شرق به نقل از سعید لیلاز تحلیل گر مسایل اقتصادی نوشت: در این مناظره تراز نوینی از دروغگویی در نظام جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شد و به ثبت رسید. هم آقای میرسلیم، هم آقای رئیسی و هم آقای قالیباف نشان دادند که برای رسیدن به قدرت چگونه حاضرند اخلاق را زیر پا بگذارند و برای کمرنگ جلوهدادن بیسوادیشان دروغ بگویند.
مناظره سوم، نمایش عمق و ژرفای بیسوادی اقتصادی این سه نفر بود. اتفاقا همین بیسوادیشان نشان داد که هرچه راجع به ناتوانیهای دولت در حوزههای اقتصادی سخن گفته بودند، تنها دروغ و شعار بوده است. همه سخنانشان در حوزههای رکود، بیتوجهی به معیشت مردم، فساد و… تنها شعار بوده است.
جناح مقابل که در این مناظره به شکل کامل بیبرنامه و بیهویت ظاهر شد، دستآویزی جز دروغپراکنی نداشت. اتفاقا در واکنش به همین گفتمان حاکم بر اصولگراها، آقای هاشمیطبا اشاره دقیقی به این موضوع کرد که اگر فردی از موضوع فقر فیلمی بسازد، به او خواهید گفت سیاهنمایی میکند؛ چطور در این مناظره به این آسانی سیاهنمایی میکنید؟
این مناظره نشان داد که سه کاندیدای اصولگرا هیچ درکی از اقتصاد ندارند. آنها حتی نمیدانند که در ترمینولوژی اقتصاد رکود به معنای دو فصل متوالی است که رشد اقتصاد صفر یا کمتر از آن باشد.
متأسفانه آقای رئیسی حتی آمار را هم به درستی مطالعه یا حفظ نکرده بود؛ چراکه همه آمارهایش اشتباه بود. بهگمان من این مناظره از سوی سه فرد اصولگرا مظهر بیتسلطی، بیاخلاقی و نترسیدن از دروغگویی به مردم بود. آیا شیرازه اصلی دولت احتمالی اینها بر این روش استوار است؟ در جناح مقابل، آقای هاشمیطبا نمایش شرافتمندی و اخلاق و اصالت بود.
آقای روحانی که در دو مناظره پیشین ضعیفتر عمل کرده بود، توانست بهخوبی از پس مناظره برآید و ضعف اطلاعرسانی چهار سال گذشته دولت را به نوعی پوشش داد. آقای جهانگیری اما پدیده این انتخابات است؛ او امروز مسلطترین فرد به اقتصاد ایران، در ایران و چه بسا در همه جهان است. هیچکس به اندازه او ساختار اقتصاد ایران را نمیشناسد.
جمهوری اسلامی امروز یک تکنوکرات مسلمان دارد که هم با عدد و رقم آشنا است و هم در نظریه و تئوری قوی است. او بهراستی سرمایه این نظام است و میتوان با افتخار از این مرد عمل نام برد.