امثال شریعتمداری ها با آشتی ملی مخالفت می کنند تا دکان کاسبی آنها بسته نشود و برای رسیدن به این هدف، حاضرند دروغ بگویند، تهمت بزنند و خلاف گویی کنند؛ چراکه «وظیفه نوشته شده» آنان چنین است.
در روزهایی که دلسوزان نظام و بزرگان انقلاب، از طرح آشتی ملی سخن به میان می آورند و در موضوع فواید آن برای پیشبرد اهداف نظام و انقلاب، به ارائه نظرات خود می پردازند، برخی از کاسبان تفرقه و دکان داران عرصه تشویش اذهان مردم، عصبانی شده و با احساس خطر نسبت به قطع مسیر ارتزاق خود، وارد میدان شده تا از طرح بیش از پیش ایده آشتی ملی، ممانعت به عمل آورند.
یکی از مخالفین طرح آشتی ملی، حسین شریعتمداری است که در روزنامه کیهان، با تکرار اتهامات واهی و دروغینی که بیش از این هم، بارها از آنها سخن گفته و هیچگاه نیز سند متقنی برای اثبات آنها ارائه نداده بود و به طور مثال، در یک برنامه تلویزیونی، ۱۴ دروغ در یک ساعت گفته بود، به دروغ پردازی علیه مطرح کنندگان این ایده پرداخت و آن را مقدمه ای برای نفوذ، بیان کرد.
در رابطه با مطلب حسین شریعتمداری و همچنین ایده آشتی ملی، نکاتی وجود دارد که نیاز به توجه کافی دارد.
۱- شریعتمداری در مطلب خود، راهپیمایی عظیم ۲۲ بهمن را نشانهای از آشتی ملی میداند که نمایانگر عدم وجود قهر و تقابل در میان ملت با یکدیگر است و لذا اینگونه استدلال میکند که ایده آشتی ملی، طرحی بیجا و انحرافی است. این برداشت حسین شریعتمداری، ناشی از کج فهمی در مسائل کلان سیاسی است که نتایج ناصحیحی را برای وی حاصل مینماید.
کج فهمی شریعتمداری ناشی از این موضوع است که او قدرت تمییز میان انقلاب و اصول برآمده از آن با رویههای پیگیری شده توسط نظام جمهوری اسلامی را ندارد. بدین معنی که او نمیتواند قبول کند افرادی وجود دارند که دلبسته نظام و اصول انقلاب هستند ولی معترض برخی اقدامات جاری و رویه های موجود هستند. مردمی که با حضور حماسی خود، ۲۲ بهمن را به عنوان روز پیروزی انقلاب اسلامی، جشن میگیرند دلبسته انقلاب و آرمانهای وعده داده شده آن هستند و برای حفظ انقلاب و نظام، از جان و مال و اولاد خود، مایه میگذارند ولی همین مردم، نسبت به برخی اقدامات دولت جمهوری اسلامی، معترض هستند و خواهان اصلاح رویهها و رفتارها هستند.
نجابت مردم ایران به آنها اجازه نمیدهد به قهر و تقابل با یکدیگر دست بزنند اگرچه شاهد جفاهای متعدد افرادی خاص باشند، بزرگمنشی مردم ایران اجازه نمیدهد برای اعتراض به هتاکیهای صورت گرفته توسط برخی افرادی که مصون از بازخواست هستند، برای نظام جمهوری اسلامی هزینه درست نمایند هرچند که از اقدامات آنان، دل چرکین باشند، و ایثارگری مردم ایران به آنها اجازه نمیدهد با تحریم مشارکت و عدم حضور، عرصه را برای عرض اندام «بادمجانها» فراهم کنند اگرچه دلخور از رویههای موجود باشند.
اشتباه امثال شریعتمداریها آن است که با خود اینگونه فکر میکنند که اگر افرادی نسبت به رویههای موجود، معترض هستند و منتقد برخی اقدامات، آنان در جشن پیروزی انقلاب، شرکت نمیکنند و انتخابات را تحریم میکنند؛ در صورتیکه مردم نجیب ایران که خود صاحب این انقلاب و نظام هستند به دلیل عملکرد برخی «نورچشمیها» که مصون از بازخواست هستند و برخی اقداماتی که بر خلاف اصول انقلاب است هیچگاه از اصل نظام و انقلاب، دلسرد نمیشوند؛ هرچند از رویهها شکایت داشته باشند.
۲- آشتی ملی به معنی آشتی مردم با اصول انقلاب و نظام نیست؛ چراکه مردم، کماکان خواهان همان اصول انقلاب و آرمانهای اولیه آن هستند و هیچگاه با مبانی انقلاب و مواردی همچون فرمان هشت ماده ای حضرت امام(ره)، قهر نکردهاند که اینک بخواهند آشتی کنند.
مردم ایران برای اصولی قیام کردند که در بطن انقلاب اسلامی، جلوهگر شد و اینک نیز خواهان همان اصول هستند یعنی اگر باید به جای ۳۸ سال قبل، امروز انقلاب میکردند باز هم خواهان همان اصول میبودند.
آشتی ملی به معنی آنست که رویههای موجود را بگونهای اصلاح نمائیم که بیش از پیش، اقدامات جاری کشور با اصول انقلاب اسلامی همخوانی پیدا کند و مردمی که از برخی جریانات موجود، دلخور هستند با رویههای نظام هماهنگ شوند و از کدورتهای موجود کاسته شود و ضمن بخشش طرفینی، آشتی پایدار حاصل آید.
مردم با یکدیگر، مشکلی ندارند. مشکل مردم با رویههایی است که در طی آن، افرادی با بهرهگیری از بیت المال، مدام به تخریب افراد و اشخاص دیگری میپردازند و این مسیر را نیز «ممر درآمد» خود قرار دادهاند. مردم در انتخابات ریاست جمهوری به شخصی رای میدهند که یکی از شعارهایش، رفع حصر است، در انتخابات خبرگان رهبری با وجود رد صلاحیتهای گسترده، به لیستی رای میدهند که سرلیست آن را «پدرخوانده فتنه» مینامند، در انتخابات مجلس شورای اسلامی با وجود رد صلاحیتهای گسترده، به لیستی رای میدهند که سرلیست آن، یکی از مهمترین وظایف خود را پیگیری رفع حصر و ممنوع التصویری سید محمد خاتمی میداند.
آشتی ملی میخواهد به این تناقضات، فیصله دهد. آشتی ملی میخواهد دلهای مردم و مسئولین را به هم نزدیکتر کند و با رویههای نظام، هماهنگتر سازد. آشتی ملی میخواهد با گذشت طرفین از حقوق خود، همدلی و همراهی را در میان مردم و در میان مردم و مسئولین، حاکم سازد.
۳- حسین شریعتمداری نوشته است: «پیشنهاد «آشتی ملی» از سوی کسانی مطرح میشود که برخی از آنان مطابق اسناد غیرقابل انکار موجود در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی ۸۸ آشکارا نقش پادوهای مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را برعهده گرفته و در پیوند و ائتلاف با همه جریانات و گروههای ضدانقلاب نظیر بهاییها، منافقین، سلطنتطلبها، مارکسیستها، تجزیهطلبها، نهضتآزادیها، ملیگراها، تروریستهای نشاندار نظیر کومهله و حتی عبدالمالک ریگی، مأموریت براندازی نظام را دنبال میکردند.»
آشتی ملی میخواهد به همین اراجیف، پایان دهد. آشتی ملی میخواهد پایانی بر یاوه گویی و هتاکی باشد. آشتی ملی میخواهد پایانی بر ادعاهای بیسند باشد. آشتی ملی میخواهد اگر اسناد متقنی مبنی بر خیانت افرادی وجود دارد به دادگاه ارائه شود و مسببان، محاکمه شوند و در غیر اینصورت، تهمت زنندگان و تفرقه سازانی که بی محابا، هرچه میخواهند بر زبان و قلم خود جاری میکنند مجازات شوند. آشتی ملی میخواهد فضایی را در کشور حاکم کند که وقتی مردم به مساجد و تکایا میروند با افرادی مواجه نشوند که در حال تخریب بزرگان انقلاب و رهبران جریانهای سیاسی داخل نظام هستند. آشتی ملی میخواهد فضایی را بسازد که مردم با صداوسیمایی مواجه شوند که رسانه ملی باشد و نه رسانه میلی.
امثال شریعتمداریها با آشتی ملی مخالفت میکنند تا دکان کاسبی آنها بسته نشود و برای رسیدن به این هدف، حاضرند دروغ بگویند، تهمت بزنند و خلافگویی کنند؛ چراکه «وظیفه نوشته شده» آنان چنین است.