جاوید رستمی: هر روز که تقویم به روز انتخابات مجلس نزدیک تر می شود داستان های جدید تری از افراد به دنبال کرسی مجلس شنیده می شود و اخبار مربوط به موارد و وقایع خبری قبل در رابطه با این موضوع نیز گاه گواهی بر پیچیدهتر شدن کش و قوس آنها میدهند.
با مروری کوتاه براین اخبار میتوان به راحتی این نکته را دریافت که بخش عمده این دسته از اخبار و وقایع را اصولگرایان و اقدامات هر از چندی آنان در رابطه با موارد مختلف به خود اختصاص داده که تعارضات میان آنان چندان هم دور از نظر نمیآید.
اخبار اخیر از جلسه مشترک آیات عظام یزدی، موحدیکرمانی و مصباح یزدی پیرامون وحدت اصولگرایان خبر می دهد. لطفالله فروزنده سخنگوی جمعیت ایثارگران،در این مورد اظهارداشته است:” خوشبختانه مطلع شدیم که فقهای معظم اصولگرایان (آیات یزدی، موحدیکرمانی و مصباح یزدی) در هفته گذشته جلسه هماهنگی برگزار کردند،انشاءالله با این خط مشی که اصولگرایان اتخاذ کردند و فقهای معظم را فصل الخطاب خود میدانند، هرچه زودتر شورای اصولگرایان زیر نظر شورای فقها شکل بگیرد؛ طبیعتاً هر کس و هر جریانی که خود را اصولگرا میداند باید فقهای معظم را فصل الخطاب بداند و در چارچوب سیاستی که مشخص میکنند، حرکت کند.. من به همه نیروهای حزباللهی و دلسوز و کسانی که دل در گروی جبهه مؤمن انقلاب دارند، این نوید را میدهم که خوشبختانه در بسیاری از نیروهای اصولگرا انسجام وجود دارد و همه بر این باور هستند که باید وحدت کنیم و محکم مقابل فتنهگران و نفوذ پذیران بایستیم و فقها را فصل الخطاب بدانیم.»
اینکه اصولگرایان در پی انسجام و هماهنگی، آن هم با این همه دغدغه و اقدامات مختلف هستند چندان هم نمی تواند محل مناقشه باشد اما مسئله اینجاست که باید دید اهداف این اصولگرایان که موقتا به صورت ظاهری منسجم هستند از این انسجام ناگهانی چه می تواند باشد.آیا همان اهدافی است که در دولت هشتم و نهم تا حد زیادی به ثمر نشست که حالا همان ثمره در زمینه های مختلف اجتماعی،فرهنگی،سیاسی و بویژه اقتصادی، کابوس بیست و چهار ساعت ملت ایران شده است؟؟یا اینکه خود اصولگرایان می دانند که طی هشت سال تاحد زیادی سلب اعتماد شدند و خود نیز حالا در آستانه انتخابات مجلس دهم در گیر اصلاحات شده اند؟!!!
اما نکته جالب در این کشاکش این است که در هر دو فرض بالا باز هم تعارضاتی در میان خود اصولگرایان وجود دارد.در واقع اتحاد نداشتن و انشقاقات مختلف اصولگرایان خود یک معضل و تعارض و از طرفی اختلافات پنهان شده و افشا نشده و گاهی افشا شده در میان همین به ظاهر انسجامطلبان یک معضل و تعارض دیگر است که پیش از هر چیز ذهن هر ایرانی را به سوی ضرب المثل “قوز بالای قوز” هدایت می کند.
از اظهارات احمدکریمی اصفهانی دبیر کل جمعیت اصناف و بازار در مورد اقدامات احمدینژاد در مورد پیگیری های سیاسی و تعیین نماینده در انتخابات مجلس و شرکت غیرمستقیم، زمان چندانی نمی گذرد که حجتالاسلام سید محمدرضا میرتاجالدینی،معاونت پارلمانی دولت قبل مطالب جالبی را اظهار داشته است:” معتقدیم باید جبهه اصولگرا را تقویت کنیم و به سمت همگرایی برویم. خود من هم از طرف آقای احمدینژاد یا فرد خاص دیگری وارد انتخابات نمیشوم بلکه از سوی جریان اصولگرا خواهم آمد قبلا هم گفتم ما همیشه با طیف اصولگراها بودهایم و الان همه از طیف اصولگرا برای مجلس کاندیدا میشویم. ما قبل از حضور در دولت احمدینژاد در جریان اصولگرا قرار داشتیم و الان هم هستیم. برای انتخابات مجلس دهم هم از طیف مستقلی نخواهیم آمد بلکه در قالب همان جریان اصولگرا اعلام حضور میکنیم.”
اول اینکه تقویت جبهه اصولگرا قاعدتا لازم به نظر می رسد اما اظهارات اخیر و قبلی هیچکدام از ایشان علت این تقویت را بیان نمی کند و اگر این را به قوه تحلیل خود بسپاریم به آسانی می توان دریافت که که علت ضعف و نیازمند بودن جبهه اصولگرا به تقویت چیزی جز اقدامات مختلف بعضا غیر قانونی در رابطه با موضوعات مختلف از جمله برجام و افشای نتایج و بررسی هوشمندانه این اقدامات نمی تواند باشد.
در ثانی اینکه هنوز نامه جنجالی رحیمی پس از محکومیت به احمدینژاد و افشا گری های وحشتناک وی از لفظ اول این نامه تا پایان را هیچ کس به فراموشی نسپرده و بویژه این قسمت از نامه که: «زمان گذشت و رفته رفته احمدینژاد و رفتارهایش متفاوت از سالهای گذشته شده بود. هربار که به مشورت مینشستیم به سروش آسمانی کذایی بیشتر توجه میکردید تا مشورتهای ناشی از تجربههای مختلف من. در سال آخر دولت اصرارتان بر کاندیداتوری فرد مورد نظر چنان بود که گویی از جایی به شما الهام میشده است و حاضر نبودید حرفی غیر از آن بشنوید و نظر بنده و جمعی از همکارانم در دولت را نپذیرفتید…”هرگز به خاطر لفظ زیبای سروش آسمانی، این رئیسجمهور محترم فراموش نخواهد شد.و این نامه بعد از بحث طنز انگیز خود به در گیری هر چه بیشتر میان این جبهه پر سابقه –نه در متن بلکه در مفهوم-گواهی می دهد و عقل سلیم این طور می انگارد که حتما از این دست درگیریها بسیار است که به خاطر حفظ آبرو افشا نشده و ممکن است در مسائل مشابه رحیمی افشا شود و در واقع این جبهه به مرحله “حفظ آبرو” رسیده است.
اختلاف مشایی – احمدینژاد؛ راهبردی برای جلوگیری از آبروریزی
تناقض بودن با احمدینژاد و نخریدن برچسب همراهی با مشایی، راهبردی است که امروز نزدیکان جبهه پایداری برای حضور در انتخابات آینده برگزیده اند. برخی چهرههای نزدیک به احمدینژاد هم همین روش را برگزیدهاند. این موضعگیری او درست همان تاکتیکی است که بقیه اشخاص نزدیکی به جبهه پایداری از خود نشان می دهند: احمدینژاد خوب است، مشایی بد است! موضوعی که همگان از آن اطلاع دارند، احمدینژاد بدون مشایی مفهوم ندارد و مشایی بدون احمدینژاد شناخته نمی شود. اوج این همگرایی را در معرفی اسفندیار رحیم مشایی در انتخابات گذشته ریاست جمهوری در هنگام ثبت نام نامزدها میتوان دید که احمدینژاد با بالا بردن دست او، به تمام این خوب و بد کردن ها، جواب داد.
خبرهای جدید از حزب احمدینژادی ها!
اخیرا عضو هیئت مؤسس جبهه یکتا از ورود این تشکل به انتخابات مجلس دهم خبر داد. کامران دانشجو عضو هیئت مؤسس جبهه یکتا با اشاره به آخرین فعالیت های تشکل متبوعش اظهار داشت: جبهه یکتا جبهه کارآمدی و تحول ایران اسلامی است که از وزرای دولت نهم و دهم تشکیل شده و نمی تواند نسبت به وضعیت کشور بی تفاوت باشد.
عضو هیئت مؤسس جبهه یکتا در پاسخ به این پرسش که آیا جبهه یکتا وارد انتخابات می شود، گفت: جبهه یکتا حتماً نقش خود را در راستای همگرایی اصولگرایان با گفتمان کارآمدی و تحول و امام و انقلاب ایفا کرده و حتماً ورود پیدا خواهد کرد و به همگرایی در اصولگرایی کمک خواهند کرد.
همگرایی احمدینژادی ها با اصولگرایان، از حرف تا عمل!
کامران دانشجو ضمن اینکه از همگرایی حزب احمدینژادی خود با اصولگرایان سخن می راند همچنین تصریح کرده است: جبهه یکتا در انتخابات مجلس در مسیر اصولگرایی و با گفتمان امام و انقلاب حتماً به همگرایی جریان اصولگرایی کمک می کند و نقش خود را در این انتخابات ایفا خواهد کرد.
با اینکه هماکنون ترفند گروه احمدینژادی نزدیکی به سایر اصولگرایان است. به نظر نمی رسد این علاقه اصولگرایان از طرف مقابل هم ابراز شده باشد. مسئله مهم دیگری که مطرح می شود مقاومت اصولگرایان دربرابر اجمدی نژاد است. اینکه کارنامه ریاست جمهوری کابینه احمدینژاد سیاه و تاریک است از سوی هیچ فرد عاقلی قابل انکار نیست و به همین مناسبت است که اصولگرایان علاقه ای به نزدیکی به رئیس جمهوری که خود او را بر سر کار آورده بودند، نیستند.