در هر جامعه ای وجود و حضور رادیو و تلویزیون باید توجیه داشته باشد و پس از آن باید به برخی وظایف اولیه که از بدیهات یک رسانه است عمل نماید؛ از جمله اینکه برای پخش برنامه های خود توجیه داشته باشد و سپس به جذب مخاطب بپردازد ، حقوق پدید آورندگان را نقض نکند ، به حضور پررنگ قومیت ها در یک رسانه ملی بها و اهمیت بیشتری داده شود ، پاره فرهنگ ها را تحریک نکند ، فرهنگ مردم حاشیه جامعه را نادیده نگیرد ، دخالت بیش از حد و اندازه گرایش سیاسی و حزبی را کنار بگذارد، تنها تریبون یک جناح و یک گروه سیاسی خاص نباشد، به نیازهای جوانان توجه بیشتری داشته باشد، سانسور را از برنامه های خود حذف کند و از همه مهم تر ارتباط دو سویه میان مخاطبان و تلویزیون را فراموش نکند.
متأسفانه در رادیو و تلویزیون کشور یا همان صدا و سیما کمتر به مسائل گفته شده در بالا توجه می شود و عدم توجه به اینگونه مسائل است که وضعیت فعلی «رسانه ملی» کشور اینچنین زار و نزار شده است.
صدا و سیما با جمعیتی حدود ۵۰ هزار نفر ( کارمند رسمی ، استخدامی ، قراردادی و پیمانکاری ) یکی از بزرگترین رسانه های دولتی جهان به لحاظ تعداد نیروی کاری است۱ و همین رسانه ملی یکی از ضرر ده ترین سازمان های دولتی در ایران است.
اعلام برخی آمارها نشان از آن دارد که بودجه صدا و سیما در سال گذشته ( ۱۳۹۴ ) که دولت به این رسانه اختصاص داده ، رقمی حدود ۹۳۲ میلیارد تومان بوده است که ۶/۸ نسبت به بودجه سال ما قبل آن ( ۱۳۹۳ ) افزایش داشته است۲ و نزدیک همین رقم و شاید کمی بیشتر درآمد صدا و سیما از تبلیغات بازرگانی و… بوده است. به عبارتی منابع مالی صدا و سیما حدود دو هزار میلیارد تومان است که تنها ۳۰۰ میلیارد تومان آن صرف تولید و برنامه سازی و ۱۷۰۰ میلیارد آن ( ۸۵ درصد تمامی منابع مالی ) صرف پشتیبانی ، خدمات و حقوق و دستمزد ۵۰ هزار نیروی انسانی از جمله ۲ هزار مدیر می شود.
در حال حاضر صدا و سیما حدود ۴۰۰ میلیارد تومان بدهکار است و دولت در بهمن ماه سال ۹۴ ، علاوه بر بودجه ای که به شکل معمول برای صدا و سیما در نظر گرفته می شود ، مبلغ ۱۰۰ میلیارد تومان برای رفع پاره ای از مشکلات به این رسانه کمک کرد.
البته آقای سرافراز ، رئیس وقت صدا و سیما درخواست کمک یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری از محل صندوق توسعه ملی کرده بود(!) که اگر این رقم و رقم های بیشتری هم به صدا و سیما تزریق شود ولی سیاست ها تغییری نکند ، هیچ اقدام سازنده ای را از این رسانه نخواهیم دید.
در ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۴ یک نظرسنجی اینترنتی۳ با حضور ۳۸ هزار نفر در خصوص تماشای برنامه های تلویزیون به عمل می آید که پس از استخراج داده های این نظرسنجی مشخص شد که :
• ۳۳ درصد شرکت کنندگان اصلاً تلویزیون ایران را نمی بینند.
• ۳۱ درصد کمتر از یک ساعت می بینند . ( به عبارتی ۶۴ درصد مشارکت کننده ها، تلویزیون ایران را یا نمی بییند یا کمتر از یک ساعت می بییند. )
• ۴ درصد ، بیش از پنج ساعت تلویزیون نگاه می کنند.
• ۱۱ درصد ، بین ۲ تا ۵ ساعت تلویزیون نگاه می کنند.
• ۲۰ درصد بین ۱ تا ۲ ساعت تلویزیون نگاه می کنند.
این معادله بسیار ساده ریاضی است که زمانی که صدا و سیما نتواند به جذب و حفظ مخاطب بپردازد، عملاً باعث شده که بینندگان و مخاطبان کانال های ماهواره ای افزایش یابد.
به خاطر اینکه یک طرفه قضاوت نکرده باشیم ، نظر خوانندگان را به یک نظرسنجی که توسط مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما در آذرماه ۹۴ انجام شده جلب می نمائیم:
• ۶۱ درصد مردم به اخبار تلویزیون و ۶۲ درصد به اخبار رادیو اعتماد دارند.
• ۲۷ درصد مردم به اخبار شبکه های اجتماعی اعتماد دارند.
• ۲۹ درصد مردم به اخبار شبکه های ماهواره اعتماد دارند.
حال اگر نتیجه این نظرسنجی را که توسط صدا وسیما انجام شده قبول کنیم چند سوال پیش می آید: اگر اعتماد مردم به اخبار صدا و سیما ۶۱ درصد و اعتماد مردم به اخبار شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی به ترتیب ۲۹ و ۲۷ درصد چرا پخش برنامه های ماهواره ای با پارازیت مواجه می شود؟
اگر اعتماد مردم به شبکه های اجتماعی فقط ۲۷ درصد است و اعتماد مردم به تلویزیون و رسانه ملی ۶۱ درصد است چرا کاندیداهای برخی احزاب و جناح ها که در شبکه های اجتماعی تبلیغ می کردند پیروز میدان شدند و آنانی که مورد وثوق مسوولان صدا و سیما بودند ، در انتخابات بازنده شدند؟
یک موضوع دیگر اینکه مسوولان سینمایی کشور اواخر فروردین ماه سال جاری آماری از تعداد تماشاگران و درآمد فروش بلیت سینما ارائه کردند که جالب توجه است.
– فروش سینماها در فروردین ۹۴ ، حدود ۶ میلیارد تومان
– فروش سینماها در فروردین ۹۵ ، حدود ۲۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان
– تعداد بیننده های فیلم های سینمایی اکران شده در فروردین ۹۴ (یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر)
– تعداد بیینده های سینما در فروردین ۹۵ ( سه میلیون و ۸۷۳ هزار نفر )
آمار فروش فوق العاده گیشه سینماها در فروردین ۹۵ و تعداد بالای تماشاگران فیلم های سینمائی در همین زمان تنها یک دلیل دارد و آن اینکه تیزر بسیاری از فیلم های سینمایی ساخت داخل در شبکه های ماهواره ای تبلیغ و پخش می شد و آن عده از هموطنانی که تماشاگر کانال های ماهواره ای بودند با دیدن تیزر فیلم های سینمایی از شبکه های مختلف مشتاق تماشای فیلم های سینمایی شدند .
در همین راستا بسیاری از تهیه کنندگان و دست اندرکاران صنعت سینمای ایران به خاطر فروش بیشتر و جذب تماشاگران بیشتر علی رغم میل باطنی خود شاید از این وضعیت که تیزر فیلم هایشان در شبکه های ماهواره ای نشان داده می شود بسیار خشنود و راضی بودند.
مطمئناً به خاطر کم مخاطب بودن رسانه ملی ، چنانچه تیزر فیلم های مذکور از صدا وسیما پخش می شد ، با چنین استقبالی از سوی هم وطنان مواجه نمی شد.
مدتی قبل یکی از مسوولان تلویزیون ترکیه اعلام کرد که این کشور در سال ۲۰۱۵ ، بیش از ۳۰۰ میلیون دلار فیلم و سریال به دیگر کشورها صادر کرده است و برنامه ریزی کرده اند که تا سال ۲۰۲۳ این رقم به یک میلیارد دلار در سال افزایش یابد.
این موضوع پیچیده ای نیست، یک معادله ساده است چنانچه رسانه ملی ما ، به تولید و برنامه سازی اقدام نکند و سیاست های نابخردانه خود را کنار نگذارد ، رسانه های دیگر کشورها و شبکه های ماهواره ای برای مردم ما به تولید فیلم و سریال می پردازند .
حال آیا باز هم می توان به آمار ارائه شده از سوی صدا وسیما اکتفا کرد که اعتماد مردم به تلویزیون ایران ۶۱ درصد و اعتماد به شبکه های ماهواره ای ۲۹ درصد است؟
در زمانی که فناوری اطلاعات ، ارتباطات دیجیتالی ، کانال های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی تمام جهان را در انحصار خود درآورده اند اگر بهوش نباشیم ، باید از گردونه خارج شویم.
به گفته علی جنتی وزیر ارشاد ، مهمترین روش کنترل افکار عمومی ، همراهی کردن با افکار عمومی است نه ایستادن در مقابل آن و الّا شبکه های اجتماعی و ماهواره ه به راحتی می توانند صدا وسیما را از دور خارج کنند.
اگر صدا و سیما ، انحصار طلبی ، زد و بندهای سیاسی و حزبی را کنار بگذارد و به عنوان یک تریبون مردمی عمل نماید،اگر ادامه سانسور و اخبار جعلی و حذف و قیچی کردن را کنار بگذارد ، اگر بتواند از علم ، تکنیک و فناوری روز جهان بهره ببرد و اگر بتواند از کمیت خود به شکل منطقی بکاهد و به کیفیت و تولید برنامه های مخاطب پسند مبادرت ورزد ، شاید وضعیت آن در یک زمان میان مدت چند ساله بهتر از وضعیت فعلی شود.
اما اگر صدا و سیما در مسیری گام گذارد که نتیجه آن ترجیح منافع جناحی بر منافع ملی باشد راه به جایی نخواهد برد ، اگر این رسانه ملی وضعیت آشفته و نابخردانه فعلی را پیشه خود کند و بر ادامه و تداوم آن اصرار ورزد ، مطمئناً آن حداقل بیننده و مخاطب خود را نیز از دست خواهد داد .
به قول فروغ فرخزاد نام آن پرنده که از قلب ها گریخته ، ایمان است ، ایمان.
و مردم می گویند ، نام آن پرنده که از صدا و سیما گریخته اعتماد است ، اعتماد.