واعظ زاده، حسامالدین – از علل عمده سیاست خارجی منفعلانه، جهان ترسی، جهان گریزی، بدبینی فزاینده به جهان، اعتقاد به تئوری توطئه و اینکه همه چیز روابط بین الملل از قبل از سوی قدرت ها و اهریمنان تنظیم شده است، و ورود به آن، بازی در زمین دشمن می باشد.
در سیاست خارجی منفعلانه، برنامه و استراتژی مشخصی برای روابط با جهان تنظیم نشده است. براین اساس، ساده ترین و البته پرهزینه ترین روش، سیاست منفعلانه و واکنشی در ارتباط با اقدام و عمل کشورهای دیگر است. این بدترین نوع سیاست خارجی است. از “سیاست خارجی منفعلانه” می توان به “سیاست خارجی افسردگی” تعبیر کرد. سیاست خارجی افسردگی از تنهایی، گوشه نشینی، یأس و بدبینی افراطی به جهان و دیگران سرچشمه می گیرد.
در سیاست خارجی منفعلانه، چون فاقد استراتژی هستید، وقتی با هر کشوری مواجه می شوید، مورد سرزنش قرار می گیرید و نمی توانید به خواسته های خود برسید، این شکست ها به تدریج در فکر سیاست گزاران به بی میلی و رویگردانی از تعامل با کشورها و نیز فقدان اعتماد به نفس منجر می شود، زیرا جهان را به تمامه سیاه می بینند، سیاست خارجی دولت دهم چنین بود.
از علل عمده سیاست خارجی منفعلانه، جهان ترسی، جهان گریزی، بدبینی فزاینده به جهان، اعتقاد به تئوری توطئه و اینکه همه چیز روابط بین الملل از قبل از سوی قدرت ها و اهریمنان تنظیم شده است، و ورود به آن، بازی در زمین دشمن می باشد، بزرگ فرض کردن اغراق آمیز دشمن، عدم اعتماد به متخصصین و استادان دانشگاه ها، عدم اعتماد به افراد و نهادهای دولتی، غیر دولتی و شرکتهای بازرگانی و تجاری خصوصی که با خارج در ارتباطند، فقدان علم و دانش کافی در روش های بهینه برای دفاع و حمایت هوشمندانه از منافع مردم و تمامیت کشور در عرصه بین الملل، شعارزدگی بدون پشتوانه علمی و عقلی، فقدان احزاب رسمی و کارآمد، عدم شفافیت سازی در مواضع سیاسی سیاست گزاران، بی سوادی و ضعف رسانه ای در تحلیل سیاسی و بین المللی، عدم دسترسی مسئولان به اطلاعات مطابق واقع و صحیح و بسیاری علل دیگر می توان نام برد.
صدا و سیما در تحلیل های سیاسی و بین المللی خود از سیاست خارجی انفعالی تبعیت و حمایت می کند. زیرا نگاه و جهان بینی این رسانه تحت تاثیر همان عوامل مذکور است. با بررسی برنامه های مستند سیاسی و گزارش های خبری روزانه و هفتگی این نهاد عریض و تطویل، می توان خوشبینانه گفت حدود ۷۰ درصد از تحلیل های سیاسی داخلی و بین المللی برخاسته از ناآگاهی علمی است. صدا و سیما دانش سیاسی و بین المللی لازم برای ورود به مسائل پیچیده جهانی را ندارد. در برنامه های مستند سیاسی و بین المللی و مصاحبه ها، بندرت از متخصصین واقعی و فرهیخته استفاده می شود. لذا مسائل حساس و روز جهانی مورد پرسش و بررسی مطابق واقعیت ها قرار نمی گیرد، و اگر توجهی هم بشود براساس همان کلیشه های شعارگونه است. بدنه اجرایی و برنامه ریز این نهاد، منفعل و غیر تخصصی است و نیاز به تزریق خون تازه دارد. با تحول در این مجموعه، می توان برای تقویت راه سیاست خارجی ابتکاری و فعالانه و بومی اقدام کرد.
نکته دیگر در ترویج سیاست خارجی منفعلانه آن است که افراد مواضع سیاسی خود را پنهان می سازند. افراد علاقمند به سیاست، برای شفاف سازی باید گرایش سیاسی خود را در چارچوب احزاب ابراز نمایند، بویژه آنگه اگردر نهادهای حاکمیتی و دولتی دارای مسئولیت هستند. در دولت دهم، چرخش در مواضع، عدم ثبات در گفتار و رفتار و مواضع شخصی دولتمردانش، منجر به سیاست خارجی منفعلانه گردید، زیرا اتاق های فکر و موسسات مطالعاتی، مکانی برای شعاردادن و گرفتن پست های مدیریتی بود ونه تولید فکر و خلاقیت عقلانی در سیاست خارجی.
اگر فرصت های طلایی پیش روی سیاست خارجی را به دقت شناسایی نماییم، ما دهها مورد سیاست خارجی ملی و خلاقانه می توانیم ترسیم کنیم، و چه بسا بازهم دولت دوازدهم بتواند آنها را عملیاتی نماید.
برجام اگر چه واکنشی به تحریم های ناعادلانه غرب بود، اما خود شروعی برای سیاست خارجی ابتکاری و فعالانه برای احقاق حق ملت ایران نیز می باشد. ما برای گرفتن حق خود نباید از حریف و رقیب فرار کنیم، باید با تیزبینی وعلم و دانش کافی بسوی آنان رفت، آموزه های دینی و اسلامی ماهم، همین را می گوید، این کاری بود که دولت یازدهم با شجاعت انجام داد و باید ادامه یابد، در غیر این صورت، به سیاست خارجی منفعلانه و مضر منافع ملی بازخواهیم گشت.