سهیلا جلودارزاده از محدود چهرههای اصلاحطلب است که صلاحیت وی برای حضور در دهمین دوره انتخابات مجلس تایید شده است. جلودارزاده که سابقه نمایندگی مجلس در دورههای پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی را نیز در کارنامه دارد درباره رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان عنوان میکند: «رد صلاحیتهای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس برای بنده دور از انتظار نبود و من پیشبینی چنین روزهایی را میکردم. این در حالی است که بزرگان جریان اصلاحات نیز چنین شرایطی را پیشبینی میکردند که ممکن است بسیاری از چهرههای مطرح اصلاحطلب فرصت حضور در انتخابات را نداشته باشند». در ادامه متن گفتوگوی سهیلا جلودارزاده مشاور بانوان وزارت صنعت و معدن و رئیس اتحادیه زنان کارگر را با «آرمان» را میخوانید:
ارزیابی شما از ردصلاحیت گروهی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟
جریان اصلاحات به عنوان جریانی که از پایگاه اجتماعی بالایی در بین اقشار مختلف جامعه برخوردار بوده همواره به دنبال خدمت به مردم و نمایندگی مطالبات آنها در پازل قدرت بوده است. بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب که در انتخابات مجلس دهم ثبت نام کرده بودند افرادی بودند که سر سفره انقلاب بزرگ شدهاند و در گذشته منشأ خدمات زیادی برای کشور و مردم بودهاند. تجربه تاریخی نشان داده که برخی از مواضع به صورت جریانی اتخاذ شده است. البته رد صلاحیت گروهی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس برای بنده دور از انتظار نبود و من پیشبینی چنین روزهایی را میکردم. این در حالی است که بزرگان جریان اصلاحات نیز چنین شرایطی را پیشبینی میکردند که ممکن است بسیاری از چهرههای مطرح اصلاحطلب فرصت حضور در انتخابات را نداشته باشند. بسیاری از افرادی که صلاحیتشان احراز نشده است در مجلس نهم حضور فعال داشتهاند. باید اجازه داد مردم سره را از ناسره جدا کنند و به افراد متعهد و دلسوز به جای افراد نالایق رأی بدهند. تجربه نشان داده هر زمان مردم با آزادی و با اختیار کامل رأی دادهاند بهترینها را انتخاب کردهاند.
در شرایط کنونی جریان اصلاحات باید چه استراتژیای را در دستور کار خود قرار بدهد؟
به نظر من کسانی که سیاست حذف رقیب را دنبال میکنند که البته دیگر کهنه و نخ نما شده است باید بیش از پیش فرمایشات رهبرمعظم انقلاب را سرلوحه کار خود قرار بدهند و اجازه ندهند فضای انتخابات به سمت تکقطبی شدن پیش برود. با این وجود جریان اصلاحات برای چنین وضعیتی پیشبینیهای لازم را انجام داده بود و به همین دلیل در شرایط کنونی تلاش میکند از لایههای دوم و سوم خود در انتخابات استفاده کند. یکی از دلایل اصلی ثبت نام گسترده اصلاحطلبان در انتخابات این بود که در صورتی که چهرههای اصلی جریان اصلاحات با موانع نهادهای نظارتی روبهرو شوند لایههای دوم و سوم این جریان بتوانند جای آنها را بگیرند. این مساله ممکن است غنای مجلس آینده را کاهش بدهد اما سبب خواهد شد جریان اصلاحات همچنان در صحنه تصمیمگیری کشور و به ویژه مجلس شورای اسلامی حضور فعال داشته باشد. به همین دلیل بنده توصیه میکنم اصلاحطلبان در شرایط کنونی صحنه را خالی نکنند.
بسته شدن لیست انتخاباتی اصلاحطلبان در شرایط کنونی به چه صورت خواهد بود؟
لیستهای انتخاباتی همواره دارای شرایط خاص خود بوده و شخصیتهای سیاسی باید این مساله را بپذیرند که در این زمینه محدودیتهایی وجود دارد. با این وجود شورای سیاستگذاری جریان اصلاحات شاخصهایی را برای این مساله در نظر گرفته و به نظر نمیرسد در این زمینه مشکل خاصی وجود داشته باشد.
به نظر شما ممکن است شرایطی به وجود بیاید که نیازمند کدخدامنشی بزرگان جریان اصلاحات باشد؟
به نظر من در شرایط کنونی همه شخصیتهای اصلاحطلب باید نوعی روحیه ایثار و فداکاری را در خود به وجود بیاورند و کدخدامنشانه به مسیر پیش رو بیندیشند. با این وجود رئیس دولت اصلاحات به دلیل کاریزمای خاصی که در این جریان دارد همواره نقطه اطمینان اصلاحطلبان بوده و اگر لازم باشد در شرایط کنونی نیز از تدبیر و عقلانیت خود استفاده خواهد کرد.
برنامه زنان جریان اصلاحات برای انتخابات آینده مجلس چیست؟ آیا برنامهریزی خاصی برای حضور پرقدرت زنان اصلاحطلب در مجلس دهم صورت گرفته است؟
من فکر میکنم زنان اصلاحطلب برای ورود به انتخابات مجلس امکانات محدودی دارند و کار سختی برای رقابتهای انتخاباتی پیش رو خواهند داشت. با این وجود جایگاه زنان اصلاحطلب در بین مردم جایگاه قابل قبولی است و زنان اصلاحطلب نیز همواره و در بزنگاههای سیاسی نشان دادهاند که تمام تلاش خود را برای نمایندگی مطالبات جامعه و به ویژه مطالبات زنان انجام خواهند داد. نمایندگان مجلس باید تلاش کنند الگوهای رفتاری و اخلاقی زنان جامعه را به سمت الگوهای داخلی معطوف کنند و تلاش کنند در زنان خودباوری و اعتماد به نفس به وجود بیاورند. در شرایط فعلی یکی از دغدغههای زنان حضور در لیستهای انتخاباتی اصلاحطلبان است. جریان اصلاحطلبی با استفاده از تجربیات گذشته خود در انتخابات گذشته به خوبی به این نکته آگاهی دارد که رمز موفقیت این جریان در انتخابات آینده وحدت و هماهنگی تمامی طیفهای اصلاحطلبی است. به همین دلیل تمام تلاش اصلاحطلبان این است که در تمامی استانهای کشور با یک لیست وارد کارزار انتخاباتی شوند. در صورت تحقق این مساله میتوان به پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و هموارتر شدن مسیر حرکت دولت تدبیر و امید امیدوار بود. به نظر من عملکرد نمایندگان زن در مجلس نهم متناسب با شرایط جهانی و مطالبات زنان جامعه نبوده است. رویکردی که زنان مجلس نهم از چهار سال گذشته در پیش گرفتهاند به هیچ عنوان رویکرد جدید و مدرنی نبوده و با مطالبات جدید زنان جامعه همخوانی نداشته است. برای پاسخگویی به مطالبات جدید زنان باید تحولات جهانی و بینالمللی را رصد کرد و بر مبنای آن تحلیل و تصمیمگیری کرد. نمیتوان در عصر ارتباطات و تکنولوژی از روشهای سنتی برای حل مشکلات زنان استفاده کرد. بسیاری از بانوان جامعه مشکلات خود را با ما درمیان میگذارند و ما متوجه میشویم به چه میزان مشکلات بانوان جامعه عمیق و سخت شده است. بنده برخی اوقات از فاصله بین نسلها و منفینگری که در دختران جامعه به وجود آمده نگران میشوم. مسئولان جامعه باید هرچه سریعتر برای مشکلات زنان و دختران جامعه راهحل مناسب پیدا کنند. در شرایط کنونی درک وضعیت زنان جامعه بسیار دشوار شده و کمتر شخص یا سازمانی به صورت علمی درباره مشکلات زنان در جامعه نظرسنجی انجام میدهد. مسائل زنان با تغافل و بیتوجهی حل نمیشود. به همین دلیل نمایندگان زن باید در مجلس حضور داشته باشند و بر فضای مجلس و تصمیمگیری کلان کشور تاثیرگذار باشند. به نظر من در تمام کمیسیونهای مجلس حداقل باید دو نماینده زن وجود داشته باشد تا بتوانند در مسائل مهم کشور حضور موثر داشته باشند.
شما توقع دارید چه تعداد از زنان در لیست انتخاباتی اصلاحطلبان حضور داشته باشند؟
به نظر من۳۰درصد لیست اصلاحطلبان باید از زنان تشکیل شود که در تهران در حدود ۹ کاندید خواهد بود. به نظر من حضور پررنگ زنان در لیستهای انتخاباتی الزامی است.
اگر زنان به تعداد کافی وارد مجلس آینده شدند کدام یک از مطالبات مهم بانوان جامعه را پیگیری خواهند کرد؟
مشکلات زنان جامعه ما ریشه در نوع تفکر اجتماعی و حتی سیاسی جامعه دارد. بسیاری از موانع فعالیت زنان در عرصه اجتماعی به برداشت غلط و قرائت سلیقهای از سنتهای گذشته مربوط میشود. افزایش آمار دختران تحصیلکرده عامل مهمی در مشارکت مدنی زنان جامعه به شمار میرود اما همه مسائل در اختیار زنان نیست و ریشه در جای دیگری دارد. متاسفانه در برخی مقاطع برای سرپوش گذاشتن بر برخی نابسامانیها مساله زنان به ابزاری در پیشبرد اهداف برخی سیاستمداران تبدیل میشوند. بسیاری از فسادهای اقتصادی تاثیر مستقیم بر میزان بیکاری در جامعه دارد. بیکاری نیز عامل بسیاری از فسادهای اجتماعی و اخلاقی دیگر است. در نتیجه عامل بسیاری از فسادهای اخلاقی و اجتماعی فسادهای اقتصادی است. به همین دلیل مفسدان اقتصادی باید به اشد مجازات تنبیه شوند تا جلوی بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی گرفته شود. استفاده ابزاری از زنان در اغلب جوامع به شکلهای مختلف وجود دارد. در ایران این مساله در مقاطع انتخاباتی اتفاق میافتد. اغلب کاندیدها در دوران رقابتهای انتخابی از شعارهایی استفاده میکنند که مورد درخواست زنان است. هدف این عده نیز بسیج کردن زنان و در نهایت اخذ آرای آنان به سود خود است. این در حالی است که پس از پایان رقابتهای انتخاباتی مساله زنان به فراموشی سپرده میشود و زنان جامعه برای تحقق کوچکترین مطالبات خود نیز با موانع متعددی روبهرو میشوند و مورد حمایت کمتر مسئولی قرار میگیرند. در شرایط فعلی مهمترین مطالبه زنان جامعه اشتغال است. با افزایش تحصیلکردگان دختر در جامعه وضعیت اشتغال زنان به هیچ عنوان رضایتبخش نیست و زنان در مشاغلی به کار گرفته میشوند که هیچ سنخیتی با تخصص آنها ندارد. مطالبه دیگر زنان حق آزادی و برابری در جایگاه اجتماعی و امکان فعالیت خلاقانه و آزادانه در زمینههای مختلف است. این مساله یک مطالبه تاریخی است که در برخی از دولتها جدی گرفته میشود و برخی از دولتها توجه چندانی به آن نمیکنند. مسئولان دولتی باید برای ارتقای جایگاه زنان در عرصههای گوناگون برنامههای علمی و آیندهنگرانه داشته باشند. در شرایط کنونی بسیاری از زنان جامعه به دلیل برخی قوانین دست و پاگیر و سلیقهای نمیتوانند تواناییهای خود را بروز بدهند. عدم امکان بروز تواناییها فشار مضاعفی به زنان جامعه وارد میکند و آثار خود را در محیط خانواده و تربیت فرزندان نشان میدهد. مساله مهم دیگر اینکه بسیاری از مشکلات زنان به دلیل ساختار جامعه ایرانی در لایههای زیرین جامعه پنهان شده است و به دلایل تاریخی و فرهنگی اجازه بروز پیدا نمیکند. بهترین محل برای بروز این مشکلات نیز نهادهای زنمحور با رویکرد آسیبشناسانه است. در نتیجه دولت و مجلس باید نهادهای زنمحور را تقویت کند و آنها را افزایش بدهد.
چه اتفاقی در فضای سیاسی کشور رخ داده که اعتدالگرایان نقش محوری در فضای انتخاباتی پیدا کردهاند و مرزبندیهای سیاسی تا حدود زیادی کمرنگ شده است؟آیا افراط و تفریط دولتهای گذشته و به ویژه دولت محمود احمدینژاد ما را به این نقطه رسانده است یا اینکه گفتمان اعتدالی که آقای روحانی منادی آن بوده است محقق شده و جریانهای سیاسی تلاش میکنند مسیر ایشان را ادامه بدهند؟
مردم ایران همواره نشان دادهاند از افراط و تفریط بیزارند و تعادل و عقلانیت را میپسندند. مردم ایران به همان اندازه که به «اعتدال» علاقهمند هستند خواستار «اصلاح» و «اصلاحگری» نیز هستند. جریان اصلاحات نیز همواره تلاش کرده با گفتمانسازی و تاکید بر خرد جمعی، شرایط را برای اصلاحگری در جامعه مهیا کند. جامعه ما در شرایط کنونی بیش از هر چیز به همکاری، تعامل و خرد جمعی نیاز دارد. در شرایط کنونی بحران بیکاری، اشتغال، ازدواج جوانان و فساد اقتصادی، آسیبهای جدی به خانوادههای ایرانی وارد کرده و تصمیمگیری را برای مسئولان سخت کرده است. در نتیجه در شرایط کنونی تخریب و جوسازی سیاسی علیه رقیب نوعی حرکت در خلاف جهت منافع ملی تلقی خواهد شد. همه جریانهای سیاسی باید اعتدال و عقلانیت را سرلوحه کار خود قرار بدهند و با همکاری و تشریک مساعی مشکلات مردم را برطرف کنند. در دولت گذشته عدهای با خودسری و بدون داشتن علم و آگاهی کافی کشور را جولانگاه تندروی خود پنداشتند و سبب مشکلات بزرگ داخلی و خارجی برای مردم شدند. تندروها به اندازهای بر مواضع غیراصولی خود پافشاری کردند که تحریمهای بزرگی علیه ایران شکل گرفت و مشکلات مردم روزبهروز بیشتر شد.
مرز بین جریان اصلاحات و جریان اعتدالگرا کجاست؟
اصلاحات دارای یک گفتمان و پیشینه تاریخی است؛ در حالی که اعتدال یک روش و مشی سیاسی است که در مقطع کنونی در جامعه مورد استفاده قرار میگیرد. مشی و روش اعتدالی در گفتمان اصلاحات مستتر است و این دو جدا از هم نیستند. اصلاحطلبان همواره با مشی اعتدالی با مسائل برخورد کردهاند و هیچگاه از دایره عقلانیت و منطق فاصله نگرفتهاند. مسیر حرکت جریان اصلاحات همواره از شاهراه اعتدال و عقلانیت بوده و این جریان مسیر دیگری را برای خود هدفگذاری نکرده است. اصلاحات یک تفکر و ایده است اما زمانی که بروز عملی و عینی پیدا میکند به اصلاحگری تبدیل می شود و به ساماندهی امور میپردازد. در مقطع کنونی نیز جامعه نیازمند تبدیل شدن تفکر اصلاحطلبی به اصلاحگری و تدبیر است.
اگر اعتدالگرایان نیز مانند اصلاحطلبان لیست مستقل انتخاباتی ارائه کنند سبب چنددستگی در فضای انتخابات نخواهد شد؟
اصلاحطلبان همواره به دنبال تکثر در فضای سیاسی بودهاند و حضور مستقل جریان اعتدالگرا نمیتواند باعث خلل در رویکرد انتخاباتی اصلاحطلبان شود. با این وجود به دلیل اهمیت بسیار بالای مجلس دهم اگر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان به یک لیست مشترک دست پیدا کنند شانس موفقیت هر دو جریان بیشتر خواهد شد. در شرایط کنونی فضای سیاسی کشور نیازمند ایثار و فداکاری است. جریانهای سیاسی باید ایثار و فداکاری آقای عارف در انتخابات ریاستجمهوری را سرلوحه کار خود قرار بدهند و با خرد جمعی و تشریک مساعی در انتخابات حضور پیدا کنند. افراط و تفریطهای گذشته سبب شده که در شرایط کنونی جریانهای سیاسی و تصمیمگیرندگان جامعه فرصت هیچگونه اشتباه و آزمون و خطا نداشته باشند.
علی لاریجانی به صراحت عنوان کرد که به صورت مستقل در انتخابات شرکت کرده است. «نه» بزرگ وی به ائتلاف اصولگرایان چه پیامدهایی برای وی و همچنین اصولگرایان به همراه خواهد داشت؟
علی لاریجانی از جمله چهرههای اصولگرایی است که به خوبی طعم تلخ تندروی را چشیده است. به همین دلیل از جمله پیشگامان این جریان بوده که مسیر خود را تغییر داده و خط خود را از تندروها جدا کرده است. به نظر من این از اتفاقات مثبت و مبارکی است که در فضای سیاسی کشور رخ داده و بقیه چهرههای اصولگرا نیز باید به تبعیت از آقای لاریجانی خط خود را از تندروها جدا کنند و رویکرد عقلانی و منطقی در پیش بگیرند تا در نهایت منافع ملی حفظ شده و مشکلات مردم کمتر شود. بنده امیدوارم بقیه چهرههای معتدل اصولگرایی نیز خود را از مخمصه تندروها نجات دهند و با یک رویکرد عقلانی در فضای انتخابات حاضر شوند.
نظر شما درباره حضور آقای عارف در انتخابات مجلس شورای اسلامی چیست؟آیا ایشان به کانون اجماع اصلاحطلبان تبدیل خواهند شد؟
حضور آقای عارف در انتخابات را باید در چارچوب گفتمان اصلاحات تحلیل کرد. پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری جریان اصلاحات به یک بالندگی و بلوغ فکری و جریانی رسیده است. به همین دلیل در طول دو سال گذشته در اندیشه تدوین استراتژی مناسب و عقلانی برای آینده کشور بود. اصلاحطلبان به دلیل اهمیت انتخابات مجلس و خبرگان تلاش کردند با تمام قوا و با برنامهریزی مناسب وارد رقابتهای انتخاباتی شوند. آقای عارف نیز که یکی از چهرههای تاثیرگذار جریان اصلاحات است با توجه به مقتضیات زمان تلاش کرد همراه با دیگر چهرههای اصلاحطلب در انتخابات مجلس ثبتنام کند. سابقه آقای عارف در عرصههای مختلف و همچنین محبوبیت زیادی که پس از کنارهگیری در انتخابات ریاستجمهوری در بین مردم پیدا کردند سبب شده که ایشان به نقطه اجماع اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس تبدیل شوند. در نتیجه حضور ایشان در مجلس آینده اتفاق خوشایند و مبارکی خواهد بود و باید این حضور را به فال نیک گرفت.
موفقیت دولت آقای روحانی در مساله برجام چه تاثیری بر فضای انتخابات مجلس به سود اصلاحطلبان به عنوان جریان حامی آقای روحانی خواهد گذاشت؟
اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری سال۹۲ با تصمیمی مسئولانه و مدبرانه از آقای روحانی حمایت کردند. این وضعیت در شرایط کنونی نیز وجود دارد و اصلاحطلبان تا زمانی که آقای روحانی برای برطرف کردن مشکلات داخلی و خارجی تلاش کند از ایشان حمایت خواهند کرد. اصلاحطلبان و آقای روحانی باید با عملکرد مثبت و دوراندیشانه خود از بازگشت کشور به وضعیت گذشته جلوگیری کنند. اصلاحطلبان یک اتحاد و ائتلاف نانوشته با دولت تدبیر و امید برای حل مشکلات مردم داشتهاند و تا زمانی که این هدف وجود داشته باشد این اتحاد و ائتلاف باقی خواهد ماند. اصلاحطلبان هیچگاه از دولت آقای روحانی سهمخواهی نکردند و برای انتخابات مجلس نیز هیچ توقع اضافی از آقای روحانی نخواهند داشت. در نتیجه اصلاحطلبان هیچ بده وبستان انتخاباتی با دولت آقای روحانی نخواهند داشت. به نظر من پرونده سال۹۲با انتخابات سال۹۴ تکمیل خواهد شد. اگر اصلاحطلبان عجله و طمع کنند و از آقای روحانی مطالبات بیجا و غیرممکن داشته باشند آسیب زیادی به همه و از جمله آینده جریان اصلاحات خواهد رسید. در شرایط کنونی اصلاحطلبان به یک انسجام نهایی رسیدهاند که امیدواریم این انسجام تا آخرین روز انتخابات باقی بماند. بیشک محور نگاه اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات مجلس دهم همکاری، گذشت، فداکاری و در نظر گرفتن منافع ملی است. در شرایط کنونی یک هدف و احساس مسئولیت مشترک در میان اصلاحطلبان به وجود آمده است. امروز دامنه برنامهریزی جریان اصلاحات بسیار گسترده است. انتخابات ۹۲ تجربه خوبی برای اصلاحطلبان بود که منافع ملی بر منافع جناحی و منافع جناحی بر منافع فردی ترجیح داده شد تا با رسیدن به وحدت یک سخن مشترک در میان اصلاحطلبان گفته شود. متاسفانه برخی جریانهای سیاسی تلاش میکنند انسجام اصلاحطلبان را با مشکل مواجه کنند تا با این روش خودشان پیروز قطعی انتخابات باشند. پراکندگیای که در میان اصولگرایان وجود دارد امکان انسجام آنها را به حداقل رسانده است، به همین دلیل در تلاشند تا برای رقبای خود چنین شرایطی را به وجود بیاورند. با این وجود ارزیابی بنده این است که انسجام درونی اصلاحطلبان در سالهای اخیر تقویت شده است.