اگر این جماعت همچنان بر ادعای خود استوارند و مدعی اند چنین وصیتی عین صواب است و بنا به مصلحت و مقتضیات خودساخته، آن را از نظر ملت، من جمله محققان و پژوهشگران و البته بزرگان نظام و بیت امام (ره) و موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) پنهان کرده اند تا در وقت مقتضی، این سند تکاندهنده، نادیده و ناشنیده را رو کنند، مرد است و حرفش! مردانه و مستند، قدمی فراپیش نهند و این بخش از وصیت رهبر کبیر انقلاب را منتشر کنند تا سید حسن نیز، به وصیت مذکور عمل کند! ورنه سکوت پیشه کنند و یا اگر اندک فتوت و جوانمردی در «ته دیگِ شخصیتی» آنان مانده ، بر اشتباه بزرگ خویش صحه بگذارند و از بیت امام (ره) ، رهبر معظم انقلاب و ملت ایران، تقاضای بخشش کنند.
مصطفی فقیهی در هفته نامه «طلوع صبح» نوشت:
اول: هر چه به زمان برگزاری انتخابات حساس اسفندماه نزدیک می شویم، التهاب ناشی از رقابت های حزبی و گروهی بیشتر زبانه می کشد. در این میان، زیان مطالبات فزاینده و تنش های فرساینده، بر احدی از عقلای قوم و آنها که غم ملت و دیانت مردم را دارند، پوشیده نیست. کوشش برای دستیابی به قدرت سیاسی هرگز کار نکوهیده و ناشایستی نیست، به شرط آن که خیر و صلاح ملت و نظام را به عنوان هدف در پیشانی داشته باشد و برنامه واضح و روشنی را برای گره گشایی از مشکلات درهم پیچیده مردم به همراه داشته باشد و راه کسب اقتدار سیاسی و ابزار و وسایل آن نیز مشروع و اخلاقی باشد. بنابراین روا نیست، مطالبات نفسانی خود را به حساب مردم بگذاریم و بدون سنجش گری در مطالبات و خیرخواهی صادقانه برای ملت، مردم را تنها ابزار کسب قدرت به حساب آوریم؛ از ناراحتی ها و مشکلات مردم با شعارهای آرمانی و مطلوب، استفاده ابزاری کنیم و هر رطب و یا بسی را به مردم و خواست عمومی مربوط کنیم، یا آن که از چهره های موجه و محبوب مردمی سوء استفاده کنیم، یا به جای تبلیغ از حزب و کاندیداهای خود به تخریب رقیب بپردازیم و با گستردن دروغ، بساط شایعه پهن کنیم و موجب وهن و هتک حیثیت افراد و بزرگان شویم.
دوم: چند صباحیست که پاره ای خام دستان خامه به دست، به بهانه و در جامه ارزشمداری، به جان بزرگان و شخصیت های مورد احترام کشور، مردم و نظام افتاده اند و با چنان کوته آستینی، چنین دراز دستی می کنند و گذشته سیاسی نظام جمهوری اسلامی و کارکرد و آرمانهای امام انقلاب اسلامی را تیره و تار وامی نمایند. اما پس از ورود آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیل هجمه ها به سویش، این افسون و افسانه با اعلام کاندیداتوری رسمی آیت الله سید حسن خمینی به عنوان یادگار امام (ره) و یکی از شخصیت های تأثیر گذار نظام، رنگ و روی بیشتری یافت و اراده حذف و تلاش برای نیامدن او، نقدهای تخریبگرانه ای را از پیشینه بیت امام (ره) با ارائه وصیتی موهوم موجب شد؛ صد البته این اول راه است و در ایام پیشرو، تندخویی ها و شکستن حریم ها و بدعت در تاختن ها، بیش از امروز ، «تیتر» خواهد شد.
سوم: این جماعت مدعی ارزشمداری ، بی آنکه صبغه ی «اصولگرایی نابِ بر آمده از اندیشه ی امام و رهبری» را در منش و روش سید حسن و بیت امام (ره) بنگرند، از همان ابتدا با سرهم کردن جعلیات و تحریف واقعیات تاریخی، سعی در ممانعت از حضور وی در عرصه انتخابات داشتند و اینک، تنها چند روز پس از مسجل شدن کاندیداتوری «سید حسن» ، آواز کوبش ها بر طبل های حلبی، نیرومندتر و گوش خراش تر به گوش می رسد. آنان در تازه ترین سناریوی خود – که البته هر از چند گاهی بر آن می دمند – مدعی وصیتی متفاوت و ناشنیده از امام (ره) هستند که بزرگان و شاگردان امام (ره) را به حیرت واداشته است ؛ می گویند «امام (ره) بر عدم ورود و دخالت فرزندان خود و خانواده ی خود، در عرصه سیاست و فضای اجرایی تاکید داشتند»!!
این وصیت مجعولِ دستپختِ امپراطوریِ رسانه ای، اینک، آنچنان «مشهور» و «باور پذیر» شده که برخی، چنین ادعای کذبی را جزئی از وصیت امام (ره) می پندارند! با این اوصاف، اگر بگذریم از اشتباهِ احتمالاً سهویِ این جماعت، در جا به جایی گزاره ی مشهور «عدم دخالت در سیاست» – که بیان مشهور امام (ره) در مورد نظامیان است – چند نکته گفتنیست:
الف) حجت الاسلام والمسلمین مرحوم حاج احمد خمینی فرزند حضرت امام (ره) و پدر حاج سید حسن، پس از درگذشت امام (ره) و در انتخابات خبرگان دوم، از تهران کاندیدا و موفق شد با رای بالایی نفر دوم شده و به مجلس خبرگان راه یابد. این سئوال خطاب به جاعلان وصیت امام (ره) مطرح است که آیا معتقدند، حاج احمد آقا تنها چند ماه پس از درگذشت امام (ره) ، وصیت ایشان را بر طاقچه نهاده و راهی مجلس خبرگان شدند؟! اگر چنین بوده ، چرا آن ایام کسی از ادعای پوچ و وصیت ساختگی «عدم دخالت فرزندان امام در سیاست»، سخنی نگفت؟! این تاخیر ۲۴ ساله برای چیست؟! و چه شده یکباره، یاد این وصیت!! افتاده اند؟!
ب) رهبر معظم انقلاب نیز در ایام پس از رحلت امام (ره)، حاج احمد آقا را به عضویت در سه شورای حساس و مهم مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب کردند ؛ باز سئوال این است که آیا حضراتِ جاعل، مدعیِ عدمِ اطلاعِ رهبر معظم انقلاب از وصیتِ حضرت امام (ره) هستند که چنین دروغ تاریخی را مطرح کرده اند؟ آیا اینان معتقدند رهبر معظم انقلاب، با اطلاع از وصیت امام (ره)، چنین احکام بلندپایه و موثری را برای حاج احمد آقا صادر فرمودند؟! این دروع شاخدار، توهین به نظام و رهبری محسوب نمی شود؟!
ج) نکته ی مهمتر اما، تهور و بی پروایی غیرعادی این جماعت در دستبردن در وصیت رهبر کبیر انقلاب است ؛ اینان با چه پشتوانه ای دست بر وصیتی برده اند که واژه به واژه ی آن، به جز انکه در همه کتابخوانه های کوچگ و بزرگ موجود است، در اذهان ملت ایران نقش بسته است؟! جماعتی که به این سادگی و آسانی، دست در جملات یکی از حیاتی ترین و مهمترین اسناد جمهوری اسلامی ایران می برند، چه اقداماتی متهورانه دیگری از آنان برخواهد آمد؟! اگر تاریخ به دست اینان نگاشته شود ، قرار است «امروز» را چگونه برای «آیندگان» تصویر کنند؟! به خدا پناه می بریم!
البته آیت الله سید حسن خمینی نیز، خود یکبار تلویحاً نسبت به پخش چنین شایعه ی کذبی واکنش نشان داد و چنین گفت: امام به ابوی ما وصیت کردند که «نمی گویم در جمهوری اسلامی کاری را قبول نکن، اگر لازم شد همه کار بکن و هر مسئولیتی را قبول کن؛ اما اگر دیگران هستند بگذار آنها انجام دهند». بنابراین، اگر روزی لازم شد که من کاری را انجام دهم در اینجا شانه خالی کردن کار غلطی است، زیرا مصلحت سنجی شخصى و عافیت طلبی با اندیشه امام و آرمانهای ما سازگار نیست
د) حال اما سخن در این است، اگر این جماعت همچنان بر ادعای خود استوارند و مدعی اند چنین وصیتی عین صواب است و بنا به مصلحت و مقتضیات خودساخته، آن را از نظر ملت، من جمله محققان و پژوهشگران و البته بزرگان نظام و بیت امام (ره) و موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) پنهان کرده اند تا در وقت مقتضی، این سند تکاندهنده، نادیده و ناشنیده را رو کنند، مرد است و حرفش! مردانه و مستند، قدمی فراپیش نهند و این بخش از وصیت رهبر کبیر انقلاب را منتشر کنند تا سید حسن نیز، به وصیت مذکور عمل کند! ورنه سکوت پیشه کنند و یا اگر اندک فتوت و جوانمردی در «ته دیگِ شخصیتی» آنان مانده ، بر اشتباه بزرگ خویش صحه بگذارند و از بیت امام (ره) ، رهبر معظم انقلاب و ملت ایران، تقاضای بخشش کنند.
چهارم: با این تفاصیل، هر کسی می تواند حدس بزند که هدف این جماعت نوظهور و نابلد ، در جهت القای دوپارگی نظام و ایجاد فواصل عاطفی و سیاسی میان بیت امام (ره) و نظام است . اینکه این جماعت ، چه دغل ها و چه دروغ ها که در مورد «سید حسن» به زبان نیاورده و چه تهمت ها از نیت خوانی های خلق الساعه، نبافته اند – تا به زعم خود ، به اهداف شوم خود برسند – خود حدیثی مفصل است که به وقتش، می توان به تفصیل از آن سخن گفت.
اما مخلص کلام این است که کسانی با شعله ور ساختن اختلاف های جزئی جریان های سیاسی و بزرگ نمودن آن، سعی دارند «سید حسن» را به مقابله صریح و سرسختانه با عناصر انقلاب بدارند یا آنکه او را ذیل یک جناح سیاسی تعریف کنند. به تصور نگارنده، پاره ای از این عناصر اندک ارادت یا ایمانی به تفکر ارزشمدار ، انقلابی و اصولگرایی ناب مورد نظر امام و رهبری معظم انقلاب ندارند، آنها با پوشش و ماسک حمایت از ارزش ها و یا اصولگرایی در صدد زمینه سازی برای اهداف خطرناک خود هستند.
اینها می خواهند حامیان ارزشگرایی و اصولگرایی حقیقی را معاندان سید حسن و بیت امام (ره) معرفی کنند و چهره نازیبا و برنامه های قدرت طلبانه خود را چهره زیبای او معرفی کنند، آن «سید حسن» که ما می شناسیم یار دیرین انقلاب و رهبری و غمخوار ملت است و نقشه هایی چنین بیگانه پسند، راه به دیهی نخواهد برد.
سید حسن خمینی از سلاله پیامبر (ص) ، برآمده از حوزه علوم دینی، یادگار فاضل امام خمینی (ره) و یار صدیق رهبری و یک ولایتمدار تمام عیار است، پس چگونه می توان این دروغ بزرگ را تصدیق کرد که اصولگرایان واقعی و ارزشمداران، شخصیتی چنین را رویاروی یا مقابل خود می بینند؟ کسانی که با تبلیغات وسیع و توطئه های عمیق و پی در پی در صدد تحقق خواستی چنین شیطانی اند، دیر یا زود نزد مردم و پیش از آن در پیشگاه خدا رسوا خواهند شد ؛ از نگاه نگارنده، هیچ عنصر مشکوک و نقشه فاسدی نخواهد توانست «سید حسن» را از انقلاب و رهبری، و انقلاب و رهبری و ملت را از «سید حسن» جدا و بیگانه نشان دهد ؛ چندان که رهبری معظم انقلاب پس از هجمه ی ناجوانمردانه ی عده ای معدود در حرم امام (ره) در سال ۸۹ که منجر به نیمه تمام ماندن سخنان «سید حسن خمینی» شد ، او را در آغوش گرفته و بر پیشانی وی بوسه زدند، اقدامی معنادار و ماندگار که به نظر می رسید پایانی باشد بر جوسازی جوسازان و مدعیان ارزشمداری!