ارسال تلگراف، تحصن و دعوت مردم به مبارزه برای مشروطه از اقدامات روحانیون بوده که اولین نتیجه آن تشکیل مجلسی برآمده از ملت بوده است. در تاریخ پس از مشروطه نیز روحانیت نقش غیرقابل انکاری در تحولات ایجاد کرد، که انقلاب اسلامی بارزترین نمونه آن است. در کنار اینها وقتی به ترکیب مجلس شورای اسلامی از ابتدای انقلاب تاکنون نگاهی میاندازیم مشاهده میکنیم در هر دوره تعداد نمایندگان روحانی رو به کاهش بوده است.
در اولین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۶۴ نماینده با لباس روحانیت در قوانین کشور سهم داشتند. این تعداد در مجلس دوم به ۱۵۳ نفر رسید. این کاهش ۱۱ نفری در تعداد روحانیون در این دو مجلس در مقایسه با تعداد روحانیون در دوره سوم چشمگیر نیست، چرا که در مجلس سوم با کاهش ۶۸ روحانی تعداد روحانیون باقی مانده در مجلس به ۸۵ نفر رسید. در مجلس چهارم نیز روحانیون ۶۷ نفر از کل نمایندگان را تشکیل میدادند. در مجلس پنجم آمار روحانیون مجلس این بار با کاهش ۱۵ نفری روبهرو بود و معممین به ۵۳ نفر رسیدند. از همین تعداد در انتخابات مجلس ششم ۱۸نفر کاسته شد و ۳۵ نفر از منتخبین مردم فارغ از گروه بندیهای سیاسی روحانی بودند. البته در مجلس هفتم آمار نزولی تغییر پیدا کرد و ۷روحانی دیگر به ساختمان جدید پارلمان رفتند. در مجلس هشتم یک نفر دیگر به تعداد روحانیون پارلمانتاریست اضافه شد و ۴۴روحانی بر صندلیهای سبز نشستند. در انتخابات مجلس نهم هم که اصولگرایان اکثریت را بر عهده گرفته بودند، دیگر از افزایشهایی که به اندازه انگشتان دست بودند، خبری نبود. این بار معممین پارلمان تعدادشان زیر ۳۰ نفر رسید و در بین ۲۹۰ نفر ۲۷ نماینده روحانی بر کرسیهای قوه مقننه نشستند. در انتخابات هفتم اسفند همچون انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی باز هم ۱۱ نفر دیگر از نمایندگان روحانی کاسته شد و تعداد آنها به ۱۶ نفر رسید. حال آنکه در این مجلس تعداد روحانیون از تعداد زنان مجلس کمتر است. زنان پارلمانی اکنون ۱۷ نفر است که این نشان میدهد معممین پارلمان یک نفر کمتر از زنان مجلس است. جالب اینجاست که از دوره هفتم به بعد دیگر روحانیون بر صندلی ریاست مجلس ننشستند. حداد عادل ریاست مجلس در دوره هفتم را بر عهده داشت و علی لاریجانی از دوره هشتم دیگر فردی بود که تاکنون بر صندلی ریاست نشستهاست. آسیبشناسی این مساله را از علی محمد حاضری، استاد جامعهشناسی، مصطفی درایتی، فعال سیاسی روحانی و فاضل موسوی، نماینده سابق مجلس جویا شدیم.
حاضری: دستاوردهای روحانیون در مجلس برای مردم راضیکننده نبود
علی محمد حاضری استاد جامعهشناسی به همدلی میگوید: «کاهش تعداد نمایندگان روحانی در مجلس از یک سو به خاطر این است که دیدگاهها، عملکرد و دستاوردهای آنها در طی سالهای گذشته مجلس به گونهای نبوده که مردم احساس رضایت داشته باشند. از سوی دیگر نیز خود روحانیون نسبت به نقشآفرینی روحانیت دچار تردید شدهاند و فکر میکنند تداخل نهادهای دین و سیاست باعث آسیب دیدن هر دو نهاد میشود.»
درایتی: محدودیتهای روحانیون برای فعالیت سیاسی بیشتر شده است
مصطفی درایتی، استاد حوزه کاهش تعداد نمایندگان روحانی در مجلس را تابع دلایل متعددی میداند و به همدلی میگوید: «اولا تعداد بسیار زیادی از روحانیون خود مایل نیستند در عرصه سیاست حضور فعال داشته باشند. تعدادی هم چندان مورد حمایت و شناخت مردم نیستند که طبیعتا وقتی به صحنه انتخابات ورود پیدا میکنند رای نیاورند. دلیل سوم هم محدودیتهایی است که نهادهای نظارتی برای ورود افراد به انتخابات ایجاد کردهاند که طبعا بسیاری از روحانیون را نیز مثل افراد غیرروحانی برای حضور در مجلس منصرف کرده و این افراد فکر میکنند حضورشان در این صحنهها اثرگذار نیست. مضاف بر آن باید به آن سوی ماجرا هم نگاهی داشت. همچنین نوعی دلسردی از قشر روحانی در جامعه دیده میشود که خود این هم باعث میشود روحانیون مورد احترام خود را وارد این عرصهها نکنند. مجموعه روحانیونی که وارد عرصه میشوند یا جهتگیریشان به گونهای است که مردم زیاد آن را نمیپسندند یا برای مردم ناشناخته هستند که مردم نمیتوانند به آنها اعتماد کنند. البته نکته دیگری را نیز باید به این مساله اضافه کرد. ما تدریجا شاهد ورود لیستهای انتخاباتی به این عرصه بودیم که خود امر میمونی است، اما باعث شده آقایان روحانی تمایل کمتری به کار حزبی آن چنان داشته باشند. این جدا ماندن از جریانهای سیاسی میتواند موجب این شود که آنها در ارزیابیهای اجتماعی مورد اقبال مردم قرار نگیرند، مگر آن دسته از افراد شاخصی که از قبل برای مردم شناخته شده بودند. این هم خود دلیلی است که به مرور زمان باعث شده تعداد نمایندگان معمم اکنون به۱۶ نفر در مجلس دهم برسد.»
موسوی: روحانیون آسیب شناسی کنند
فاضل موسوی، نماینده سابق مجلس نیز در گفتوگو با همدلی میگوید: «اینکه فرد یا افرادی خود را در معرض رای مردم قرار دهند بسیار مشکل است. اما اینکه تعداد علما و روحانیون در مجلس کاهش پیدا کرده ناشی از دو دلیل است: نخست آنکه پاسخگو بودن به مردم مساله دشواری است که روحانیون در این زمینه احتیاط میکنند. این دسته از روحانیون با چشم باز عمل میکنند و معتقدند اگر باید حضور داشته باشند باید نسبت به مردم متعهد باشند، چرا که عالم باید از دیگران متعهدتر باشد. یعنی آنها پذیرفتن مسئولیت را سخت میدانند و به این مسئولیت تن نمیدهند. این دسته از علما ترجیح میدهند در کار تحقیقاتی خود فعالیت داشته باشند. اما اگر روحانیون وارد عرصه رقابت میشوند و مورد اقبال قرار نمیگیرند و ما شاهد این هستیم که از ۱۶۰نفر روحانی در مجلس نخست امروز فقط ۱۶ نفر نماینده معمم در مجلس حضور دارند، روحانیون باید یک آسیبشناسی و بازنگری جدی داشته باشند. بعد از یک آسیبشناسی عالمانه میتوان به این پاسخ داد که چه باید کرد؟ چنانکه باید به این پاسخ داد که چه شده است که متاسفانه امروز در بسیاری از مساجد تعداد افرادی که پشت سر روحانیون نماز میخوانند کاهش پیدا کرده است؟ روحانیون اگر خود را متعهد و دلسوز به انقلاب میدانند باید این آسیبشناسی را انجام دهند. همانطور که معصوم(ع) میفرماید قبل از اینکه مردم به حساب شما رسیدگی کنند خود حسابتان را رسیدگی
کنید.»
کادرسازی روحانیون سیاسی
البته شاید بتوان مساله را در جای دیگری جستوجو کرد. بسیاری بر این باورند احزاب در ایران در کادرسازی با ضعف روبهرو بودهاند و نتوانستهاند نیروهای جوان سیاسی به جامعه تحویل دهند. شاید همین را نیز بتوان درباره روحانیون گفت. با نگاهی دقیقتر مشاهده میکنیم روحانیونی که دارای عناوین سیاسی هستند از سالهای ابتدایی انقلاب سمت داشتهاند. این موضوع در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بهتر فهمیده میشود، زمانی که گمانهزنیها برای کاندیداتوری رجال سیاسی به اوج میرسد و کمتر پیش میآید چهرهای تازه نفس مطرح شود. پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نیز نام سیدمحمد خاتمی و آیتالله هاشمی رفسنجانی در گمانهزنیها شنیده میشد. سرانجام پس از تایید نشدن صلاحیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلاحطلبان از حسن روحانی حمایت کردند که تنها معمم میدان رقابت بود. البته او نیز مثل دیگران در کارنامهاش فعالیت قبل و بعد از انقلاب را نیز دارد. با این وجود سیدحسن خمینی به عنوان یک روحانی جوانی توانسته وجههای سیاسی پیدا کند، که این مصداق نیز نفی کننده ضعف در تربیت نیروهای جوان نیست.
اصولگرایان پایانبخش ریاست روحانیون بر مجلس
موضوع دیگری که در این میان خود را نشان میدهد ایناست که بر خلاف تصوری که از دوجناح اصلاحطلب و اصولگرا میرود مجالس هفتم، هشتم و نهم که در دست جناح اصولگرا بوده است، پس از آن که ۶مجلس شورای اسلامی، توسط یک روحانی اداره میشد، این مسند را به دست غیر معممان داد و تاکنون نیز ادامه دارد. تا پیش از آن که مجلس اصولگرای هفتم غلامعلی حدادعادل را به ریاست برگزیند، هاشمی رفسنجانی( مجالس اول دوم و سوم) مهدی کروبی(مجالس سوم و ششم) وعلیاکبر ناطق نوری( مجالس چهارم و پنجم)در راس هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی نشسته بودند
اسامی ۱۶نماینده روحانی مجلس دهم
۱-«سید صادق طباطبائینژاد» از حوزه انتخابیه اردستان، با گرایش اصولگرایی،۲- «سیدمحمد باقر عبادی» از حوزه انتخابیه بیرجند،۳- «مجتبی ذوالنور» از حوزه انتخابیه قم،۴- «سیدمصطفی ذوالقدر» از حوزه انتخابیه میناب، رودان، جاسک و سیریک، ۵-«سید ناصر موسویلارگانی» از حوزه انتخابیه فلاورجان و با گرایش اصولگرایی، ۶-«نصرالله پژمانفر» از حوزه انتخابیه خراسان رضوی مشهد / کلات، ۷-مجید ناصرینژاد اصولگرایی، ۸-محمد مهدی افتخاری اصلاح طلب،۹-علیرضا سلیمی اصولگرایی،۱۰ -احمد سالک کاشانی، ۱۱- مهدی شیخ اصلاح طلب۱۲-احمد مازنی اصلاحطلب ۱۳- حسن نوروزی از حوزه انتخابیه شهریار، قدس و ملارد،۱۴- سید جواد حسینیکیا از حوزه انتخابیه کرمانشاه، ۱۵- احدآزادیخواه و۱۶-عبدالحمید خدری روحانی اصلاحطلب.