«محمد توکلی» در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی ادبیات برخی ائمهی جمعه در این تریبون نوشت:
همواره شنیدهایم که گفتهاند «تریبون مقدس نماز جمعه». با توجه به کارکرد این تریبون، صفت مقدس هم چندان صفت نامأنوسی برای آن نیست. اما آنچه در این سالها و به ویژه پس از وقایع تلخ ۸۸ شاهدش هستیم پر رنگ شدن هتاکی نسبت به برخی شخصیتهای نظام از طریق برخی تریبونهای نماز جمعه است. این حجم از هتاکیهای هفتگی آن چنان پر رنگ شده که در روزهایی که مراسمهای مختلفی در پی رحلت مرحوم آیت الله هاشمی رفنسجانی برگزار میشد شاهد اعتراضات گستردهی مردمی نسبت به ائمه جمعه یکی از شهرستانها بودیم. این نوع از اعتراضات صریح مردمی به ائمه جمعه به ویژه در شهرهای کوچک بیسابقه است و معمولاً مردم تنها با عدم شرکت در یک تریبون اعتراضشان را نشان میدهند. همین امر نشان میدهد که رفتار و گفتار برخی از ائمه جمعه «کارد را به استخوان رسانده است».
مماشات تصمیم گیران کار را به جایی رسانده که به عنوان نمونه یکی از ائمه جمعه صراحتاً وزیر امور خارجه مملکت را که مورد وثوق تام و تمام رهبری معظم است خطاب قرار داده و معتقد است او باید بگوید «غلط کردم که به آمریکا اعتماد کردم». به واقع مشخص نیست که تصور این امام جمعه محترم از عملکرد سیاست خارجی کشور که همواره مورد تأیید سران نظام قرار گرفته چگونه است که خیال میکنند مبنا در مذاکرات هستهای «اعتماد» به آمریکا بوده است و حالا نیاز است ظریف به واسطهی آن اعتماد به «غلط کردن» بیفتد!
نمونهای که اخیراً رخ داده است هم هجوم و هتاکی هماهنگ ائمه جمعه به سید محمد خاتمی است. فردی که دستش را به نشانهی صلح و آشتی دراز کرده است و از سوی رهبری نظام نیز با چنین واکنش غیر منفی مواجه شده است که «قهری نبوده که نیاز به آشتی باشد» مورد هتاکی قرار میگیرد. «عمله فتنه» و «زبان دراز» از جمله الفاظی است که برخی ائمه جمعه در این هفته برای خاتمی به کار بردهاند.
بر فرض آنکه حضرات نقدی هم به طرح آشتی ملی یا هر موضوع دیگری داشته باشند آیا شیوهی مطرح کردنش استفاده از چنین ادبیاتی است، آن هم پشت «تریبون مقدس نماز جمعه»؟ آیا همین شکل از مواجههی توهین آمیز نشان دهندهی سستی برهان در بین مخالفان جریانات اصلاحی در کشور نیست؟
چنین رفتار و گفتاری اولین بار نبوده و شوربختانه باید بگوییم آخرین بار هم نخواهد بود، اما پرسش قابل طرح این است که ستاد نماز جمعه در برابر این نوع اظهارات چه واکنشی نشان میدهد؟ دیگر باید به بزرگان انقلاب و نظام و خادمان دلسوز کشور چه بگویند تا برخوردی صورت بگیرد؟ آیا تصمیم گیران در این امور متوجه نمیشوند که تندخوییها و تندرویهای برخی از امامان جمعه که در ظاهر نیز خود را مدافع نظام میدانند و در عمل بیشترین ضربهها را به همان نظام که داعیه دار دفاع از آن هستند وارد آوردهاند در نگاه بعضی به نام نظام و رهبری نوشته میشود و تبدیل به «پاس گل» هفتگی به بدخواهان شده است؟
متولی ستاد نماز جمعه اگر به واسطهی انجام وظیفهاش در وحدت آفرینی در یک جریان سیاسی (!) توان و فرصت انجام وظایف خود را ندارد چرا به ادامهی حضور در این سمت اصرار میورزد؟ آیا تلاش برای رقابتهای انتخاباتی ایشان را از انجام درست وظایفشان در ستاد نماز جمعه باز نداشته است؟