یک – «از بچهبازیهایتان دست بردارید. اهانت به جایگاه نماز جمعه، اهانت به رهبری و قابل پیگیری است. توصیه میکنم به این جایگاه که مینگذاری است، نزدیک نشوید و چنانچه نزدیک شوید، با مین به هلاکت خواهید رسید.»
این جملات، اعتراضات امام جمعهی پرادو سوار ایلام به منتقدان نه چندان فهیم خود میباشد. منتقدانی که نمیفهمند که استفاده از چنین ماشین گران قیمتی، حق مسلم نمایندهی ولی فقیه در یک استان است. ولی فقیهی که مکرراً به اشرافیت، اعتراض نموده و استفاده از ماشینهای گران قیمت را مصداقی از اسراف دانسته و آن را حرام اعلام کرده است!
دو – ۴ دهه از انقلاب میگذرد و فقر و تبعیض و فساد و فاصلهی طبقاتی در آن، غیر قابل توجیه و انکار است.
۴ دهه از انقلابی میگذرد که دیروز شعارش دفاع از مستضعفین بود و امروز این شعار، بیشتر شبیه به یک جوک است؛ چرا که رییس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام آن، دفتر کارش کاخ مرمر و مکان تفریحش، استخر فرح بود! چرا که امروز نمایندهی ولی فقیه در یک استان، به جای پاسخگویی از عمل اشرافی گونهاش، منتقدان را تهدید و به آنها حمله میکند!
سه – مقام معظم رهبری همواره بر لزوم توجه به مستضعفان و محرومان و مقابله با اشرافیگری و تجملگرایی، تاکید کردهاند و حتی از اشرافیگری به عنوان بلای کشور نام بردهاند ولیکن چرا رهبر معظم انقلاب با این بلا و این افراد و علی الخصوص افراد زیر مجموعهی خود، برخورد نمیکند؟
در مکتب علوی، با اینگونه رفتارها به شدت برخورد میشد و علی ابن ابیطالب، استاندار خود را نه به علت بهپا کردن یک مهمانی اشرافی و نه به علت حاضر شدن بر سفرهای حرام، بلکه به علت حاضر شدن بر سفرهای که فقط ثروتمندان در آن حضور داشتند، توبیخ کرد و او را به اندیشه توصیه فرمود!
در مکتب علوی، امیرالمؤمنین با قاضی حکومت، «شریح بن الحارث» که خانهای اشرافی با مال و ثروت حلال خود خریده بود، برخورد میکند و به او میفهماند که حکومت اسلامی، جای گرفتن مسوولیت و خریدن چنین خانهای که با زندگی در آن، درد و رنج درماندگان درک و احساس نمیشود، نیست!
چهار – اشرافیت در رژیم پهلوی به اندازهای بود که دیگر هیچ رشتهای میان خاندان پهلوی و جامعه دیده نمیشد! رژیم پهلوی نه تنها با اشرافیت مبارزه نمیکرد بلکه خود دچار اشرافیگری بیبدیلی شده بود و فساد در بدنهی آن به وضوح دیده میشد. اشرافیت برای هر رژیمی به مثابه یک بیماری میماند که در رژیم پهلوی امکان مداوای آن نبود و یا به عبارتی بهتر، در پی مداوای آن نبودند!
باید توجه داشت که اگر مردم دلسرد شوند و راهی برای اصلاح، روبروی خود نبینند و اصلاح برای آنها در یک رژیم، غیر ممکن باشد، ممکن است به انقلاب دیگری بیاندیشند و این امری اجتناب ناپذیر است.