نویسندگان شش کتاب به خود می بالند که کتاب هایی را درباره دفاع مقدس نگاشته اند که رهبر معظم انقلاب با تجلیل از آنها، برگ زرینی در کارنامه هایشان به ثبت رساندند.
سفارش های رهبر معظم انقلاب برای مطالعه کتاب های دفاع مقدس
آخرین روز از هفته کتاب را در حالی پشت سر می گذاریم که امروز دومین روز هفته بسیج با عنوان «بسیج، بصیرت و استکبارستیزی» نام گرفته و بسیجیان دریادل و بصیر، همواره با الگو قرار دادن فرامین و سفارش های رهبر معظم انقلاب در تمام زمینه ها، پیروی عملی خود را در عرصه های گوناگون به ثبت رسانده اند.
یکی از سفارش های رهبر معظم انقلاب در زمینه مطالعه و کتابخوانی است و حضرت آیت الله خامنه ای بارها مطالعه بعضی از کتاب ها را به همگان توصیه کرده اند که تعدادی از این کتاب ها در حوزه دفاع مقدس است.
البته رهبر معظم انقلاب همواره تاکید دارند که همه مردم کتابخوانی را جزو عادات خود قرار دهند و به فرزندانمان از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند. یعنی کتاب هایی را معین کنند، بخوانند و تمام کنند و مثلا افرادی مانند کارمندان و کارگران که کار روزانه دارند، وقتی به خانه میآیند، بخشی از زمان را برای کتاب خواندن بگذارند.
لشکر خوبان و نورالدین پسر ایران نوشته معصومه سپهری، همپای صاعقه تالیف حسین بهزاد و گلعلی بابایی، پایی که جا ماند نوشته سیدناصر حسینی پور، جشن حنابندان به قلم محمد حسین قدمی و آن ۲۳ نفر نوشته احمد یوسف زاده از جمله کتاب هایی است که از سوی حضرت آیت الله خامنه ای به مناسبت های مختلف مورد تجلیل واقع شده است.
* لشکر خوبان
رهبر معظم انقلاب درباره کتاب لشکر خوبان فرمودند: «این کتاب پر است از اعجاب و عظمت ناگفته رزمندگان غواص و اطلاعات عملیات جنگ. در ایامی که این کتاب را می خواندم بارها و بارها متاثر شدم.»
دفاع مقدس را می توان روایتی فشرده و شگفت از تاریخ قرن ها ایمان و دلیری مردم ایران زمین دانست. مردم پاک نهاد و شریفی که با پیروزی انقلاب اسلامی پرچم استیلا بر سرنوشت و مقدرات خودشان را بر فراز بام جهان برافراشتند اما دنیای غرق در تباهی و فساد مادیگری آن روزگار چنین رفتاری را برنتافت و این بود که در زیر نقاب کشور عراق به مقابله با آن برخاست.
آن وقت بود که همین راست قامتان صبور و همین مسلمانان و مردمان این تنها کشور شیعه در جهان، کربلایی دیگر آفریدند که چشم تاریخ را خیره کرد و «لشکر خوبان» گزارشی جذاب از این رویداد بزرگ است که از زبان رزمنده ای دلیر از خطه آذربایجان و عضو نیروهای اطلاعات عملیات، به بازخوانی گوشه هایی ناگفته از تاریخ دفاع مقدس می پردازد.
این اثر حاصل گفت و گوی طولانی فرج قلی زاده با مهدی قلی رضایی است که بخش هایی از آن نیز به قلم معصومه سپهری بازنویسی و در قالب زندگینامه داستانی تنظیم شده است. در این کتاب برای نخستین بار از وقایع لشکر عاشورا سخن به میان آمده و شخصیت پردازی ملموس و موثر نویسنده از قهرمان داستان (مهدی قلی رضایی) در مجموع شخصیت نوجوانی را به تصویر می کشد که با جدیّت، عزم و همتی ستودنی، سخت ترین و خطیرترین لحظات میدان های حادثه و حماسه را تجربه کرده و از هر ماموریت و عملیاتی، به یادگار زخمی برداشته که هنوز هم با اوست و هرگز لحظه ای از خود جدایشان نمی کند.
از برجسته ترین ویژگی های این کتاب می توان به ارائه اطلاعاتی جدید درباره لشکر عاشورا و نقش واحدهای اطلاعاتی در جبهه های هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد.
* نورالدین پسر ایران
نورالدین پسر ایران کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری ۱۶ ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که مانند دیگر رزمنده های نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب کرد و از دی ماه ۱۳۵۹، یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی، به جبهه های نبرد با متجاوزان رفت.
او حضور در گردان های خط شکن لشکر ۳۱ عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهه های مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیک به ۸۰ ماه از دوران جنگ تحمیلی را به رغم جراحات سنگین و شهادت برادر کوچک ترش سید صادق -در برابر چشمانش- در جبهه ماند و در عملیات های متعددی حضور داشت و جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس است.
رهبر معظم انقلاب ۲۰ دیماه سال ۹۰ بر حاشیه این کتاب نوشتند: این نیز یکی از زیباترین نقاشی های صفحه پُرکار و اعجازگونه هشت سال دفاع مقدس است. هم راوی و هم نویسنده حقاً در هنرمندی، سنگ تمام گذاشته اند. آمیختگی این خاطرات به طنز و شیرین زبانی که از قریحه ذاتی راوی برخاسته و با هنرمندی و نازک اندیشیِ نویسنده، به خوبی و پختگی در متن جا گرفته است، و نیز صراحت و جرات راوی در بیان گوشه هایی که عادتاً در بیان خاطره ها نگفته می ماند، از ویژگی های برجسته این کتاب است.»
ایشان با اشاره به این که «ساعات خوش و باصفایی را در مقاطع پیش از خواب با این کتاب گذراندم»، اضافه کردند: تنها نقصی که به نظر رسید، نپرداختن به نقش فداکارانه همسری است که تلخی ها و دشواری های زندگی با رزمنده ای یکدنده و مجروح و شلوغ را به جان خریده و داوطلبانه همراهی دشوار و البته پر اَجر با او را پذیرفته است.
* همپای صاعقه
حضرت آیت الله خامنه ای پس از مطالعه ویراست دوم این کتاب در سال ۱۳۸۶ در تقریظی که بر این کتاب نوشته اند آن را منبع غنی و ارزشمندی برای استخراج ده ها کتاب در گونه زندگینامه و فیلمنامه دانستند و از کتابی که شب هایی از آبان و آذر ۸۶ (مثل خیلی از کتاب های مطالعه شده پیش از خواب) مطالعه کرده بودند تجلیل کردند.
همپای صاعقه را می توان کارنامه ای تاریخی و مستند از شکل گیری لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) دانست. روایتی از یک مقطع زمانی ۶ ماهه از جنگ تحمیلی. از ابتدای دی ماه ۱۳۶۰تا اواخر تیر ماه سال ۶۱٫
موضوع اصلی کتاب شرح مستند مراحل آغازین تاسیس تیپ نظامی محمد رسول الله(ص) است و نقش این تیپ را در دو عملیات بزرگ فتح المبین، بیت المقدس و لبنان بیان می کند.
نویسندگان کتاب که خود از رزمندگان لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) بوده و هستند، بی آنکه خود به روایت ماجرا بپردازند، از زبان و بیان فرماندهان مفقود و شهید تیپ به روایتگری قصه جنگ پرداخته اند.
بهزاد و بابایی در یک تلاش مشترک چهار ساله نخستین کتاب از مجموعه پژوهشی ـ تاریخی خود، با عنوان اصلی «حماسه ۲۷» را به بازشناسی دوران فرماندهی زنده یاد حاج احمد متوسلیان اختصاص داده اند.
متن روایی و داستانی کتاب و کنار هم قرار گرفتن اسناد در دل حوادث، مخاطب را مشتاقانه به صفحات بعد راهنمایی می کند.
«کمیته تدوین و انتشار حماسه ۲۷» عنوان مجموعه ای در دل لشکر ۲۷محمد رسول الله (ص) است که قرار گذاشته بودند کل کارنامه عملیاتی لشکرشان را در هشت جلد تدوین و منتشر کنند. جلد اول این مجموعه عظیم همین کتاب «همپای صاعقه» است. جلد دوم «ضربت متقابل» نام گرفت که چند ماه بعد از جلد یک منتشر شد.
همپای صاعقه چند مشخصه بارز دارد. اول آنکه در لیست همکاران این پروژه نام دو شهید هنوز درج است. یکی شهید سعید جان بزرگی که عکس ها و خدمات لابراتواری کتاب را در دست داشته و دیگری شهید سعید سلیمانی است که مدیریت طرح و نظارت پروژه را به عهده داشته است! دیگر اینکه در تحقیقات این کتاب، کار فشرده و حجیمی صورت گرفته که یک قلمش گردآوری، دسته بندی، استماع، پیاده کردن و فیش برداری پنج هزار و ۳۰۰ دقیقه نوار صوتی و مکالمات بیسیم و جلسات و مذاکرات رده های مختلف عملیاتی بوده است.
* پایی که جا ماند
حضرت آیت الله خامنه ای درباره این کتاب نوشتند: تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده ام که صحنه های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد…
مخفی کردن یادداشت های نوشته شده بر روی کاغذ سیگار در داخل یک عصا، در نگاه اول به فیلم های ماجراجویانه و پر افت و خیزی می ماند که بیننده را تا انتهای داستان میخکوب می کند، اما این یادداشت های پنهان شده در درون عصا، خاطرات ۸۱۱ روز اسارت سیدناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق هستند؛ یادداشت های روزانه ای که از ۳ تیر ۱۳۶۷ آغاز می شوند و تا ۲۲ شهریور ۱۳۶۹ ادامه می یابند و اشک ها و لبخندهای اسرای ایرانی در عراق را روایت می کند.
«پایی که جا ماند» به شرح بسیاری از اعمال و رفتار اسرا و نظامیان عراقی پرداخته و زوایای بسیاری را از زندگی اسرا در کمپ های عراقی روایت کرده است.
این امر موجب شده که راوی به موضوعات متنوع و گوناگونی از زندگی اسرا در کتاب اشاره کند؛ گذران اوقات فراغت، عزاداری، آموزش و تدریس، آدم فروشی و … یادداشت های اولیه کتاب بسیار طولانی و با جزئیات فراوان نقل شده اند و در ادامه کوتاه و کوتاه تر می شوند.
یکی دیگر از ویژگی های این کتاب، آشنایی خواننده با حال و هوای اسیران ایرانی در مناسبت های ویژه مانند پذیرش قطعنامه، رحلت امام (ره)، اعیاد و مناسبت های ملی و مذهبی و جو حاکم بر اسرا است.
سید ناصر حسینی پور کتاب «پایی که جا ماند» را به ولید فرحان شکنجه گری که از هیچ فرصتی برای آزار و اذیت او غافل نمی ماند تقدیم کرده، شکنجه گری که او را مجبور به دویدن بر روی یک پا می کند، او را مجبور به ساعت ها خیره شدن به آفتاب می کند و برای بیرون کشیدن اطلاعات از ناصر با کابل به جان او می افتد.
نگارش اولیه این کتاب در سال های ۱۳۷۵-۱۳۷۰ انجام گرفته و زمانی که نگارش دوم کتاب با چند سال تأخیر پایان یافته، نویسنده از انتشار آن امتناع کرده است. صفحات نوشته شده چند سالی در کتابخانه نویسنده ماند تا با اصرار دوستان در سال ۱۳۹۰ در قالب این کتاب منتشر شد.
در میان رزمندگان و بازماندگان جنگ، عده قلیلی بودند که شخصاً به نوشتن خاطرات خود اقدام کردند و انتشار یادداشت ها قالبی کاملاً مهجور بود. کتاب «پایی که جا ماند» از این حیث نوعی خط شکن محسوب می شود، زیرا از سویی در قالب یادداشت نویسی است و از سوی دیگر سید ناصر حسینی پور شخصاً آن را نگاشته است.
* جشن حنابندان
گزارش نویسی زبان دقیقی است برای بیان یک حادثه. در میان تمامی شیوه های معمول برای نگارش، استفاده کردن از گزارش نویسی، بهترین راه برای انتقال یک حادثه از محل وقوع آن تا دوردست هاست. یک گزارشگر سعی می کند با یاری جستن از جزئی ترین اطلاعات موجود در محل حادثه، کامل ترین تصویر را در قالب کلمات ارائه دهد.
کتاب «جشن حنابندان» شامل ۲ گزارش از دو عملیات در مناطق جنوب و غرب کشور است که محمدحسین قدمی این گزارش ها را از میان خاطرات رزمندگان لشکر ۲۷ محمد رسول الله گردآوری کرده است.
گزارش اول کتاب در طول عملیات کربلای پنج نوشته شده و گزارش دوم آن که مربوط به عملیات بیت المقدس چهار و در مناطق غربی کشور و بخشی از خاک عراق است که به سفارش شهید سید مرتضی آوینی و برای مجموعه روایت فتح نوشته شده است.
کتاب در گزارش اول که مربوط به وقایع ۱۰ آذر ۱۳۶۵ تا ۹ بهمن ۱۳۶۵ است سعی دارد مراحل ثبت نام و اعزام به جبهه، آماده شدن و آموزش دیدن در پادگان، نحوه آشنایی نویسنده با همرزمانش، توضیحاتش از شب و روزهای اردوگاه، نامه های بچه های دبستان به رزمندگان، شوق شان برای رفتن به مناطق عملیاتی و لحظه شماری برای اعزام به خط مقدم و روحیات و فضایل اخلاقی رزمندگان را گزارش کند.
در بخش دوم کتاب که مربوط به وقایع اول آذر ۱۳۶۶ تا ۱۳ فروردین ۱۳۶۷ است، نویسنده موضوعاتی همچون عملیات والفجر پنج و اوضاع و احوال شهر حلبچه، فرماندهان و مناطق عملیاتی، آسیب دیدن چشم هایش، شهادت رزمندگان و وصیت نامه هایشان و خداحافظی اش از جبهه را شرح داده است.
خاطرات مورد استفاده نویسنده در این کتاب، اغلب کوتاه و با زبانی ساده و صمیمی بیان شده است به طوری که خواننده از خواندن آن خسته نمی شود؛ چراکه هر موقعیت و لحظه ای را دقیق و خلاصه مطرح کرده و از شرح جزئیات اضافی پرهیز نموده است.
خاطرات رزمندگان در شب های قبل از عملیات و شوخی ها و حالات و روابطی که تنها و تنها در آن موقعیت ها اتفاق می افتاد به خوبی در این گزارش ها به تصویر کشیده شده است.
رهبر معظم انقلاب در تقریظی بر این کتاب نوشتند: روز و شبی چند در لحظه های پیش از خواب، در فضائی عطرآگین و مصفا و در معراج شور و حالی که سطور و کلمات نورانی این کتاب به خواننده خود عطا می کند، سیر کردم و خدا را سپاس گفتم، هم بر آن قطره عشقی که در جان این نویسنده افکنده و چنین زلال اندیشه و ذوقی را بر قلم او جاری ساخته است، و هم بر آن دست قدرتی که نقشی چنان بدیع و یکتا بر صفحه تاریخ معاصر پدید آورده و صحنه هائی که افسانه وار از ذهن و چشم بشر این روزگار بیگانه است، در واقعیت زندگی این نسل از ملت ایران نقش زده است … له الحمد حمد الحامدین ابدا آلابدین.
* آن ۲۳ نفر
کتاب «آن بیست و سه نفر» خاطرات خودنوشت احمد یوسف زاده از دوران اسارت ۱۹ نوجوان کرمانی و چهار نوجوان دیگر است که در عملیات آزادسازی خرمشهر توسط ارتش بعث به اسارت درمی آیند.
نویسنده در این کتاب شرح هشت ماه ابتدایی اسارت و اتفاقاتی که برای این گروه بیست و سه نفره افتاده از جمله ملاقات با صدام در کاخ ریاست جمهوری عراق را روایت کرده است.
رهبر معظم انقلاب درباره این کتاب نوشتند: روزهای پایانی ۹۳ و آغازین ۹۴ با شیرینی این نوشته شیوا و جذاب و هنرمندانه، شیرین کام شدم و لحظه ها را با این مردان کم سال و پرهمت گذراندم. به این نویسنده خوش ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه این زیبائی ها، پرداخته سرپنجه معجزه گر اوست درود می فرستم و جبهه سپاس بر خاک میسایم. یک بار دیگر کرمان را از دریچه این کتاب، آنچنان که از دیرباز دیده و شناخته ام، دیدم و منشور هفت رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.