟
در منابع دینی یکسری ادله یا روایات ممکن است بعضی پیدا کنند یا داشته باشیم که میتواند در بعضی مواقع مؤید دیدگاههای افراطی باشد، ولی واقعیت این است که به قول حضرت آیت الله جوادی آملی باید فضای صدور روایات ائمه اطهار (س) بررسی شود، پس نفی نمیکنیم و ممکن است بعضی اندیشههای دگم گاهی مستند به بعضی متون دینی بشود اما باید در مقابل اون دسته از ادلهی دینی ادلهی بیشتری که در طرف مقابل وجود دارد هم دیده شود و سپس همهی ادله در کنار هم جمع بندی و مقایسه شود.
بر این اساس نمیتوان صرفاً با یک دلیل نگاه افراطی خود را تئوریزه کنیم. در کنار یک دلیل روایی که خروجی آن میتواند یک نگاه بسته و متحجرانه باشد، شاید دهها روایت داشته باشیم که فضای خیلی آزادی را در ذهن ایجاد میکند.
ما و کسانی که دلسوزانه به بحثهای آسیب شناسانهی جامعه میپردازند به دست اندرکاران می گوییم: به جای اجبار بر حجاب، در زمینهی ارتقای فرهنگ عفاف و حجاب، همانند همهی فرامین الهی که با کار فرهنگی میتوان در جامعه اثرگذار بود، فعالیت کنند. البته مقصود از کار فرهنگی این نیست که خانمی را که در بافت فرهنگی دیگری بزرگ شده، در مجموعهی متفاوتی تحصیل کرده و حتی به شکل دیگری فکر میکند، به اجبار سوار ماشین کنیم و بعد در کلاسی ببریم و چند ساعت برنامه برایش بگذاریم. هرچند که منکر نیتهای خوب افراد نیستم ولی در این سالها ثابت شده که این رفتارها مؤثر نبوده است.
نکتهی مهم دیگر این که برای رعایت حجاب، نباید نسبت به خواستهها و حقوق مشروع و قانونی زنان و دختران در مورد تحصیل، ازدواج، اشتغال و…غافل باشیم. علت بخشی از آسیبها در حوزهی عفاف و حجاب عملکرد نامناسب مسوولان جامعه است. وقتی مسوول رده بالایی در نحوهی گفتار و ادبیاتش و نیز گفتمان اجتماعی و سیاسی خود بدون رعایت ادب و اخلاق حرمت افراد را میشکند، چه انتظاری از یک دختر جوان میتوان داشت که به هنجارها و چهارچوبها پایبند باشد؟! هنگامی که از دختر جوانی دربارهی چرایی رعایت نکردن هنجارها و چهارچوبها پرسیده میشود، به فلان مسوول بالاتر اشاره میکند که در برابر تریبونی که میلیونها مخاطب دارد، بی حرمتی میکند، در حالی که بیرون گذاشتن چند تارموی چنین بازتابی ندارد. وقتی با اختلاس به بیت المال دست درازی میشود، موجب میشود در جامعه افراد اجازهی هنجارشکنی بیابند و به همین دلیل مولای متقیان در نهج البلاغه اشاره میکند برای حفاظت از جامعه در برابر آسیبهای اخلاقی بهتر این است که حاکمان و کارگزاران به اصلاح خود بپردازند تا به مرور زمان افراد جامعه نیز با الگوگیری از مسوولان اصلاح شوند و به این ترتیب نه رها کردن جامعه درست است و نه اعمال روشهای اجباری و خشونتی.
_ با توجه به شرایط فعلی جامعهی ایرانی اگر قوانین الزامی و اجباری حجاب برای بانوان به یکباره ملغی شود، پیش بینی میکنید چه اتفاقاتی رخ دهد؟
پاسخ به این پرسش به ریشههای اخلاقیات و خصوصیات شکل گرفتهی روانی مردم جامعهی ما بستگی دارد. اگر رصد ما مردمی ما با نشاط، بدون ناراحتی و عقدهی روانی در جامعه را نشان بدهد، با لغو حجاب اجباری دچار مشکل نخواهیم شد ولی اگر مردم جامعه از جهت روانی دچار عقده و ناراحتیهایی در ضمیر خودشان باشند که اگر روزنهای پیدا شود، میخواهند خود را نشان دهند آنگاه امکان این که دچار چالش بزرگ شویم، وجود دارد. این واکنش مردم مختص به مسائل اخلاقی و دینی نیست؛ در اتفاقات سیاسی مانند انتخابات نیز شاهدیم که وقتی کوچکترین روزنهای ایجاد میشود، مردم خواستههای خودشان را دنبال میکنند. در واقع آنچه که موضوعیت دارد همان ریشههای اخلاقی و خصوصیات روانی مردم است و اگر مشکلات و ناراحتیهای درونی، افراد را آزار ندهد، بی حجاب و محجبه مانند بعضی کشورهای اسلامی در کنار هم بهراحتی زندگی میکنند و هیچ گونه ناهنجاری خاصی هم مشاهده نمیشود. پس اگر توانستیم مردمی با نشاط و خالی از عقدههای درونی داشته باشیم، هیچ مشکلی در اظهار متن احکام اسلامی نداریم و مردم آزادانه و با اختیار پذیرای تعالیم مترقی اسلام خواهند بود.