*جواد امام
۱٫ فردی به نام «محمد صادق کوشکی» ، با سابقه ی سخنوری تخصصی در حوزه سیاست ، فرهنگ ، هنر (بالاخص سینما) ، ورزش و برخی حوزه های «فوق تخصصی» دیگر مثل محیط زیست و آلودگی هوا و … از دسته افرادیست که پس از سال ۸۸، به عنوان «استاد دانشگاه» و «پژوهشگر» از کادر تلویزیون به بیننده و مخاطبِ خسته، غالب شد و کم کم ، در حوزه های مختلفی که در بالا شرحش آمد (و از آنجا که قطعاً هر کسی از پس این همه تخصص بر نمی آید)، به صورت زنده و مرده، میهمان برنامه های تلویزیون شد و کم کم ، مورد توجه رسانه های دولتی وقت و حامی احمدی نژاد قرار گرفت و شد پای ثابت کارشناسی های دلواپسانه!
۲٫ از این دست افراد، البته کم نبود افرادی که طی هشت سال گذشته و در زمان مفاسد اقتصادی بی سابقه در تاریخ ایران مشغول توجیه و ماله کشی و گاه کسب فیض از حضور افرادی چون مرتضوی در راس سازمان تامین اجتماعی و … بوده است، این روزها سیاست «فرار بر قرار» را ترجیح می دهند و «بازی هجومی» را در دستور کار خود قرار داده اند ؛ آنهم بی محابا ، بی پروا، متهورانه و مملو از دروغ و جعلیات، روشی که البته چندان با مشی اصولی آنان، ناسازگار نیست، چرا که «بزرگّ این جماعت»، یعنی جناب حسین شریعتمداری از دسته افرادیست که قائل به باب «مباهته» است؛ البته در حد فهم و درک خود! از «مباهته» چنین تفسیر می فرمایند که باید بهتان زد، بی چون و چرا! و سوگمندانه نمی دانند با ادعای تقید به آنچه از «مباهته» می فهمند، چه بر سر فقه اسلامی و اعتقادات جوانان می آورند! و البته نمی دانند چنین نیست که فقه شیعه اجازه داده باشد هر کس کم آورد، به طرف مقابل خود بهتان ناروا بزند! توجیهی شبیه توجیه وسیله به خاطر هدف! پس چه فرقی با ماکیاولیسم دارد که از نظر اسلام مردود است؟! خب! داستان که به اینجاها می رسد، رفقا پاپس می کشند ، بحث فقهی را به جاده سیاست می کشانند و باز بهتان می زنند! بهتان و بهتان!
طی هشت سال گذشته که هشتصد میلیارد دلار درآمد نفتی کشور ناپدید شده است و خزانه خالی برای رییس جمهور به میراث مانده است ، مطبوعات افراطی و رفقای کارشناس و نو پژوهشگرشان، که مدعی مبارزه با مفاسد اقتصادی بوده اند، روزه سکوت گرفتند – و البته از سر اختلاف سیاسی و تقسیم قدرت، مخالفتی نیز با تیم نزدیک به احمدی نژاد در سالهای آخر داشتند – اما نسبت به بزرگترین مفاسد اقتصادی تاریخ ایران واکنشی نداشتند که بزرگترین نمونه آن پرونده بابک زنجانی بود . این جماعت طی حدود ایامی که رسانه های داخلی به افشاگری درباره این پرونده می پرداختند و هزینه سنگینی نیز پرداخت کردند ، سوت زنان از کنار موضوع رد شده و همچنان مشغول پیگیری شدید اثبات ادعاهای خودساخته جلسه با سوروس بودند!
اختلاس ۳۰۰میلیاردی ازشهرداری توسط پاک دست ترین دولت، اختلاس هزارمیلیاردی معاون اول دولت پاک دست، تخلفات معاون اجرائی دولت مهرورز و مردمی، دستگیری مدیران ارشدصنعت دولت احمدی نژاد هنگام فرار از مرز،فروش فرودگاه قشم ،فرار مدیر عامل بانک ملی به کانادا و دهها مدیر متخلف در زندان و صدها پرونده دزدی و اختلاس رفقا و دولت مورد حمایت، حال باز در کمال گستاخی ندای آی دزدآی دزد را فریاد می کنند!
۳٫ جناب کوشکی اخیراً یکباره احساس تکلیف کرده اند و در واکنش به کاندیداتوری سید حسن خمینی، سعی کرده اند عصبانیت عیان خود را در قالب چند سئوال سطحی و کوچه بازاری پنهان کنند!
حقیقت ماجرا اما همان است که شرحش در بالا رفت، در کشوری که حامیان بابک زنجانی، با وقاحت و گستاخی به فکر بازگشت دوران طلایی محمود هستند، سخن از شفافیت و پاسخگویی – که همواره مورد استقبال و البته فریاد بیت امام (ره) بوده است – طنز تلخ روزگار است! گرچه سئوال این است، اگر دوستان در کمین تتمه بودجه موسسه و بیت امام (ره) هستند، بدانند چنین بودجه هایی، خرجِ یک روزِ حضرات و جناب بابک زنجانی را کفاف نمی دهد! پس همان بهتر که در اندیشه بازگشت دوران طلایی (!) جناب محمود باشند و برای رجعت او همراه برادر چاوز، به درگاه حضرت حق، دعا فرمایند!
این که تاب و تحمل بودجه ساده یک فیلم عادی را هم ندارند، از دسته خساست های عجیبی است که مثالش کم است! آن همه بودجه های چند صد میلیاردی را رها کرده اید و نگاهتان به تتمه پولِ اینسوست، عجیب نیست؟! عجیب نیست که اقایان تاب و تحمل بودجه ساده یک فیلم را ندارند؟ ایا نیاز نیست به اسناد بودجه های هنگفت و ده ها میلیاردی صدها اثاری اشاره کنیم که تنها خصیصه اش، همداستانی با جماعت دلواپس است؟!
نکته گفتنی اما، اولاً دستگاههای نظارتی ازجمله دیوان محاسبات نظارت دقیق وجدی خودراتاکنون اعمال وتائیدآن تاکنون مویدشفافیت وسلامت عملکرد موسسه است.
ثانیا خوب است حضرات فرار رو به جلو نکرده و حداقل ازعملکرد موسساتی که بنام امام (ره) وباهدفی متفاوت تشکیل شده وازبودجه های کلان برخوردار وبه جایی هن جوابگونبوده وبه ادعای خودتان ازکیسه مردم خرج می کنند و یچ ارزشی برای رای ونظرمردم قائل نیستند، گزارشی بدهند تا مردم بداننداز کیسه آنها چگونه خرج می شود!
۴٫ رفته اند گشته اند همه مناقشات ایام امام (ره) را نبش قبر کرده اند و سپس پرسش می کنند! که موضع شما پس چیست؟! خنده دار نیست؟ موضع بیت امام (ره) را در مورد نظریات ارزشمند امام جویا می شوید؟! مگر جز این است که در همراهی و همداستانی بیت امام با نظریات حضرت امام در مورد اقای منتظری ، جبهه ملی و …، تردیدی نیست؟ فقط پرسش این است، چرا باید دائما نبش قبر کرد و بحران تولید کرد؟ ایا جز این است که نان برخی در بحران و بحرانسازیست؟! توجه کرده اید که این نانی که در سفره دارید ، چه ایامی گذارنده تا در سفره حضرتتان بنشیند؟! کمی فکر و تامل، و توجه به اخرتی که هست، بد نیست!
۵٫ در ادامه ی همان نبش قبرها ، خواسته اند موسسه تنظیم و نشر واکنش نشان دهد؛ اولا ً چند بار؟! شما که دسترسی تان به اسناد و آرشیو خوب است، بگردید ببینید موسسه تنظیم و نشر آثار
امام، چند بار به چنین ابهاماتی، تشریحاً و تفصیلاً پاسخ گفته است؟! چون الان انتخابات است و حضرات در پی نانسازی و بحرانی دیگر! باید دوستانِ رجال الغیبِ موسسه، دست به کار شوند و همه ابهامات تاریخ را مجددآً برایتان روشن کنند؟!
عجیب تر از چنین افاضاتی، اما از جماعتیست که بدنبال الترناتیوسازی برای موسسه تنظیم نشر امام هستند و همواره با تفاسیر و تئاریل به رای، در پی عرصه “خمینی جعلی” هستند، اینبار موسسه را مرجع رسمی می پندارند و نگرانی برای دروغبافی های دیده نشده ی ضدانقلاب (مثل ادعای مشاورت ابراهیم یزدی ) دارند! شما که کم مفسرِ نادیدهِ آیامِ امام ندارید، از محضر همان ها کسب فیض کنید و ابهامات را برطرف فرمایید!
۶٫ سخن پایانی اما واقعیتیست که حقیقت سوزش برخی دلواپسان را عیان می کند، مگر کاندیداتوری سید حسن در خبرگان چه با تندروها کرده که اینک، چند صباحیست همه هم و غم خود را در تاختن به بیت امام می دانند؟ مگر ورود یادگار گرانقدر امام (ره) چه نگرانیهایی ایجاد می کنذ که برخی، تمام بافته هی خود را پنبه شده می بینند؟ انهم با ادبیاتی سخیف و مملو از حقد و و کینه و حسد که نشان از عناد و وحشت این جماعت از نام “خمینی” دارد! به خدا پناه می بریم!