موسوی، سیدعبدالجواد – بچه بودم که بنی صدر عزل شد. با این که بچه بودم مردمی را که ریخته بودند توی خیابان و با حرارت علیه بنی صدر شعار می دادند خوب به خاطر دارم.
بعدها بنی صدر شد یکی از پرسش های جدی زندگی من. مردی که محبوبیتی کم نظیر داشت. خوش پوش بود و خوش سخن. جوانان مومن و انقلابی برایش سر و دست می شکستند. در خانه ما همواره بین پدر من که از روز اول از بنی صدر خوشش نمی آمد و بسیاری از جوانان فامیل بر سر او بحث های جدی در می گرفت. خیلی نمی فهمیدم دعوا بر سر چی است اما چنان پر شور و حرارت سخن می گفتند که خاطره آن همه شور و غوغا هیچ گاه از ذهن و ضمیرم بیرون نمی رود.
بعدها خیلی سعی کردم بفهمم بنی صدر که بود و چه کرد که آن همه محبوبیتش با یک فرمان کوتاه تبدیل به باد هوا شد و یک شبه از بنی صدر صد در صد به بنی صدر خائن بدل شد. هرچه دستم رسید خواندم. از کتاب های خود بنی صدر تا چیزهایی که دیگران درباره او نوشته اند. کتاب خاطراتش را که در خارج از کشور منتشر شده از یک کتابفروش کنار خیابان خریدم. از هرکس که دستم می رسید پرسیدم.
به خاطرات خیلی ها مراجعه کردم. خیلی چیزها هم دستگیرم شد. البته بعضی از آن خیلی چیزها را نمی شود به راحتی بیان کرد اما در مجموع اطلاعاتی که از آن دوران به دست آوردم اطلاعات خوب و مفیدی بود. با این حال چون سن و سالم قد نمی داد در دل حادثه باشم هنوز هم پازلی که در ذهن دارم تکمیل نیست.
این روزها با خودم فکر می کنم نسل جدیدی که از راه رسیده و سال ها بعد از دوران بنی صدر به دنیا آمده و برخلاف من همان چهار کتاب را هم نخوانده اگر بشنود عده ای در خیابان خطاب به آقای روحانی فریاد می زنند: بنی صدر روحانی پیوندتان مبارک، پیش خودش چه تصویری از بنی صدر خواهد داشت؟ و مهم تر از همه چه تصوری از مخالفان بنی صدر خواهد داشت؟ رئیس جمهور قانونی و مستقر این مملکت در راهپیمایی روز قدس و در حالی که برای اعلام انزجار از رژیم صهیونیستی به خیابان آمده به بنی صدر بودن متهم می شود. چرا؟
علتش را باید در دیگر شعارها جستجو کرد: مرگ بر آخوند آمریکایی. یعنی بنی صدر هم آمریکایی بوده؟ یعنی چه کار می کرده؟ یعنی او هم وزیر خارجه ای زیرک و شریف و به تعبیر رهبر انقلاب مورد اعتماد و مومن داشته که با آمریکایی ها بر سر منافع ملی مذاکره می کرده؟ اگر این طور بوده که خیلی خوب بوده. مگر مردم ظریف را دوست نمی دارند و به او احترام نمی گذارند؟ پس نکند بنی صدر هم محبوب و کابینه اش هم محبوب مردم بوده و همین محبوبیت کار دستش داده؟ شعارهای دیگر هم هست: مرگ بر سازشکار. خب، پس بنی صدر هم سازشکار بوده. با چه کسی سر سازش داشته؟ یعنی مثل آقای روحانی بوده؟
اگر سازشکار بودن بدین معناست که با کسی سر جنگ نداشت و آرامش و ثبات را برای این کشور می خواست و بی خود و بی جهت با شعارهای بی پایه و اساس برای این مملکت هزینه های سنگین نمی تراشید پس عجب آدم خوبی بوده و ما خبر نداشتیم. می شود بازهم ادامه داد اما فکر می کنم همین چندکلمه کافی است تا اگر اراده ای برای فهم مطلب وجود دارد دوستان خودارزشی پندار بفهمند که بازهم دارند نعل وارونه می زنند. پروژه بنی صدر سازی روحانی ایده هرکسی که بوده از دو حال خارج نیست: یا طرف- هر که هست- نفوذی است و خواب های بدی برای فردای این سرزمین دیده و یا این که طرف- بازهم هر که هست- رسما مشاعرش دچار مشکل جدی است و با این مشورت هایی که به دوستان می دهد به زودی تتمه حیثیت جماعت خودارزشی پندار را بر باد خواهد داد.
بنی صدر هرکه بود و هرچه بود تصویر درستی از مردم و فضایی که در آن می زیست نداشت. به تعبیر اغلب منتقدانش دچار کیش شخصیت بود، این را حتی از روی خاطراتش نیز می شود فهمید. قیاس آقای روحانی با آقای بنی صدر از اساس اشتباه است و نه تنها شخصیت جناب روحانی را فرو نمی کاهد که به ترمیم چهره بنی صدر می انجامد. اگر مقصود و مراد دوستان چنین است البته مشکلی نیست. برای همه آن ها آرزوی توفیق روزافزون دارم!