«محمد تقی مصباح یزدی» یکی از چهرههای نام آشنای قم در توئیتر خود نوشته «میگویند مردم میتوانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند. این مطالب را نه در پشت کوه قاف که در پایتخت جمهوری اسلامی ایران گفتهاند! با وجود اینان، امام زمان چقدر باید خون دل بخورد؟»
این روحانی حامی محمود احمدینژاد در توئیت دیگری هم نوشته «اگر بخواهد شمشیر بکشد بلافاصله خواهند گفت: خشونت از هر کسی که باشد محکوم است. تعصبات را کنار بگذارید و به بحث و گفتوگوی منطقی روی بیاورید!»
گروهی بلافاصله تکذیبهی دفتر رئیس جمهور را به مصباح یادآور شدند. گروهی هم بخشی از نوشتههای او در کتاب «جامعه و تاریخ از نگاه قرآن» را منتشر کردند که در آن آمده است: «رهبر باید نسبت به انتقادات و عیبجوییهای گوناگون زیردستانش گوش شنوا داشته باشد؛ زیرا هرکسی، بجز انسانهای معصوم، در معرض خطاهای اخلاقی و عملی است و داشتن روحیه انتقادپذیری، مقدمه ضروری رفع این عیوب و نقایص خواهد بود. حتی رهبران معصوم (ع)، یا بهعلت اینکه بعضی از مردم به عصمتشان پینبرده بودند و یا بدین قصد که دیگران را تعلیم و تربیت کنند و نشان بدهند که هر فرد، در هر حدی از رهبری هست، باید انتقادپذیر باشد، به انتقادات و عیبجوییهایی گوش میسپردند و از مردم میخواستند که از عرضه و ارائه آرا و نظریات خود دریغ نورزند.»
شاید مصباح یزدی موقع ارسال این توئیتها گمان نمیکرده که کاربران فضای مجازی به این سرعت سخنان خود او را منتشر کنند؛ اما این احتمال که از تکذیبیهی دفتر رییس جمهور خبر نداشته یا اینکه از متنی که خودش نوشته مطلع نبوده، بسیار ضعیف است.
«محمد علی آهنگران» روحانی جوان و حامی دولت شب گذشته در پخش زندهی ایسنتالایو خود، پس از توضیح مبانی مختلف دربارهی امکان یا عدم امکان نقد در عصر معصوم گفته همهی موضوع بر سر بودجه است و اینکه آقایان بودجهای را گرفتهاند و باید پاسخگو باشند که کجا هزینه کردهاند و دستاورد آن چه بوده است.
از سخنان این روحانی جوان برمیآید که بخشی از جامعهی حوزوی ایران و به تبع آن مصباح یزدی، در تلاشاند تا با دستآویز قرار دادن این موضوع و استفاده از فضاسازیهای رسانهای، هم از روحانی به دلیل انتشار ردیفهای مصرفی بودجه انتقام بگیرند و هم اذهان عمومی را از مسالهی دریافتهای این نهادها به طرف یک موضوع مذهبی و اعتقادی هدایت کنند.
اما نگاه دقیق به رفتارهای سالهای قبل این گروه در قم نشان میدهد که این همهی ماجرا نیست. این جریان فکری در طول سالهای گذشته تلاش کرده با دستآویز قرار دادن باورهای مذهبی مردم مسیر به قدرت رسیدن خود را هموار کند.
در همان زمان که بزرگان قم «احمدینژاد» را نمیپذیرفتند این جریان در بروشورهای تبلیغاتیِ رییس جمهور محبوب خود، لیستی از افتخارات او را منتشر کرده بودند که از جملهی آن «خواندن دعای فرج» بود.
در انتخابات ریاست جمهوری گذشته هم که تمام توان خود را برای جذب رأی روستاییان بسیج کردند و هنوز تصویر طلبههای جوانی که با لباس روحانیت در کوچه و خیابانها میگشتند تا «سید ابراهیم رئیسی» را بر صندلی قدرت بنشانند از ذهنها پاک نشده است.
در واقع میتوان تلاشهای جدید این بخش از فعالان سیاسی کشور را زمینهسازی برای استفادهی بهتر از باورهای مذهبی مردم در به قدرت رسیدن دوباره دانست و الا شخصیتی مانند مصباح یزدی که در طول سالهای تحصیل و تدریس خود بارها قانون اهم و مهم را تکرار کرده، خوب میداند که مشکل اصلی امروز ایران مسالهی بیکاری و بودجه است. پس چه دلیلی دارد که او به جای پاسخ دادن به افکار عمومی دربارهی بودجهی این سالهای موسسهی «امام خمینی» یا ارائهی راهکار دینی برای حل این بحران، اینچنین بر تنور موضوعی بدمد که تکذیب شده است؟
اما آیا جامعهی مطالبهگر راه خود را ادامه خواهد داد و گروههای دریافت کنندهی بودجههای کلان مذهبی را ناچار به پاسخگویی خواهد کرد یا اینکه دریافت کنندگان موفق خواهند شد در قیل و قالهای سیاسی هم از پاسخگویی فرار کنند و هم فضا را برای تخریب دولت کنونی و به قدرت رسیدن تفکر خود فراهم کنند؟
این پرسشی است که برای دریافت پاسخ آن به گذر زمان نیاز است.