سیّد عبدالجواد موسوی در یادداشتی در خبرآنلاین که سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز آن را بازنشر کرده است، نوشت: همه گروه ها و جناح های سیاسی حمله به سفارت خانه و کنسولگری عربستان را محکوم می کنند. سخن از دستگیری عده ای از آن ها هم در میان است. حتی برخی از آدم های مهم حمله کنندگان را شیعه انگلیسی خواندند و عده ای هم صراحتا این گروه خشن را مصداق نفوذ دانستند.
با این همه من مطمئنم این گروه خودسر و خشن حالاحالاها ماموریتشان ادامه دارد و بازیِ به آهو می گویند بدو و به تازی می گویند بگیر به این زودی ها به پایان نمی رسد. علت هم دارد. اگر حقیقتا این نیروها خودسر بودند مقابله با آن ها کار دشواری نبود. اندک اراده ای کافی بود تا نیروهای امنیتی کار این نیروهای به اصطلاح خودسر را برای همیشه یکسره کنند. در توانمندی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی کم تر کسی شک دارد. آن ها که می توانند یکی از مزدوران تروریست را در آسمان دستگیر کنند و در اندک زمانی همه اعوان و انصارش را به دیار باقی بفرستند زبده تر از این حرف ها هستند که در مقابل مشتی نیروی به اصطلاح خودسر که همه حیثیت دیپلماتیک و اقتدار یک کشور را به بازی گرفته اند کم بیاورند. اما مشکل این جاست که این نیروهای خودسر گیاه خودرو نیستند. منظورم این نیست که از کسی و یا جایی خط و فرمان می گیرند. که البته ای کاش می گرفتند که در آن صورت مهار آن ها کار چندان دشواری نبود. می شد به جای سخن گفتن با خودسرها با همان بزرگ ترشان حرف زد و موقعیت خطیر مملکت را به او گوشزد کرد و قال قضیه را کند اما مشکل ریشه ای تر از این حرف هاست.
مشکل این جاست که کسانی در لباس معلم اخلاق و دین و انقلابی گری اعمال خودسرانه این دوستان را رنگی از قداست می بخشند. حرف های کلی و مبهم نمی زنم. گفت و گوی آقا تهرانی را بخوانید تا متوجه منظورم بشوید. ایشان که مدعی شاگردی و به نوعی مریدی آیت الله مصباح یزدی هستند در دولت آقای احمدی نژاد معلم اخلاق هیئت دولت بودند. یعنی اعضای دولت آقای احمد نژاد و همین طور شخص آقای احمدی نژاد در محضر ایشان درس اخلاق می آموختند. جناب آقا تهرانی در گفت و گویی به طور مفصل به جزئیات رابطه خود و آقای احمد نژاد پرداخته است. خاطراتی که می تواند مارا با گوشه های جالبی از تاریخ هشت ساله معجزه هزاره سوم آشنا سازد. در ضمنِ این خاطرات جناب آقا تهرانی جمله ای گفته اند که مرا به نتایج چند سطر پیش رساند. ایشان در توضیح این نکته که اصولا با کارهای خشن میانه ای ندارند و حمله به آقای لاریجانی در قم به هیچ وجه ربطی به ایشان و دوستان ایشان نداشته می گوید: «در صحبتی که درباره آقای هاشمی رفسنجانی کردم گفتم اگر بنابود امر به معروف و نهی از منکر فیزیکی بکنیم باور کن خاتمی و تو را می زدیم تکه پاره می کردیم.» فکر نمی کنم این جمله نیاز به شرح و تفسیر داشته باشد. کاملا واضح و روشن است که جناب آقا تهرانی چه می گوید و با که می گوید. مشکل خاصی هم نیست. به هرحال این هم شکلی از سیاست ورزی در مملکت ماست منتهی مشکل این جاست که این حرف را معلم اخلاق می زند که از قضا لباس عالمان دین را به تن دارد. و مادام که چنین است نمی توان از نوجوانی که تاریخ انقلاب را از صدا و سیما فراگرفته و امر به معروف و نهی از منکر را از چنین معلمی انتظار داشت در سفارت را نشکند و دهان به دشنام نگشاید و دلسوزان و بزرگان مملکت را به سخره نگیرد.