نویسنده این قلم همواره کوشیده است درمقاطع حساس هشدارهای لازم را به دولتهای مختلف بدهد. اگر در یک سال آینده و تا نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری۹۶ تغییر و تحول عمدهای دراقتصاد به وجود نیاید باید شاهد حضور احمدینژاد ثانی باشیم. چندان امیدی وجود ندارد که مجلس دهم بتواند دربعد اقتصادی موفقیتی برای کشور به وجود آورد ودشواریهای اقتصادی ما به گونهای است که آبی از استخر مجلس دهم گرم نخواهد شد. بنابراین بعد از خداوند باید چشم و امید به دولت روحانی داشت اما دولت روحانی نیز با کوهی از مشکلات دست به گریبان است. برخلاف تصور بسیاری نه مجلس میتواند چندان اقتصاد ایران را نجات دهد و نه دولت فعلی و نه هیچ رکن دیگری توان خارج کردن اقتصاد ایران از رکود را دارد. اقتصاد ایران یک اقتصاد ناکارآمد دولتی است و مادامی که اقتصاد، دولتی باقی بماند تنها تحولی که در آن صورت میگیرد فساد بیشتر است. روحانی در شرایط فعلی نمیتواند ساختار اقتصادی ایران را از حالت دولتی خارج کرده و آن را تبدیل به اقتصاد آزادی کند که نتایج خود را در ترکیه، برزیل و هند نشان داده است. علت نگرانی، باقی ماندن اقتصاد در حالت دولتی نیست بلکه علت این نگرانی آن است که نزدیک به دوسال قبل که روحانی رئیسجمهور شد کارشناسان اقتصادی تخمین زدند ایران حدود شش میلیون بیکار دارد اگر ظرف دوسال گذشته این شش میلیون بیکار افزایش پیدا نکرده باشد، کاهش هم پیدا نکرده است. این حجم بیکار از جمعیت ایران، رکود بیسابقه که اقتصاد ایران را چون یک اختاپوس در خود فرو برده است و نفتی که به حدود ۳۰ دلار در بشکه کاهش قیمت داشته، نشان میدهد که اقتصاد ایران در شرایط اضطراری است حتی اگر تحریمها لغو شود و اندوختههای بلوکهشده ایران وارد اقتصاد شود ولی در بهترین حالت این اندوختهها تنها یک مُسکن است و نمیتوانند اقتصاد ایران را به یک اقتصاد شکوفا تبدیل کنند لذا مشکلات ادامه پیدا خواهد کرد و بعید است که روحانی در یک سال و اندی آینده بتواند اقتصاد ایران را از حالت دولتی خارج کند لذا مشکلات اقتصادی همچنان ادامه خواهد یافت. مگر اینکه معجزهای شود و قیمت نفت افزایش یابد که به نظر نمیرسد در دو سال آینده تحولی در قیمت نفت حاصل شود البته اگر دولت احمدینژاد بر سرکار بود اسکناس بدون پشتوانه چاپ میکرد و چندان برایش مهم نبود که در آینده وضع اقتصادی چه خواهد شد اما دکتر طیبنیا و سایر کسانی که فرمان اقتصادی دولت یازدهم را در دست دارند اجازه نمیدهند که اسکناس بدون پشتوانه توسط دولت چاپ شود. خصوصا آقای طیبنیا دقت زیادی دارد که انضباط مالی حکمفرما شود. فرمول طیبنیا فرمولی اقتصادی – کارشناسی است که در بلندمدت جواب میدهد اما در ایران کمتر کسی به دنبال راهحل بلندمدت است. همه همچون احمدینژاد دنبال راهحلهای کوتاهمدت هستند. مردم به دنبال این هستند که احساس کنند وضع مالی خوبی دارند و این که در بلندمدت اقتصاد چه میشود چندان اهمیتی ندارد. در چنین شرایطی آقای روحانی تنها یک راه دارد که به تلویزیون برود و واقعیتها را با مردم بازگو کند. بهتر است روحانی به مردم بگوید در هشت ماه گذشته از ۳۷هزار میلیارد تومانی که میزان بودجه عمرانی کشور بود نتوانستهایم بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان تامین کنیم این در صورتی است که ماهانه حدود چهار هزار میلیارد تومان برای یارانه میپردازیم یعنی دو ماه پرداخت یارانه برابر با دو ماه بودجه عمرانی کشور است! چنین مواردی واقعیتهای هولناک اقتصاد ایران است و روحانی باید این موارد را با مردم در میان بگذارد. رئیسجمهور باید اعلام کند که با پرداخت یارانه نمیتوان به صورت جدی به فکر حل مشکل چند میلیون بیکار بود. وی باید به مردم بگوید با نفت ۳۰ دلاری و با پرداخت یارانه چهارهزار میلیاردی در ماه نمیتوان به فکر خروج از رکود بود. روحانی با باید به صراحت و بیپرده با مردم سخن بگوید یا شاهد به قدرت رسیدن احمدینژاد ثانی باشیم.