ظاهرا فرماندار شهر ری از پرس و جو و کنجکاوی خبرنگاران درباره جسد مومیایی منسوب به پهلوی اول که در چند هفته اخیر در سطح رسانهای سروصداهای زیادی را به پا کرده است دیگر خسته شده و در پاسخ به خبرنگاری که از سرنوشت مومیایی میپرسد گفته است: «مردهای بوده که پیدا شد و حالا هم دفن شده دیگر. ما که وقت نداریم یک مردهای که حالا پیدا شده را آنقدر پیگیری کنیم. این همه هر روز در کشور میمیرند. ضرورتی ندارد که من جستوجو کنم که قبر هر کدام کجاست»!
مسئلهای که در ادامه به آن خواهیم پرداخت لزوما این فرماندار و یا حتی موضوع جسد مومیایی پیدا شده در اطراف حرم عبدالعظیم حسنی نیست. آنچه که شاید از این دو اهمیتی بیشتر داشته باشد تصور مسئولان از پاسخگویی به پرسشها و ابهامهای مردم و علت تکیه زدنشان به کرسی قدرت است. آنچه در لحن و کلمههای آقای فرماندار دیده میشود را میتوان در بسیاری از موضوعات از سوی دیگر مسئولان نیز مشاهده کرد؛ لحن و ادبیاتی سرشار از بیمسئولیتی و فرار از پاسخگویی.
آقای فرماندار تصور میکند اگر بگوید «مردهای بود و حالا دفن شده» و «این همه در کشور میمیرند» و. . . پرسشگری جامعه و رسانهها در این باره به خط پایان میرسد و این در حالی است که اتفاقا هر چه این نوع پاسخهای سربالا و مبتنی برفرافکنی بیشتر و بیشتر شود جامعه بیش از قبل به این نتیجه میرسد که پس «کاسهای زیر نیم کاسه» است و تکذیبهای دروغین صداوسیما و سکوت مسئولان ذی ربط معنای خاصی دارد.
واقعیت آن است که آنچه این الگوی مدیریتی دفن میکند تدبیر است نه یک جسد مومیایی. یک موضوع نه چندان پیچیده با چنین پاسخ هایی تبدیل به «استخوان لای زخم» شده و به عنوان مثال موضوعی در حوزه میراث فرهنگی تبدیل به بحرانی سیاسی و مدیریتی میشود که نیاز به دخالت دیگرانی است که سررشتهای از ظرافتهای این موضوع ندارند.
اگر نوع مواجهه فرماندار ری منحصر به شخص او بود میشد امیدوار بود که با برخورد مقامات بالاتر با این فرماندار که متوجه اهمیت موضوعی که در حوزه تحت مدیریتش رخ داده نیست و سهل انگارانه برخورد میکند مسئله به نوعی حل و فصل شود اما مشکل بزرگتر از جایی شروع میشود که این شیوه تبدیل به سبک غالب مدیریت کشور شده است و میتوان نمونههای بی شماری مانند آن را در موضوعات مختلف شاهد بود. همین جاست که میتوان از لزوم اصلاح ساختاری و تغییر ریل سخن به میان آورد. هنگامی که حضور هر سلیقه مدیریتی بر مناصب گوناگون کشور از محلی تا ملی نتوانسته است تغییر جدی در رویکردهای این چنینی ایجاد کند نشانگر آن است که ریلی که این مدیران بر روی آن در حال حرکت هستند دچار انحراف اساسی شده است و لازم است به جای تکیه بر تغییر افراد، به اصلاح بنیادین ساختارهای مدیریتی کشور بیندیشیم.