یادآوری اقلام وارداتی در سال ۱۳۹۱ و در حالی که کشور در تحریم و انزوا قرار داشت خالی از لطف نیست که شامل سنگ پا و زیپ و بیل می شد اما صدای معترضان امروز در نیامد
عصر ایران – قراردادهای اقتصادی و بیشتر در دو حوزه خودرو و هواپیما که در جریان سفر اخیر رییس جمهور روحانی به فرانسه به امضا رسید هر قدر در نگاه کارشناسان، نشانه خروج از تحریم و گشوده شدن درهای همکاری دانسته شده به کام منتقدان برجام و سیاستهای دولت که به «دلواپسان» شهرهاند، بسیار تلخ نشسته است.
یکی میگوید « قرارداد با پژو سیتروئن و ایرباس بیش از آن که به سود اقتصاد ایران باشد به نفع اقتصاد فرانسه است و شرکتهای آنها را از ورشکستگی می رهاند».
دیگری میپرسد: «این همه پول را از کجا میآورند و سومی سوال میکند چرا ابتدا سراغ فرانسه رفتیم در حالی که لوران فابیوس در دور اول مذاکرات کارشکنی می کرد».
یا میگویند «این گونه قراردادها با اقتصاد مقاومتی سازگار نیست چون به جای تولید و صادرات، مبتنی بر واردات است».
جنس انتقادها البته همه سیاسی نیست. بعضی هم نقد فنی وارد میکنند و مثلا درباره ظرفیت پذیرش ایرلاینها و فرودگاهها تردید دارند. بعضیها هم ایرباس را با «بویینگ» مقایسه میکنند و میگویند «بویینگ، امنتر و بهتر است».
اما چرا دلواپسان ایرانی از اتفاقی که با استقبال کارشناسان و جامعه رو به رو شده تا این اندازه ناخرسند و خشم گین اند؟!
ایرباس فرانسه بخریم یا سنگ پا از چین وارد کنیم؟!
۱- ۱۶ سال پیش و در آبان ۱۳۷۸ که سید محمد خاتمی رییس جمهوری وقت ایران به پاریس رفت همینها یا اسلاف اینان خرده میگرفتند که مگر گفت و گوی تمدنها و سخنرانی در یونسکو برای مردم نان و آب میشود و به این واقعیت نمیپرداختند که روزی که او رییس جمهور شد فرانسه در تهران سفیر نداشت و دو سال بعد همان ها میزبان رییس جمهوری ایران شدند.
با این که منتقدان مدعی بودند این سفر دستاورد اقتصادی نداشته و به شعارهای فرهنگی و تعارفات دیپلماتیک بسنده شده اما اندک زمانی بعد روشن شد که راه اندازی فازهای مختلف پارس جنوبی حاصل توافق با توتال بوده و سفر، دستاوردهای کلان اقتصادی هم داشته است. همکاری ها محدود به نفت و گاز نماند و در خودروسازی نیز « رنو» در پی « پژو» آمد. بر این اساس می توان گفت بهانه جویی های اخیر مسبوق به سابقه است. از اصل گسترش روابط ناخرسندند. چه وجه فرهنگی بچربد چه اقتصادی و نفتی و چه حالا که ایرباس خریده ایم.
۲- بخشی از تبلیغات منفی با این فرض است که انگار قرار است پول نقد بدهیم. در حالی که بخش غالب مبلغ قراردادها از طریق فاینانس تامین می شود. در واقع قرارداد ایرباس ها سه حالت دارد: خرید، اجاره و اجاره به شرط تملیک. بخشی از منابع مالی از طریق فاینانس و بخشی هم از طریق تسهیلات صندوق توسعه ملی تامین می شود و فاینانس و پوشش اعتباری را شرکت بیمه ایتالیایی « ساچه» بر عهده گرفته است. به عبارت دیگر روحانی سوغات سفر ایتالیا را به فرانسه برد و در آنجا به قراردادهای کلان ایرباس تبدیل کرد. کافی است تصور کنیم که شرکت های بیمه اروپایی پیش تر ایران را تحریم می کردند و حالا چتر قراردادهای ما می شوند.
۳- می گویند واردات با اقتصاد مقاومتی سازگار نیست. اما مگر قرار است کالای مصرفی وارد کنیم؟ یا مگر خودمان هواپیما تولید و صادر میکردیم که ورود این هواپیماها به آن تولید و صادرات لطمه وارد کند؟
برای راستی آزمایی این ادعا نگاهی به برخی از اقلام وارداتی در سال ۱۳۹۱ و آخرین سال دولت احمدی نژاد و در حالی که کشور در تحریم و انزوا قرار داشت خالی از لطف نیست که جدول آنها با کدهای تعرفه موجود است و شامل مواردی چون سنگ پا و زیپ یا بیل، کلنگ و خاک رس و اسپرم گاو می شد. در آن زمان اما صدای هیچ کدام در نیامد که چرا ارز مملکت را صرف واردات این اقلام میکنید و حالا که مدرن ترین فناوری جهان دارد می آید صدایشان درآمده است.
آن یکی تیتر می زند « لبخند اروپا به بازار ایران» یعنی به رییس جمهوری ایران و ۹۰ بازرگان و تیم اقتصادی لبخند نمی زنند. بلکه چشم طمع به بازار ۸۰ میلیونی دارند. اما مگر اقلام مصرفی و لوازم بهداشتی و آرایشی خریده اند؟
۴- گفته شده همه مردم از هواپیماهای تازه نمی توانند استفاده کنند و به نفع طبقه خاصی است و نمیگویند که دولت همین حالا به خاطر زیانده بودن شرکت های هواپیمایی از جیب همه مردم و نه فقط طبقه خاص یارانه می پردازد. پس سودده شدن ایرلاین ها و نپرداختن یارانه به آنها به نفع همه مردم است. ضمن این که دولت می تواند از منافع شرکتهای هواپیمایی برای بخش های دیگر هزینه کند که همه مردم از آن منتفع میشوند.
۵- رونق صنعت خودرو در بخش های دیگر هم اشتغال زایی می کند. قطعه سازان دوباره به حرکت درمی آیند و بورس به روی سهام خودرویی لبخند می زند. ایرباس و پژوسیتروئن بخش بیرون آمده کوه یخی هستند. بقیه در زیر آب است و به مرور خود را نشان می دهد.
۶- وقتی ایرباس و پژو می آیند دیگر شرکت ها و سرمایه گذاران نمی توانند بهانه بیاورند. دولت و شخص رییس جمهور روحانی پروژه جذب سرمایه گذار خارجی را با غول های خودروسازی و هواپیمایی شروع کرده تا دیگر نیاز به توجیه دیگران نباشد. وقتی مدیر عامل ارباس به دیدار رییس جمهوری ایران می آید شرکت های دیگر که از حیث اعتبار و سرمایه در جایگاهی فروتر و نه فراتر قرار دارند نیز رغبت خود را آشکار می سازند. چون که صد آمد نود هم پیش ماست…
۷- بخشی از این عیب جویی ها و بهانه تراشی ها به خاطر این است که در فضای تحریم ها عقد قراردادهایی از این دست در انحصار افراد یا گروه های خاص بود و از قِبَل آن منافعی کسب می کردند و در فضای پسا تحیریم و شفاف اگر هم کمیسیونی پرداخت می شود معمول هر قراردادی است و رانت خاصی در آن نهفته نیست و اگر باشد قابل نقد و اعتراض است و کسانی نمی توانند پشت آن پنهان شوند.
مشکل اصلی اما شاید موارد ۷ گانه بالا هم نباشد. این است که هر چه ایران بین المللی تر شود پاره ای رفتار ها و گفتارها دشوارتر می شود و کسانی که به آن سبک خو کرده اند از این ترک عادت در رنج اند.
در همین روزها مصاحبه هایی با مقامات پیشین هواپیمایی را شاهدیم که مدعی هستند قیمت بازار آزاد کمتر از صفر آن است یا می گویند نیاز به هواپیماهای ۱۰ ساله داریم نه نو و کسی نیست بپرسد این همه هنر و دانش را در زمانی که بر مسند کار بودید به کار نبستید و چرا به نصف قیمت نخریدید تا صنعت هواپیمایی را زیان ده و زمین گیر تحویل بعدی ها ندهید؟
درد اصلی اما چنان که گفته شد نه در ۷ موضوع بالا که در سه نکته دیگر شاید باشد:
اول: چون با برجام مخالف بودند و هستند فرزند برجام را نیز برنمی تابند. برجام را دوست ندارند برجام زاده را دوست داشته باشند؟!
دوم: هواپیما از پرواز نشان دارد. اقتدارگرایان اما ترجیح می دهند مردمان دنیا را نه از بالا و از فراز که تنها از « چشمی» های تنگی که آنان تعبیه می کنند ببینند. آیا چون ذات هواپیما با پرواز و وسعت دید و افق باز نسبت دارد کسانی که با افق های باز نسبتی ندارند طبعا پرواز را و وسیله پرواز را برنمی تابند؟!
سوم اما همان است که در سخن شاعر آمد: از هر چه جُستنی است نجویند غیر عیب!
بزرگترین آفت این گونه مخالفتها اما این است که در این هیاهوی سیاسی فارغ از منافع ملی، کارشناسانی که نکات اقتصادی و فنی قابل طرحی دارند نیز از بیم افکار عمومی و انتساب به این جماعت سکوت میکنند. دلواپسان انتقاد میکنند اما در واقع دریچههای انتقادهای کارشناسی شده را نیز بسته اند…