در جهان کنونی که هر روز شاهد ناعدالتی ها و نابرابری های گسترده اجتماعی هستیم، تحقق برابری و عدالت به یک آرمان و آرزو برای بشر تبدیل شده است.
این مفاهیم که از گذشته های دور به عنوان مفاهیمی مقدس و اخلاقی و گاهی اوقات هم به عنوان شعار حکمرانان سرزمین های مختلف بوده،تا بدین طریق بر مردمان خود برتری داشته باشند.در این مقاله سعی بر این است،شناختی کلی در مورد مفاهیم برابری و عدالت اجتماعی،مواردی از متن جهانی اعلامیه حقوق بشر در مورد عدالت اجتماعی،حالت های برابری و عدالت،انواع برابری،اقدامات دولت رفاه در این حوزه و هم چنین به نظرات صاحبنظران این حوزه از بعد اجتماعی،پرداخته شود.
برابری،آزادی و برادری شعار رسمی جمهوری فرانسه بود،این شعار در حدود سال۱۷۹۰در زمان انقلاب کبیر فرانسه توسط انقلابیون این کشور شکل گرفت،در آن سالها این شعار بیشترین محبوبیت را داشت،نخستین کسی که این شعار را به کار برد،کسی نبود جز «ماکسیمیلیان روبیسپیر» که در جزوه درآمدی بر تشکیلات گارد ملی تالیف(۱۹۷۰)،از آن سخن راند.این جزوه توسط انجمن های مردمی در تمام فرانسه انتشار یافت.
دومین کلمه شعار فرانسه برابری بود،این کلمه معرف” اصل قانون یکسان برای همه” می باشد.بر اساس مفهوم برابری تبعیضات نوعی و نژادی بر انداخته می شوند و ارزش هر شخص به اندازه نفعی خواهد بود که از او به جامعه می رسد،اعلامیه حقوق بشر فرانسه ۱۷۹۳ تصریح می کند که همه انسان ها به صرف انسانیت برابر و در پیشگاه قانون یکسان می باشند،هم چنین در سال ۱۷۹۵ اعلامیه حقوق بشر فراسوی اعلام می دارد برابری یعنی قانون یکسان برای همه،چه قانون حمایت کننده و چه مجازات کننده باشد.برابری باعث رفع هر گونه تبعیض نژادی و وراثت ارزش می گردد.جلوگیری از وراثت ارزش یعنی هر کس به واسطه سعی و کوشش خویش به مقام و منزلت برسد و نه بواسطه اسم و رسم پدر و…
عدالت اجتماعی در اعلامیه جهانی حقوق بشر
از آن جا که بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانواده ی بشری بنیان آزادی، برابری و عدالت و صلح در جهان است و از آن جا که نااعتنایی و کوچک شمردن حقوق انسان به انجام کارهای وحشیانه انجامیده،به طوری که وجدان آدمی را در رنج افکنده است و از آن جا که پدید آمدن جهانی که در آن تمامی ابناء بشر از برابری و بیان عقیده برخوردار باشند و به رهایی از هراس و نیازمندی رسند،به مثابه عالی ترین آزادی همگانی انسان ها اعلام شده است.و از آن جا که ممالک عضو در همیاری با ملل متحد به دستیابی به سطح بالایی از حرمت جهانی برای حقوق بشر و برابری های زیر بنایی و دیده بانی آن کرده اند.
یادآوری موادی از اعلامیه :
* ماده یک این اعلامیه تصریح می نماید:«تمام ابناء بشر آزاد شده و در حرمت حقوقی با هم برابرند،عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده،لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند».
* ماده ۲ بیان می دارد:«همه انسان ها به هیچ تمایزی از هر سان که باشد اعم از نژاد،رنگ، جنسیت،زبان،مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده دیگر خاستگاه اجتماعی و ملی،دارایی، تولد یا در هر جایگاهی که باشد سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این اعلامیه اند».
* در ماده ۳ اعلامیه آمده است:«هر فردی سزاوار و محق به زندگی، برابری، آزادی و امنیت فردی است».
* ماده ۴ تصریح می نماید:«هیچ کسی نباید در بردگی یا بندگی نگه داشته شود و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته و ممنوع شود».
* ماده ۵ مقرر می دارد:«هیچ کس نباید مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار یا تحت مجازات ناانسانی و یا رفتاری قرار گیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد».
*:«که هر انسانی سزاوتر و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود».( ماده ۶ اعلامیه)
* در ماده ۲۱ تصریح آمده است:«هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش است».
ماده ۲۶ اعلامیه بیان می دارد:«آموزش و پرورش، حق همگان است».
تعریف برابری و عدالت
تعریف عدالت:در فرهنگ لغت به معنی داد کردن،دادگر بودن،انصاف داشتن، دادگری در اجتماع،عدالتی که افراد جامعه از آن برخوردار باشند. فرهنگ عمید، عدالت را دادگر بودن،انصاف داشتن و دادگری معنا می کند.
از نظر علامه طباطبایی:«عدالت در لغت به معنای اعتدال و حد وسط بین عالی و دانی و میانه بین دو طرف افراط و تفریط است، در افراد جمع های بشری هم عبارت است از افرادی که قسمت عمده اجتماع را تشکیل می دهند و همه ترکیب ها و تالیف های اجتماع روی آنها دور می زند. به معنای دیگر عدالت برپایی قسط و عدل میان مردم است».
برابری از مهم ترین ابعاد بلکه از اصلی ترین معنای عدالت است. معنای برابری این است که همه افراد صرف نظر از ملیت،جنس، نژاد و مذهب در ازای کار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمت های مادی و معنوی موجود در جامعه برخوردار باشند.
علامه جعفری:«زندگی اجتماعی انسان ها دارای قوانین و مقرراتی است،که برای امکان پذیر بودن زندگی و بهبود آنها وضع شده اند.رفتار مطابق با آن قوانین عدالت و تخلف از آنها یا بی تفاوتی در برابر آنها ظلم است».
حالت های مختلف عدالت اجتماعی و آزادی فردی
۱- پایبندی حداکثر به برابری اجتماعی و پایبندی حداقل به آزادی فردی.
۲- پایبندی حداکثر به آزادی فردی و پایبندی حداقل به برابری اجتماعی.
۳- نوعی مبادله و بده و بستان بین آنها.
حالت نخست:به معنای اقتصاد و جامعه ای شدیدا کنترل شده است، که خدمات رفاهی و سیاست های باز توزیعی پردامنه و نرخهای مالیاتی بالایی دارد. در حالت دوم: جامعه باز است،با اقتصادی آزاد،خدمات رفاهی اندک و نرخهای مالیاتی بسیار پایین. حالت سوم:حاکی از وجود نوعی از نظام های رفاهی است که کم و کیف آن به نوع مبادله و بده و بستان صورت گرفته بستگی دارد.
طبقه بندی برابری ها:
۱-برابری در رفاه:این امر به معنای آن است،که همه افراد از سطحی از همانندی در رضایت و ارضای نیاز هایشان برخوردار باشند و احتمالا مستلزم برقراری یک دولت رفاه کاملا پدر سالارانه است.
۲- فرصت برابر برای رفاه:یکی از استدلالها این است،که چون افراد کاملا یا عمدتا مسوول ذائقه ها یا پسند های خود محسوب می شوند،حداکثر کاری که جامعه می تواند انجام دهد،حصول اطمینان از این امر است که هرکسی فرصت ارضای ذائقه یا پسند خود را داشته باشد.
۳- برابری منابع:«رانلد دو ورکین» گروهی از مردم را در جزیره ای متروک در نظر می گیرد.آنها ناچاراند جامعه خود را از صفر بسازند،تصمیم می گیرند،از صدف ها به عنوان پول رایج خود استفاده کنند و در همان آغاز به همه افراد تعدادی مساوی صدف می دهند.مردم از صدف های خود برای خرید چیز هایی که مایلند استفاده می کنند:برخی بخش اعظم پول خود را صرف خواسته های گران قیمت می کنند،اما برخی از این گونه خواسته ها پرهیز می کنند و بیشتر صدف هایشان را محفوظ نگه می دارند.
۴- برابری فرصت برای دسترسی به منابع:مشکل در این است،که چنین آرمانی عملا تحقق ناپذیر است. حتی منابع مادی نمی تواند به تساوی تقسیم شود تا چه رسد به منابع درونی یا مواهب طبیعی که نصیب ما شده است، هم چنین از مردم نمی توان انتظار داشت که عقلانی عمل کنند.
کسانی که به برابری رفاهی و برابری منابع گرایش دارند، مساوات طلبان لیبرال هستند(اولویت با برابری اجتماعی)و آنهایی که از جهت رفاه یا منابع از برابری فرصت حمایت می کنند،لیبرالهای مساوات طلب هستند(اولویت با آزادی است).
لیبرالیسم مساوات طلبانه :«جان راولز»
مطلوبیت گرایی و برابری:مطلوبیت گرای یا خیر عمومی،به صورتی که از آثار «جرمی بنتام» و «جان استوارت میل» سرچشمه می گیرد،به چگونگی به حداکثر رساندن بهره و خیر عمومی معطوف است. تلقی مطلوبیت گرایان از عدالت اجتماعی،به حداکثر رساندن مطلوبیت معطوف است و در این معنا،بالقوه شدیدا مساوات طلبانه است.
دو اصل عدالت جامعه:«جان راولز»
۱-تمام افراد نسبت به نظام عمومی ناظر بر حداکثر آزادیهای پایه ای و برابر دارای حق مساوی هستند،که در واقع با نظام آزادی برای همگانی یکی است.۲-نابرابری های اجتماعی و اقتصادی باید به صورتی مدیریت شود که؛ الف)هم در جهت تامین حداکثر منفعت محرومترین ها باشد. ب)هم ضمن برقراری برابری فرصت مقام ها و موقعیت ها را برای همگان باز و دسترس پذیر کند.اصل اول به آزادی و اصل دوم به برابری معطوف است.
مساوات طلبی لیبرال: افرادی هستند، که اعتقاد دارند برابری اجتماعی واجد ارزشی فی نفسه است.
پنج نوع برابری از نظر «ژولیان لوگران»:
۱- برابری هزینه های عمومی: مثال، دو مدرسه دولتی یکسان باید مبالغی یکسان از بودجه عمومی دریافت کنند.۲-برابری درآمد نهایی: این امر مستلزم باز توزیعی عمومی از ثروتمندان به فقیران است. ۳-برابری استفاده:میزان بهره گیری از خدمات اجتماعی باید برای همه افراد دارای حق،یکسان باشد. ۴-برابری هزینه: همه بهره مندان از خدمات باید متحمل هزینه ای یکسان باشند. ۵-برابری نتیجه:پیامدهایی که خدمات رفاهی برای بهره مندان به بار می آورد باید مساوی و هم سنگ باشد.
دولت رفاه عمدتا به ایجاد فرصت های برابر معطوف است و فقط گه گاه و به ندرت است،که در مسیر برابری نتایج و پیامد ها حرکت می کند.در اینجا دو مبحث قابل ذکر است:
۱- فراگیری و موازین خاص: هدف اصل فراگیری عبارت است از: تامین خدمات به صورتی که برای کل جمعیت فراهم و دسترس پذیر باشد و باعث هیچ نوع خفت و سرافکندگی از لحاظ موقعیت،شئون و احترامات برای بهره مندان نشود.
۲-تبعیض مثبت: این سیاست را می توان به آمریکا مربوط دانست،فکری که در پشت این راهبرد وجود دارد این است که وقتی برخی گروهها در گذشته دچار محرومیت شده اند،که معمولا حاصل تبعیض مستقیم یا نامستقیم علیه آنها بوده است.برای مثال ممکن است تصمیم بگیریم که شرکت ها و کالج ها اجبار یابند،که درصدی معین از زنان،سیاهان و از کار افتادگان را استخدام و ثبت نام کنند.در این صورت کسی که سفید پوست جوانی که دارای تحصیلات بالا و توانایی های خوب است دچار محرومیت و ناعدالتی می شود.
پیشنهادات
*رعایت اصل شایسته سالاری در تمام سطوح جامعه،
*داشتن دانش و تخصص و تعهد نسبت به وظایف،
*مبارزه با زورگویی و خیانت گری در امور اجتماعی و اقتصادی،
*پیشگیری و مبارزه با انحصارگرایی، رانت های اطلاعاتی و اقتصادی،
*پیشگیری و مبارزه با رفیق بازی و باند بازی، رشوه خواری و فساد،
*حمایت از طبقه کارگر و توانمند کردن آنان و توجه ویژه به اقشار نیازمند جامعه،
*مبارزه با ربا خواری که به آفتی برای جامعه تبدیل شده است،
*ترویج فرهنگ یاری گری، پیشگیری و مبارزه با ترویج فرهنگ گداپروری و طلب کاری؛ و
*عمل به تعالیم اسلامی و آموزه های حقوق بشر دوستانه که در رابطه با عدالت و برابری وجود دارد.
برآمد
در مورد عدالت و برابری باید به این امر توجه د اشت که تحقق آن به طور کامل امکان پذیر نبوده و نخواهد بود. علت اصلی آن،این است تا زمانی که سود عده ای خاص در نبود برابری و عدالت است،تحقق آن رویایی بیش نخواهد بود.البته این موضوع مختص کشور یا سرزمین و یا زمان خاصی نبوده،بلکه در همه زمان ها، مکان ها و برای همه ملت ها ساری و جاری است. اما دولت ها با توجه به منابع و امکانات موجود خود و با توجه به سیاست ها و اقدامات رفاهی که در پیش می گیرند،تا حدودی برابری و عدالت اجتماعی نسبی را در کشور خود حاکم می کنند و رفاه نسبی را برای مردمان خود به ارمغان می آورند.بنابراین «نسبیت» در مورد برابری و عدالت اجتماعی صادق است.در کل می توان عنوان کرد؛جامعه ای می تواند دوام داشته باشد که پایه های آن بر اساس برابری و عدالت پی ریزی شده باشد،در غیر این صورت نابودی آن جامعه دیر یا زود حتمی خواهد بود.