ممکن است برخی از عوامل نفوذی دشمن بیایند و در جمعیتی بیافتند، برسند به یک سفارتخانه ای از دیوار بروند بالا یک وسیلهی آتشی بیاندازند یا جایی را بشکنند ، خراب کنند، بدانید این کار قطعا بد است و جرم است و به ضرر و اگر کسی آگاهانه این کار را بکند این خیانت است.
چهار سال پس از حمله مذمت شده به سفارت انگلیس در تهران در آذر ۱۳۹۰، این بار در جریان اعتراضات مردمی به جنایت دولت عربستان سعودی در اعدام شیخ نمر باقر النمر، کنسولگری و سفارت عربستان سعودی در مشهد مقدس و تهران مورد حمله عدهای گروهی قرار گرفته است که صرف نظر از انگیزه و پشت پرده اقدام آنها، در اشتباه و خسارتبار بودن عملشان تردیدی وجود ندارد.
باور این که دولت سعودی بدون پیشبینی چنین اشتباهاتی دست به اقدام دهشتناک خود در اعدام شیخ نمر زده باشد سخت است. نظام قضایی شبه داعشی عربستان از یک سال پیش حکم اعدام شیخ را صادر کرده بود و حتی با در نظر گرفتن روند اعتراضات داخلی و خارجی به این حکم ظالمانه، حکام سعودی ماهها فرصت داشتند، حکم صادره در نوامبر ۲۰۱۴ را اجرایی کنند.
چه اتفاقی افتاده است که همزمان با شکست برنامههای عربستان در عراق و سوریه، بلافاصله پس از سفر اردوغان به عربستان و همزمان با شکستن آتشبس در سوریه از سوی نیروهای سعودی حکم قتل شیخ نمر اجرایی میشود؟
اولین پاسخ کارشناسان حتی غربی به پرسش درباره چرایی اجرای حکم اعدام شیخ، تلاش عربستان برای شعلهور کردن آتش درگیریهای مذهبی در منطقه بود.
قدری تامل به واقعیتهای منطقه و تلاش برای ایجاد جبههای بینالمللی برای محکومیت و حسابکشی از دولت سعودی، در نتیجه اقداماتی جاهلانه و یا خائنانه در تهران و مشهد، اکنون جای خود را به سخن گفتن درباره ناامنی دیپلماتیک در ایران داده است.
کمتر از دو روز بعد از شهادت شیخ نمر، حالا برای دومین بار در پنج سال اخیر، به جای توجه به مساله اصلی یعنی اقدام حکام سعودی باید وقت ایرانیها از رئیسجمهور گرفته تا رسانهها صرف آموزش چرایی اشتباه و یا حتی خائنانه بودن حمله به سفارتخانههای خارجی در تهران شود.
تحلیل موضوع پیچیدهتر از توجه صرف به حوادث دو روز اخیر است. جالب این است که صرف نظر از هر دلیل دیگری برای اشتباه بودن تعرض به سفارتخانهای که در سایه حمایت و مسئولیتپذیری جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، منطقی اجرایی و حکمی شرعی نیز از ضرورت توجه به امنیت سفارتخانههای خارجی در تهران پشتیبانی میکند.
سخنان رهبر انقلاب در مذمت ورود عدهای از دانشجویان به سفارت بریتانیا در تهران در آذر ۱۳۹۰، اولین باری نیست که ایشان مواضعشان را در این باره بیان کردهاند.
مقام معظم رهبری در ۲۸ بهمن ۱۳۶۷ یعنی در دورهای که رئیس جمهوری اسلامی ایران را بر عهده داشتند و در اولین جمعه، پس از اعلام حکم امام خمینی(ره) مبنی بر ارتداد سلمان رشدی در سه شنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۶۷ در اوج احساسات و غیرت دینی مردمی که از هتک حرمت نبی اکرم از سوی نویسندهای مرتد در جوش و خروش بودند، با صریحترین و قاطعترین کلمات، نزدیک شدن به سفارتخانهها و بالا رفتن از دیوار آنها را رد کردهاند.
در گزارش خطبه نماز جمعه آن روز امده است: « البته من یک نکته ای را عرض کنم من شنیدم که بعضی ها رفتند سراغ بعضی از سفارتخانه ها. من الآن دارم به شما ابلاغ می کنم، به عنوان مسئول دولتی و به عنوان امام جمعه و یک روحانی؛ به سفارتخانه ها نزدیک نشوید. این را بدانید که اگر شما از سیاست انگلیس یا سیاست آمریکا یا هر کس دیگری بدتان می آید راهش این نیست که یک عده ای بروند بی مهار از دیوار سفارتخانه بالا و به سفارتخانه ها نزدیک بشوند، بنده دارم پیش شماها شهادت می دهم که این قطعاً و قطعاً به ضرر اسلام و مسلمین و به ضرر جمهوری اسلامی است. حالا مردم راهپیمایی می کنند، راه می روند، احساسات به خرج می دهند. احساسات صادقانه و درست و منطبق با منطق، در این هیچ شکی نیست. ممکنه تو خیابونها بروند و به هر سیاستی هر چه نظرشان هست بگویند، اما به سفارتخانه ها نباید نزدیک بشوند، اینکه ممکن است دشمن خودش این کار را بکند. ممکن است برخی از عوامل نفوذی دشمن بیایند و در جمعیتی بیافتند، برسند به یک سفارتخانه ای از دیوار بروند بالا یک وسیلهی آتشی بیاندازند یا جایی را بشکنند ، خراب کنند، بدانید این کار قطعا بد است و جرم است و به ضرر و اگر کسی آگاهانه این کار را بکند این خیانت است.»
۲۷ سال بعد از این بیانات و با توجه به فقط ۴۹ ماه فاصله میان تعرض به سفارت بریتانیا تا تعرض به سفارت عربستان در تهران، اکنون مقامات سیاسی و انتظامی در تهران باید این سوال را از خود بپرسند که چرا در نزد عدهای معدود، تعرض به یک سفارتخانه خارجی تا به این حد به کاری پیش پا افتاده تبدیل شده است؟